دیات
باب اول - تعریف دیه و موارد آن
ماده 294 - دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیاءدم او داده می شود .
ماده 295 - در موازد زیر دیه پرداخت می شود -
الف - قتل یا جرح یا نقص عضو که بطور خطاء محض واقع می شود و آن در صورتی است که جانی نه قصد جنایت نسبت به مجنی علیه راداشته باشد و نه قصد فعل واقع شده بر او را مانند آنکه تیری را به قصد شکاری رها کند و به شخصی برخورد نماید .
ب - قتل یا جرح یا نقص عضو که بطور خطاء شبیه عمد واقع می شود و آن در صورتی است که جانی قصد فعلی را که نوعا" سبب جنایت نمی شود داشته باشد و قصد جنایت را نسبت به مجنی علیه نداشته باشد مانند آنکه کسی را به قصد تادیب بنحوی که نوعا" سبب جنایت نمی شود بزند و اتفاقا"موجب جنایت گردد یاطبیبی مباشرتا" بیماری را بطور متعارف معالجه کند و اتفا" سب جنای بر او شود .
ج - مواردی از جنایت عمدی که قصاص در آنها جایزنیست .
تبصره 1 - جنایتهای عمدی و شبه عمدی دیوانه و نابالغ بمنزله خطاء محض است .
تبصره 2 - در صورتی که شخص کسی را به اعتقاد قصاص یا به اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد واین امر بر دادگاه ثابت شود وبعدا" معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص و یامهدورالدم نبوده است قتل به منزله خطاء شبیه عمد است . و اگر ادعای خود را در موردمهدورالدم بودن مقتول به اثبات برساند قصاص و دیه از او ساقط است .
تبصره 3 - هرگاه بر اثر بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم مهارت و عدم رعایت مقررات مربوط به امری قتل یا ضرب یا جرح واقع شود بنحوی که اگر آن مقررات رعایت میشد حادثه ای اتفاق نمی افتاد قتل و یا ضرب و یا جرح در حکم شبه عمد خواهد بود .
ماده 296 - در مواردی هم که کسی قصد تیراندازی به کسی یا شیئی یا حیوانی را داشته باشد و تیر او به انسان بی گناه دیگری اصابت کند عمل او خطای محض محسوب میشود .
باب دوم - مقدار دیه قتل نفس
ماده 297 - دیه قتل مرد مسلمان یکی از امور ششگانه ذیل است که قاتل در انتخاب هر یک از آنها مخیرمیباشدوتلفیق آنهاجایزنیست -
1 - یکصد شتر سالم وبدون عیب که خیلی لاغر نباشند .
2 - دویست گاو سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند .
3 - یکهزار گوسفند سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشند .
4 - دویست دست لباس سالم از حله های یمن 0
5 - یکهزار دینار مسکوک سالم وغیر مغشوش که هردینار یک مثقال شرعی طلا به وزن 18نخود است .
6 - ده هزار درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن 6/12 نخود نقره می باشد .
تبصره 1 - قیمت هر یک از امور ششگانه در صورت تراضی طرفین ویا تعذر همه آنها پرداخت می شود .
تبصره 2ـ میزان دیه اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با نظر ولی امر است که توسط قوه قضاییه استعلام و به دادگاهها ابلاغ میشود. دادگاهها مکلفند مطابق نظر مذکور و با رعایت سایر مقررات این قانون از قبیل جنسیت مجنی علیه و زمان وقوع جنایت رای مقتضی صادر کنند. اصلاحی مطابق قانون الحاق یک تبصره به ماده (297) قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 مصوب 1382
ماده 298 - دیه قتل عمد در مواردی که قصاص ممکن نباشدو یا ولی مقتول به دیه راضی شود یکی از امور ششگانه فوق خواهد بود لکن در کلیه مواردی که شتر به عنوان دیه تعیین می شود لازم است که سن آن از پنج سال گذشته و داخل در سال ششم شده باشد .
ماده 299 - دیه قتل در صورتیکه صدمه و فوت هر دو در یکی از چهارماه حرام ( رجب - ذیقعده - دیحجه - محرم ) و یا در حرم مکه معظمه واقع شود علاوه بر یکی از موارد ششگانه مذکور در ماده 297 به عنوان تشدید مجازات باید یک سوم هر نوعی که انتخاب کرده است اضافه شود و سایرامکنه وازمنه هرچند متبرک باشند دارای این حکم نیستند .
تبصره - حکم فوق در مواردی که مقتول از ارقارب قاتل باشد جاری نمی گردد .
ماده 200 - دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی خواه غیرعمدین نصف دیه مرد مسلمان است .
ماده 301 - دیه زن و مرد یکسان است تاوقتیکه مقدار دیه به ثلث دیه کامل برسد در آنصورت دیه زن نصف دیه مرد است .
باب سوم - مهلت پرداخت دیه
ماده 302 - مهلت پرداخت دیه در مواردمختلف از زمان وقوع قتل به ترتیب زیر است -
الف - دیه قتل عمد باید در ظرف یکسال پرداخت شود .
ب - دیه قتل شبیه عمد در ظرف دو سال پرداخت می شود .
ج - دیه قتل خطاء محض در ظرف سه سال پرداخت می شود .
تبصره 1 - تاخیر از این مهلت ها بدون تراضی طرفین جایزنیست .
تبصره 2 - دیه قتل جنین و نیز دیه نقص عضو یا جرح به ترتیب فوق پرداخت میشود .
ماده 303 - اگر قاتل در شبیه عمد در مدت معین قادر به پرداخت نباشد به او مهلت مناسب داده می شود .
باب چهارم - مسوول پرداخت دیه
ماده 304 - در قتل عمد و شبه عمد مسوول پرداخت دیه خودقاتل است .
ماده 305 - در قتل خطای محض در صورتیکه قتل با بینه یا قسامه یا علم قاضی ثابت شود پرداخت دیه به عهده عاقله است و اگر با اقرار قاتل یا نکول او از سوگندیا قسامه ثابت شده به عهده خود اوست .
ماده 306 - در خطاء محض دیه قتل و همچنین دیه جراحت ( موضحه ) ودیه جنایتای زیادتر از آن بعهده عاقله می باشدو دیه جراحتهای کمتراز آن بعهده خود جانی است .
تبصره - جنایت عمد و شبه عمد نابالغ و دیوانه به منزله خطاء محض و بر عهده عاقله می باشد .
ماده 307 - عاقله عبارت است از بستگان ذکور نسبی پدر و مادری یا پدری به ترتیب طبقات ارث بوطریکه همه کسانیکه حین الفوت می توانند ارث ببرندبصورت مساوی عهده دار پرداخت دیه خواهندبود .
تبصره - کسی که با عقد ضمان جریره ، دیه جنایت دیگری را به عهده گرفته است نیز عاقله محسوب می شود .
ماده 308 - نابالغ و دیوانه ومعسر جزء عاقله محسوب نمی شود و عهده دار دیه قتل خطائی نخواهد بود .
ماده 309 - هرگاه قتل خطائی با گواهی شهود عادل ثالت شودعاقله عهده دار دیه خواهد بود ولی اگر با اقرار جانی ثابت شودخودجانی ضامن است .
ماده 310 - هرگااصل قتل با شهادت شهود عادل ثابت شود و قاتل مدعی گردد که خطاء انجام شده و عاقله منکر خطائی بودن آن باشد در صورتیکه عاقله سوگند یاد کند قول عاقله مقدم بر قول جانی می باشد .
ماده 311 - عاقله فقط عهده دادرپرداخت خسارتهای حاصل از جنایتهای خطائی محض از قتل ناموضحه است و درمواردذیل عاقله ضامن نمی باشد -
الف - جنایتهای خطائی که شخص بر خودش وارد آورد .
ب - اتلاف مالی که بطور خطاء محض حاصل شود .
ماده 312 - هرگاه جانی دارای عاقله نباشد یا عاقله او نتواند دیه را در مدت سه سال بپردازد دیه از بیت المال پرداخت می شود .
ماده 313 - دیه عمد و شبه عمد بر جانی است لکن اگر فرار کنداز مال او گرفته می شود و اگر مال نداشته باشد از بستگان نزدیک او با رعایت الاقرب فالاقرب گرفته می شود و اگر بستگانی نداشت یا تمکن نداشتند دیه از بیت المال داده می شود .
ماده 314 - در موارد قتل خطائی محض دادگاه مکلف است در حین رسیدگی عاقله را دعوت کند تااز خود دفاع نمایدولی عدم دسترسی به عاقله یا عدم حضور آن پس ازاحضارموجب توقف رسیدگی نخواهد شد .
ماده 315 - اگر دو نفر متهم به قتل باشند وهرکدام ادعا کند که دیگری کشته است و علم اجمالی بر وقوع قتل توسط یکی از آن دو نفر باشد و حجت شرعی بر قاتل بودن یکی اقامه نشود و نوبت به دیه برسد با قید قرعه دیه از یکی از آن دو نفر گرفته می شود .
باب پنجم - موجبات ضمان
ماده 316 - جنایت اعم از آنکه به مباشرت انجام شود یا به تسبیب یا به اجتماع مباشر و سبب موجب ضمان خواهد بود .
ماده 317 - مباشرت آنست که جنایت مستقمیا" توسط خود جانی واقع شده باشد .
ماده 318 - تسبیب در جنایت آنست که انسان سبب تلف شدن یاجنایت علیه دیگری را فراهم کندو خود مستقیما" مرتکب جنایت نشود بطوری که اگر نبود جنایت حاصل نمی شود مانند آنکه چاهی بکند وکسی در آن بیفتد و آسیب ببیند .
ماده 319 - هرگاه طبیبی گرچه حاذق باشد در معالجه هائی که شخصا" انجام می دهد یا دستور آن را صادر می کند هرچند با اذن مریض یا ولی او باشد باعث تلف جان یا نقص عض - و یا خسارت مالی شود ضامن است .
ماده 320 - هرگاه ختنه کننده در اثر بریدن بیش از مقدار لازم موجب جنایت یا خسارت شود ضامن است گرچه ماهر بوده باشد .
ماده 321 - هرگاه بیطار و دامپزشک گرچه متخصص باشد درمعالجه حیوانی هرچند با اذن صاحب او باشد موجب خسارت شود ضامن است .
ماده 322 - هرگاه طبیب یا بیطار و مانند آن قبل از شروع به درمان از مریض یا ولی او یا از صاحب حیوان برائت حاصل نماید ، عهده دار خسارت پدید آمده نخواهد بود .
ماده 323 - هرگاه کسی در حال خواب بر اثر حرکت و غلطیدن موجب تلفن یا نقص عضو دیگری شود جنایت او بمنزله خطاءمحض بوده وعاقله او عهده دار خواهد بود .
ماده 324 - هرگاه کسی چیزی راهمراه خود یا وسیله نقلیه ومانند آن حمل کند و بشخص دیگری برخورد نموده موجب جنایت گردد در صورت عمد یا شبه عمد ضامن می باشد و در صورت خطاء محض ، عاقله اوعهده دار می باشد .
ماده 325 - هرگاه کسی به روی شخصی سلاح بکشد یا سگی را به سوی او برانگیزد یا هرکار دیگری که موجب هراس او گردد انجام دهدمانند فریاد کشیدن یا انفجار صوتی که باعث وحشت می شود و بر اثر این ارعاب آن شخص بمیرد اگر این عمل نوعا" کشنده باشد یا با قصد قتل انجام شود گرچه نوعا" کشنده نباشد ، قتل عمد محسوب شده و موجب قصاص است و اگر این عمل نه نوعا" کشنده و نه با قصد قتل انجام بگیرد قتل شبه عمد محسوب شده و دیه آن بر عهده قاتل است .
ماده 326 - هرگاه کسی دیگری را بترساند وموجب فرار او گردد و آن شخص در حال فرار خود را از جای بلندی پرت کند یا به درون چاهی بیفتد و بمیرد در صورتیکه آن ترساندن موجب زوال اراده و اختیار و مانع تصمیم او گردد ترساننده ضامن است .
ماده 327 - هرگاه کسی خود را از جای بلندی پرت کند و بر روی شخصی بیفتد و سبب جنایت گردد در صورتی که قصد انجام جنایت را داشته باشد قتل عمد بوده و قصاص دارد و در صورتی که قصد قتل نداشته ولی قصد پرت شدن را داشته باشد و معمولا" با آن قتل انجام نمی شود قتل شبه عمد بوده دیه در مال او خواهد بودوهمچنین است اگر با وجود قصد پرت شدن بی اختیار پرت شود ولی اگر در اثر لغزش یا علل قهری دیگر و بی اختیار به جایی پرت شود وموجب جنایت گردد خودش ضامن است نه عاقله اش .
ماده 328 - هرگاه کسی به دیگری صدمه وارد کند و یا کسی را پرت کند و او بمیرد یا مجروح گردد در صورتی که نه قصد جنایت داشته باشد و نه کاری را که قصد نموده است نوعا" سبب جنایت باشد شبه عمد محسوب و عهده دار دیه آن خواهد بود .
ماده 329 - هرگاه کسی دیگری را بر روی شخص ثالث پرت کند و آن شخص ثالث بمیرد یا مجروح گردد در صورتی که نه قصد جنایت داشته باشد و نه کاری را که قصد کرده است نوعا" سبب جنایت باشد شبه عمد محسوب و عهده دار دیه می باشد .
ماده 330 - هرگاه کسی در ملک خود یا درمکان وراهی که توقف در آن مجاز است توقف کرده یا وسیله نقلیه خود را متوقف کرده باشدو دیگری به او برخورد نماید و مصدوم گردد آن شخص متوقف عهده دار هیچگونه خسارتی نخواهد بود .
ماده 331 - هرکس در محل هائی که توقف در آنجا جائز نیست متوقف شده یا شیئی و یا وسیله ای را در این قبیل محلها مستقر سازد و کسی اشتباها" و بدون قصد با شخص و یا شیئی یا وسیله مزبوربرخورد کند و بمیرد شخص متوقف یا کسی که شیئی یا وسیله مزبور رادر محل مستقر ساخته عهده دار پرداخت دیه خواهد بود و نیز اگر توقف شخص مزبور با استقرار شیئی و وسیله مورد نظر موجب لغزش راهگذروآسیب کسی شود ، مسئول پرداخت دیه صدمه یا آسیب وارده است مگرآنکه عابر با وسعت راه و محل عمدا" قصد برخورد داشته باشد که در این صورت نه فقط خسارتی به اوتعلق نمی گیرد بلکه عهده دارد خسارت وارده نیز می باشد .
ماده 332 - هر گاه ثابت شود که مامور نظامی یا انتظامی در اجرای دستور آمر قانونی تیراندازی کرده و هیچگونه تخلف از مقررات نکرده است ضامن دیه مقتول نخواهد بود و جزء مواردی ک مقتول و یا مصدوم مهدورالدم نبوده دیه به عهده بیت المال خواهد بود .
ماده 333 - در مواردی که عبور عابر پیاده ممنوع است اگر عبور نماید و راننده ای که با سرعت مجاز و مطمئنه در حرکت بوده ووسیله نقلیه نیز نقص فنی نداشته است و در عین حال قادر به کنترل نباشد و با عابر برخورد نموده منجر به فوت یامصدوم شدن وی گرددراننده ضامن دیه و خسارت وارده نیست .
باب ششم - اشتراک در جنایت
ماده 334 - هر گاه دو نفر با یکدیگر برخورد کنند و در اثر برخورد کشته شوند هر دو سوار باشند یا پیاده یا یکی سواره و دیگری پیاده باشد در صورت شبه عمد نصف دیه هرکدام از مال دیگری پرداخت می شود و در صورت خطاء محض نصف دیه هرکدام برعاقله دیگری است .
ماده 335 - هرگاه دو نفر با یکدیگر برخورد کنند و دراثربرخورد یکی ازآنها کشته شود در صورت شبه عمد نصف دیه مقتول بر دیگری است و در صورت خطاء محض نصف دیه مقتول بر عاقله دیگری است .
تبصره - هرگاه کسی اتفاقا" و بدون قصد به شخصی برخورد کند و موجب آسیب او شود خطاء محض میباشد .
ماده 336 - هرگاه در اثر برخورد در سوار ، وسیله نقله آنها مانند اتومبیل خسارت ببیند در صورتیکه تصادم و برخورد به هر دو نسبت داده شود و هر دو مقصر باشند یا هیچکدام مقصر نباشند هر کدام نصف خسارت وسیله نقلیه دیگری را ضامن خواهد بودخواه آن دو وسیله از یک نوع باشند یا نباشند و خواه میزان تقصیر آنهامساوی یا متفاوت باشد واگر یکی از آنها مقصر باشد فقط مقصرضامن است .
تبصره - تقصیر اعم است از بی احتیاطی ، بی مبالاتی ، عدم مهارت ، عدم رعایت نظامات دولتی .
ماده 337 - هرگاه دو وسیله نقلیه در اثر برخورد با هم باعث کشته شدن سرنشینان گردند در صورت شبه عمد راننده هر یک از دو وسیله نقلیه ضامن نصف دیه تمام سرنشینان خواهد بود و در صورت خطاء محض عاقله هر کدام عهده دار نصف دیه تمام سرنشینان می باشد و اگر برخورد یکی از آن دو شبه عمد و دیگری خطاء محض باشدضمان بر حسب مورد پرداخت خواهد شد .
تبصره - در صورتیکه برخورد دو وسیله نقلیه خارج از اختیار راننده ها باشد مانند آنکه در اثر ریزش کوه یا طوفان ودیگر عوامل قهری تصادم حاصل شود هیچگونه ضمانی در بین نیست .
ماده 338 - هرگاه شخصی را که شبانه از منزلش خواده و بیرون برده اند مفقود شود دعوت کنند ضامن دیه اوست مگر اینکه ثابت کند که دیگری او را کشته است . و نیز اگر ثابت شود که به مرگ عادی یا علل قهری در گذشته چیزی بر عهده دعوت کننده نیست .
ماده 339 - هرگاه کسی در معبر عام یا هرجای دیگری که تصرف در آن مجاز نباشد چاهی بکند یا سنگ یا چیز لغزنده ای بر سر راه عابران قرار دهد یا هر عملی که موجب آسیب یا خسارت عابران گردد انجام دهد عهده دار دیه یا خسارت خواهد بود ولی اگر این اعمال در ملک خود یا در جائی که تصرفش در آن مجاز است واقع شود عهده دار دیه یا خسارت نخواهد بود .
باب هفتم - تسبیب درجنایت
ماده 340 - هرگاه در ملک دیگری با اذن او یکی از کارهای مذکور در ماده 339 را انجام دهد و موجب آسیب یا خسارت شخص ثالث شود عهده دار دیه یا خسارت نمی باشد .
ماه 341 - هرگاه در معبر عام عملی به مصلحت عابران انجام شود که موجب وقوع جنایت یا خسارتی گردد مرتکب ضامن دیه و خسارت نخواهد بود .
ماده 342 - هرگاه کسی یکی از کارهای مذکور ماده 339 را درمنزل خودانجام دهد و شخصی را که در اثر نابینائی یا تاریکی آگاه به آن نیست به منزل خودبخوانده عهده دار دیه و خسارت خواهد بودواگر آن شخص بدون اذن صاحب منزل یا با اذنی که قبل از انجام اعمال مذکور از صاحب منزل گرفته است وارد شود و صاحب منزل مطلع نباشد عهده دادر هیچگونه دیه یا خسارت نمی باشد .
ماده 343 - هرگاه در اثر یکی از عوامل طبیعی مانند سیل وغیره یکی از چیزهای فوق حادث شود و موجب آسیب و خسارت گردد هیچکس ضامن نیست گرچه تمکن برطرف کردن آنها را داشته باشد و اگرسیل یا مانند آن چیزی را بهمراه آورد وکسی آن را به جائی مانند محل اول یا بدتر از آن قرار دهد عهده دار دیه وخسارتهای وارده خواهد بود و اگر آن را از وسط جاده بردارد و به گوشه ای برای مصلحت عابرین قرار دهد عهده دارچیزی نمی باشد .
ماده 344 - هرگاه کسی در ملک دیگری عدوانا" یکی از کارهای مذکور در ماده 339 را انجام دهد و شخص ثالثی که عدوانا" وارد آن ملک شده آسیب ببیند عامل عدوانی عهده دار دیه وخسارت می باشد .
ماده 345 - هرگاه کسی کالائی را که به منظور خرید و فروش عرضه می شود یاوسیله نقلیه را در معبر عام قرار دهد و موجب خسارت گردد عهده دار آن خواهد بود مگر آنکه مصلحت عابران ایجاب کرده باشد که آنها را موقتا" در معبر قرار دهد .
ماده 346 - هرگاه کسی چیز لغزنده ای را درمعبر بریزد که موجب لغزش رهگذر گردد عهده دار دیه و خسارت خواهد بود مگر آنکه رهگذر بالغ عاقل یا ممیز عمدا" با اینکه می تواند روی آن پا نگذارد به روی آنها پا بگذارد .
ماده 347 - هرگاه کسی چیزی را بر روی دیوار خود قرار دهد و در اثر حوادث پیش بینی نشده به معبر عام بیفتد و موجب خسارت شود عهده دار نخواهد بود مگر آنکه آن را طوری گذاشته باشد که عادتا" ساقط می شود .
ماده 348 - هرگاه ناودان یا بالکن منزل وامثال آن که قراردادن آن در شارع عام مجاز نبوده و در اثر سقوط موجب آسیب یا خسارت شود مالک آن منزل عهده دار خواهد بود و اگر نصب و قراردادن آن مجاز بوده و اتفاقا" سقوط کند و موجب آسیب یا خسارت گردد مالک منزل عهده دار آن نخواهد بود .
ماده 349 - هرگاه کسی در ملک خود یا ملک مباح دیگری دیواری را با پایه محکم بنا کرده لکن در اثر حادثه پیش بینی نشده مانند زلزله سقوط کند و موجب خسارت گرددصاحب آن عهده دارخسارت نمی باشد و همچنین اگر آن دیوار را به سمت ملک خود بنا نموده که اگرسقوط کند طبعا" در ملک او سقوط خواهد کرد لکن اتفاقا" به سمت دیگری سقوط کندوموجب آسیب یاخسارت شودصاحب آن عهده دارچیزی نخواهدبود .
ماده 350 - هرگاه دیواری را در ملک خود بطور معتدل و بدون میل به یک طرف بنانمایدلکن تدریجا" مایل به سقوط بسمت ملک دیگری شود اگر قبل از آن صاحب دیوار تمکن اصلاح آن را پیدا کند ساقط شود و موجب آسیب یا خسارت گرددچیزی برعهده صاحب دیوار نیست واگر بعد از تمکن با اصلاح با سهل انگاری سقوط کند و موجب خسارت شود مالک آن ضامن می باشد .
ماده 351 - هر گاه کسی دیوار دیگری را منحرف و مایل به سقوط نماید آنگاه دیوار ساقط شود و موجب آسیب یا خسارت گردد آن شخص عهده دار خسارت خواهد بود .
ماده 352 - هرگاه کسی در ملک خود به مقدار نیاز یا زائد بر آن آتش روشن کند و بداند که به جائی سرایت نمی کند و عادتا" نیز سرایت نکند لکن اتفاقا" بجای دیگر سرایت کند و موجب تلف یا خسارت شود ضامن نخواهد بود .
ماده 353 - هرگاه کسی در ملک خود آتش روشن کند که عادتا" به محل دیگر سرایت می نماید یا بداند که بجای دیگر سرایت خواهدکردو در اثر سرایت موجب تلف یا خسارت شود عهده دار آن خواهد بودگرچه به مقدار نیاز خودش روشن کرده باشد .
ماده 354 - هرگاه کسی در ملک خود آتشی روشن کند و آتش به جائی سرایت نماید و سرایت به او استناد داشته باشد ضامن تلف و خسارتهای وارده میباشدگرچه به مقدار نیاز خود روشن کرده باشد .
ماده 355 - هرگاه کسی در ملک دیگری بدون اذن صاحب آن یادرمعبر عام بدون رعایت صملحت رهگذر آتشی را روشن کند که موجب تلف یا خسارت گردد ضامن خواهد بود گرچه او قصد اتلاف یا اضرار رانداشته باشد .
تبصره - در کلیه مواردی که روشن کننده آتش عهده دار تلف و آسیب اشخاص می باشد باید راهی برای فرار و نجات آسیب دیدگان نباشد وگرنه روشن کننده آتش عهده دار نخواهد بود .
ماده 356 - هرگاه کسی آتشی را روشن کند ودیگری مال شخصی را در آن بیاندازد و بسوزاند عهده دار تلف یا خسارت خواهد بود و روشن کننده آتش ضامن نیست .
ماده 357 - صاحب هر حیوانی که خطر حمله و آسیب رساندن آن را می داندباید آن را حفظ نماید و اگر در اثر اهمال و سهل انگاری موجب تلف یا خسارت گردد صاحب حیوان عهده دار می باشد و اگراز حال حیوان که خطر حمله و زیان رساندن به دیگران در آن هست آگاه نباشد یا آنکه آگاه باشد ولی توانائی حفظ آن را نداشته باشدودر نگهداری او کوتاهی نکند عهده دار خسارتش نیست .
ماده 358 - هرگاه حیوانی به کسی حمله کند و آن شخص بعنوان دفاع از خود به مقدار لازم او را دفع نماید و همین دفاع موجب مردن یا آسیب دیدن آن حیوان شود شخص دفاع کننده ضامن نمی باشد و همچنین اگر آن حیوان را از هجوم به نفس یا مال محترم بعنوان دفاع به مقدار لازم باز دارد و همین کار موجب تلف یا آسیب او شودعهده دار نخواهد بود .
تبصره - هرگاه در غیر مورد دفاع یا در مورد دفاع بیش ازمقدار لازم به آن آسیب وارد شود شخص آسیب رساننده ضامن می باشد .
ماده 359 - هرگاه به سهل انگاری و کوتاهی مالک حیوانی به حیوان دیگر حمله کند و آسیب برساند مالک آن عهده دار خسارت خواهد بود و هرگونه خسارتی بر حیوان حمله کننده و مهاجم وارد شدکسی عهده دار آن نمی باشد .
ماده 360 - هرگاه کسی با اذن وارد خانه کسی بشود و سگ خانه به او آسیب برساند صاحب خانه ضامن می باشد خواه آن سگ قبلا" درخانه بوده یا بعدا" وارد شده باشد و خواه صاحب خانه بداند که آن حیوان او را آسیب می رساند و خواه نداند .
ماده 361 - هرگاه کسی که سوار حیوان است حیوان را در جائی متوقف نماید ضامن تمام خسارتهائی است که آن حیوان وارده می کند .
ماده 362 - هرگاه کسی حیوانی را بزند و آن حیوان در اثر زدن خسارتی واردنمایدآن شخص زننده عهده دار خسارتهای واردخواهدبود .
باب هشتم - اجتماع سبب و مباشر یا اجتماع چند سبب
ماده 363 - در صورت اجتماع مباشر و سبب در جنایت مباشر ضامن است مگر اینکه سبب اقوی از مباشر باشد .
ماده 364 - هرگاه دو نفر عدوانا" در وقوع جنایتی بنحو سبب دخالت داشته باشند کسی که تاثیر کار او در وقوع جنایت قبل از تاثیر سبب دیگری باشد ضامن خواهد بود مانند آنکه یکی از آن دو نفر چاهی حفر نماید و دیگری سنگی را در کنار آن قرار دهد وعابر به سبب برخورد با سنگ به چاه افتد کسی که سنگ را گذارده ضامن است و چیزی بعهده حفر کننده نیست و اگر عمل یکی ازآن دو عدوانی باشد فقط شخص متعدی ضامن خواهد بود .
ماده 365 - هرگاه چند نفر باهم سبب آسیب یا خسارتی شوند بطور تساوی عهده دار خسارت خواهند بود .
ماده 366 - هرگاه بر اثر ایجاد سببی دو نفر تصادم کنندوبعلت تصادم کشته شوند یا آسیب ببینند سبب ضامن خواهد بود .
باب نهم - دیه اعضاء
ماده 367 - هر جنایتی که بر عضو کسی وارد شود و شرعا" مقدار خاصی بعنوان دیه برای آن تعیین نشده باشد جانی بایدارش بپردازد .
فصل اول - دیه مو
ماده 368 - هرگاه کسی موی سر یا صورت مردی را طوری ببردکه دیگر نروید عهده دار دیه کامل خواهد بود و اگر دوباره بروید نسبت به موی سرضامن ارش است ونسبت به ریش ثلث دیه کامل را عهده دارخواهد بود .
ماده 369 - هرگاه موی سر زنی را طوری از بین ببرد که دیگر نروید ضامن دیه کامل زن میباشد و اگر دوباره بروید عهده دار مهرالمثل خواهد بود و در این حکم فرقی میان کوچک و بزرگ نیست .
تبصره - اگر مهرالمثل بیش از دیه کامل باشد فقط به مقداردیه کامل پرداخت می شود .
ماده 370 - هرگاه مقداری از موهای از بین رفته دوباره برویدو مقدار دیگر نروید نسبت مقداری که نمی روید با تمام سر ملاحظه می شود ودیه به همان نسبت دریافت می گردد .
ماده 371 - تشخیص روئیدن مجدد مو و نروئیدن آن با خبره است و اگر طبق نظر خبره دیه یا ارش پرداخت شده و بعد از آن دوباره روئید باید مقدار زائد بر ارش به جانی مسترد شود .
ماده 372 - دیه موهای مجموع دوابرو در صورتکیه هرگز نروید پانصد دینار است ودیه هر کدام دویست و پنجاه دینار و دیه هر مقدار از یک ابرو بهمان نسبت خواهد بود واگر دوباره روئیده شود در همه موارد ارش است و اگر مقداری از آن دوباره روئیده شود و مقدار دیگر هرگز نروید نسبت به آن مقدار که مجددا" روئیده شود ارش است ونسبت به آن مقدار که روئیده نمی شود دیه با احتساب مقدار مساحت تعیین می شود .
ماده 373 - از بین بردن موهای پلک چشم موجب ارش است خواه دوباره بروید خواه نروید و خواه تمام آن باشد و خواه بعض آن .
ماده 374 - از بین بردن مو در صورتی موجب دیه یا ارش می شود که به تنهائی باشد نه با از بین بردن عضو یا کندن پوست ومانند که دراین مواردفقط دیه عضو قطع شده یا مانندآن پرداخت می گردد .
فصل دوم - دیه چشم
ماده 375 - از بین بردن دو چشم سالم موجب دیه کامل است و دیه هر کدام از آنها نصف دیه کامل خواهد بود .
تبصره - تمام چشم هائیکه بینائی دارند در حکم فوق یکسانند گرچه از لحاظ ضعف و بیماری و شبکوری و لوچ بودن با یکدیگر فرق داشته باشند .
ماده 376 - چشمی که در سیاهی آن لکه سفیدی باشد اگر مانع دیدن نباشد دیه آن کامل است واگر مانع مقداری ازدیدن باشد بطوریکه تشخیص ممکن باشد بهمان نسبت از دیه کاهش می یابد و اگر بطورکلی مانع دیدن باشد در آن ارش است نه دیه .
ماده 377 - دیه چشم کسی که دارای یک چشم سالم و بینا باشدوچشم دیگرش نابینای مادرزاد بوده یا در اثر بیماری یاعلل غیر جنائی از دست رفته باشد دیه کامل است واگر چشم دیگری را دراثر قصاص یا جنایتی از دست داده باشد دیه آن نصف دیه است .
ماده 378 - کسی که دارای یک چشم بینا و یک چشم نابینا است دیه چشم نابینای او ثلث دیه کامل است خواه چشم او مادرزاد نابینا بوده است یا در اثر جنایت نابیناشده باشد .
ماده 379 - دیه مجموع چهار پلک دو چشم دیه کامل خواهد بود و دیه پلکهیا بالا ثلث دیه کامل ودیه پلکهای پائین نصف دیه کامل است .
فصل سوم - دیه بینی
ماده 380 - از بین بردن تمام بینی دفعتا" یا نرمه آن که پائین قصب واستخوان بینی است موجب دیه کامل است و از بین بردن مقداری از نرمه بینی موجب همان نسبت دیه میباشد .
ماده 381 - از بین بردن مقداری از استخوان بینی بعداز بریدن نرمه آن موجب دیه کامل وارش می باشد .
ماده 382 - اگر با شکستن یا سوزاندن یا امثال آن بینی را فاسد کنند در صورتی که صالح نشود موجب دیه کامل است و اگر بدون عیب جبران شود موجب یکصد دینار میباشد .
ماده 383 - فلج کردن بینی موجب دو ثلث دیه کامل است و ازبین بردن بینی فلج موجب ثلث دیه کامل می باشد .
ماده 384 - از بین بردن هر یک از سوراخهای بینی موجب ثلث دیه کامل است و سوراخ کردن بینی بطوری که هر دو سوراخ و پرده فاصل میان آن پاره شود یا آنکه آن را سوراخ نماید در صورتی که باعث از بین رفتن آن نشود موجب ثلث دیه کامل است و اگر جبران و اصلاح شود موجب خمس دیه می باشد .
ماده 385 - دیه از بین بردن نوک بینی که محل چکیدن خون است نصف دیه کامل می باشد .
فصل چهارم - دیه گوش
ماده 386 - از بین بردن مجموع دو گوش دیه کامل دارد واز بین بردن هر کدام نصف دیه کامل واز بین بردن مقداری از آن موجب دیه همان مقدار با رعایت نسبت به تمام گوش خواهد بود .
ماده 387 - از بین بردن نرمه گوش ثلث دیه آن گوش را نداردو از بین بردن قسمتی از آن موجب دیه به همان نسبت خواهد بود .
ماده 388 - پاره کردن گوش ثلث دیه دارد .
ماده 389 - فلج کردن گوش دو ثلث دیه و بریدن گوش فلج ثلث دیه را دارد .
تبصره - هرگاه آسیب رساندن به گوش به حس شنوائی سرایت کند و به آن آسیب رساند یا موجب سرایت به استخوان و شکستن آن شودبرای هر کدام دیه جداگانه ای خواهد بود .
ماده 390 - گوش سالم و شنوا و گوش کر در احکام مذکور درموارد فوق یکسانند .
فصل پنجم دیه لب
ماده 391 - از بین بردن مجموع دو لب دیه کامل دارد و ازبین بردن هر کدام از لبها نصف دیه کامل واز بین بردن هر مقداری از لب موجب دیه همان مقدار با رعایت نسبت به تمام لب خواهد بود .
ماده 392 - جنایتی که لبها را جمع کند و در اثر آن دندانها را نپوشاند موجب مقداری است که حاکم آن را تعیین می نماید .
ماده 393 - جنایتی که موجب سست شدن لبها بشود بطوری که باخنده و مانند آن از دندانها کنار نرود موجب دو ثلث دیه کامل می باشد .
ماده 394 - از بین بردن لبهای فلج و بی حس ثلث دیه دارد .
ماده 395 - شکافتن یک یا دو لب بطوری که دندانها نمایان شوند موجب ثلث دیه کامل است ودر صورت اصلاح و خوب شدن خمس دیه کامل خواهد بود .
فصل ششم - دیه زبان
ماده 396 - از بین بردن تمام زبان سالم یا لال کردن انسان سالم یا ضربه مغزی ومانند آن دیه کامل دارد و بریدن تمام زبان لال ثلث دیه کامل خواهد بود .
ماده 397 - از بین بردن مقداری از زبان لال موجب دیه همان مقدار با رعایت نسبت به تمام زبان خواهد بود ولی دیه قسمتی از زبان سالم به نسبت از دست دادن قدرت ادای حروف خواهد بود .
ماده 398 - تعیین مقدار دیه جنایتی که بر زبان وارد شده وموجب از بین رفتن حروف نشود لکن باعث عیب گرددباتعیین حاکم خواهدبود .
ماده 399 - هرگاه مقداری از زبان را کسی قطع کند که باعث از بین رفتن قدرت ادای مقداری از حروف باشد و دیگری مقدار دیگر را که باعث از بین رفتن مقداری از باقی حروف گردد دیه به نسبت از بین رفتن قدرت ادای حروف می باشد .
ماده 400 - بریدن زبان کودک قبل از حد سخن گفتن موجب دیه کامل است .
ماده 401 - بریدن زبان کودکی که به حد سخن گفتن رسیده ولی سخن نمی گوید ثلث دیه دارد و اگر بعدا" معلوم شود که زبان او سالم و قدرت تکلم داشته دیه کامل محسوب و بقیه از جانی گرفته می شود .
ماده 402 - هرگاه جنایتی موجب لال شدن گردد و دیه کامل از جانی گرفته شود و دوباره زبان به حال اول برگرددو سالم شود دیه مسترد خواهد شد .
فصل هفتم - دیه دندان
ماده 403 - از بین بردن تمام دندانهای بیست و هشتگانه دیه کامل دارد و به ترتیب زیر توزیع می شود -
1 - هر یک از دندانهای جلو که عبارتنداز پیش و چهارتائی و نیش که از هر کدام دو عدد در بالا دو عدد درپایین می روید وجمعا" دوازده تا خواهد بود . پنجاه دینار و دیه مجموع آنها ششصد دینار می شود .
2 - هر یک از دندانهای عقب که در چهار سمت پایانی از بالا و پائین در هر کدام یک ضاحک و سه ضرس قرار دارد و جمعا" شانزده تا خواهدبود بیست و پنج دینار ودیه مجموع آنها چهارصددینارمی شود .
ماده 404 - دندانهای اضافی به هر نام که باشد و بهر طرز که روئیده شود دیه ای ندارد و اگر در کندن آنها نقصی حاصل شودتعیین مقدار ارش آن با قاضی است واگر هیچگونه نقصی حاصل نشودارش نخواهد داشت ولی بنظر قاضی تا74 ضربه شلاق محکوم می شود .
ماده 405 - هرگاه دندانها از بیست وهشت تا کمتر باشد بهمان نسبت از دیه کامل کاهش می یابد خواه خلقتا" کمتر باشد یا در اثر عارضه ای کم شده باشد .
ماده 406 - فرقی میان دندانهائی که دارای رنگهای گوناگون می باشد نیست واگر دندانی در اثر جنایت سیاه شود و نیافتد دیه آن دو ثلث دیه همان دندان است که سالم باشد و دیه دندانی که قبلا" سیاه شده ثلث همان دندان سالم است .
ماده 407 - شکاف ( اشقاق ) دندان که بدون کندن واز بین بردن آن باشد تعیین جریمه مالی آن با حاکم است .
ماده 408 - شکستن آن مقدار از دندان که نمایان است با بقاءریشه دیه کامل آن دندان را دارد و اگر بعد از شکستن مقدار مزبور کسی بقیه را از ریشه بکند جریمه آن با نظر حاکم تعیین می شود خواه کسی که بقیه را از ریشه کنده همان کسی که مقدار نمایان دندان را شکسته یا دیگری .
ماده 409 - کندن دندان شیری کودک که دیگر بجای آن دندان نروید دیه کامل آنرا دارد و اگر بجای آن دندان بروید دیه هر دندان شیری که کنده شد یک شتر می باشد .
ماده 410 - دندانی که کنده شود دیه کامل دارد گرچه همان را در محلش قرار دهند و دوباره مانند سابق شود .
ماده 411 - هرگاه دندان دیگری بجای دندان اصلی کنده شودقرار گیرد و مانند دندان اصلی شود کندن آن دیه کامل دارد .
فصل هشتم - دیه گردن
ماده 412 - شکستن گردن بطوریکه گردن کج شود دیه کامل دارد .
ماده 413 - جنایتی که موجب کج شدن گردن شود و همچنین جنایتی که مانع فرو بردن غذا گردد جریمه آن با نظر حاکم تعیین می شود .
ماده 414 - هرگاه جنایتی که موجب کج شدن گردن و همچنین مانع فرو بردن غذا شده اثر آن زایل گردد دیه ندارد فقط باید ارش پرداخت شود گرچه بعد از برطرف شدن اثر آن بادشواری بتواند گردن را مستقیم نگه بدارد یا غذا را فروببرد .