کارگروه
حقوق قضایی(حسن بصیری هریس)
حقوق قضایی تلفن تماس:09148744369-basiri1000@gmail.com هیچ وقت با چشم پول به موکل خود نگاه نکنید چرا که او از روی ناچاری و اینکه علاجش قطع شده به شما روی اورده است.
 

مفهوم شناسی عفاف

حسن بصیری  هریس

حسن بصیری هریس

در کارگروه: حقوق قضایی(حسن بصیری هریس)
تعداد ارسالي: 736
10 سال پیش در تاریخ: پنجشنبه, خرداد 08, 1393 16:15

عفاف واژه‌ای است که بارها شنیده‌ایم، لفظی است که با ذهن لمسش می‌کنیم، اما حقیقتی است که کمتر می‌توانیم به درستی معنایش کنیم. فقط می‌دانیم هست و جایی کنار تمام ویژگی‌های خوب نشسته است. درک می‌‌کنیم لازم است در جامعه عفاف سایه افکند. قدر می‌نهیم؛ وقتی به افتخار عفاف کنگره برگزار می کنند، همایش تشکیل می‌دهند یا بیانیه می‌نگارند و در راهپیمایی عفاف شرکت می‌کنیم؛ اما به راستی عفاف چیست ؟ چند نوع دارد؟ کجای زندگی کاربرد دارد؟ آثار فردی واجتماعی عفاف چیست؟ اینها سؤالاتی‌ است که در این نوشته سعی شده به آن ها پاسخ داده شود. عفاف؛ فرهنگ، روش و منش مسلمانان را تبیین می‌کند و به آنها چگونه بودن و چگونه زیستن را آموزش می‌دهد.



هر جامعه دارای فرهنگ معین و با اهدافی از پیش تعریف شده است. فرهنگی که قرآن به جوامع اسلامی عرضه می‌کند، فرهنگ عفاف است.



معنای ‌لغوی عفاف



عفاف ‌با فتح ‌حرف ‌اول، از ریشه«ع‌ف‌ف» است‌. راغب اصفهانی در مفردات می‌گوید: عفّت حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان می‌گردد و انسان عفیف کسی است که با تمرین و تلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد.1



ابن‌ منظور در لسان‌العرب می‌نویسد: پایه ‌عفاف، خویشتن‌داری‌ است‌ و ردپایی ‌از جنسیت‌ یا (عفّت: خویشتن‌داری‌ از آنچه ‌حلال ‌و زیبا نیست)2 اختصاص ‌به ‌جنس ‌خاص‌(زن) در معنی ‌لغوی ‌عفاف، وجود ندارد.



معنای‌ عرفی در گویش‌ فارسی، عفاف ‌به ‌کسر اول‌ و به ‌معنی‌ «پاکدامنی» به‌کار می‌رود. در لغت‌نامة‌ دهخدا چنین‌ آمده ‌است: عفاف: پارسایی‌و پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی و خویشتن‌داری.



دکتر معین ‌در فرهنگ‌فارسی‌معین آورده ‌است: عفاف: پارسایی، پرهیزگاری و پاکدامنی. و در تداول ‌غالباً ‌به ‌کسر اول ‌تلفظ‌ می‌کنند.



عفاف در اصطلاح



عفاف اصطلاحی اخلاقی است. عالمان اخلاق، عفاف را در شمار مهمترین فضایل برشمرده‌اند. ملاصدرا در «اسفار» عفاف را چنین تعریف می‌کند: عفاف، منشی است که منشأ صدور کارهای معتدل می‌شود؛ نه پرده‌دری می‌کند و نه گرفتار خمودی می‌شود.



در نتیجه، عفّت به معنای رام بودن قوّه شهوانی، تحت حکومت عقل است. البته با رعایت شرط اعتدال؛ یعنی نه غرق در شهوات شویم که به افراط گراییم و نه ترک غرایز کنیم که به تفریط دچار آییم؛ بلکه استفاده صحیح و مشروع نماییم، زیرا خدای تعالی همه غرایز را به حکمت در وجود آدمی به ودیعت نهاده است.



شهوت در لغت یک مفهوم عام دارد که هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت به لذات مادى را شامل می‌شود، اما شهوت یک مفهوم خاص هم دارد که همان شهوت جنسی است. بنابراین عفّت نیز دو مفهوم دارد؛ یک مفهوم عام که عبارت است از خویشتن‌دارى در برابر هرگونه تمایل افراطى نفسانى و مفهوم خاص آن خوددارى از تمایلات افراطى جنسى است. غالباً در روایات و کتب اخلاق، منظور از عفّت، خویشتن‌دارى در خوردن و امور جنسى است که برترین عبادات شمرده شده و به آن بسیار تأکید شده است. چنان‌که امام باقر (ع) فرموده‌اند: «عفّت شکم و پاکدامنى، بهترین عبادت است.»3



واژه عفاف در قرآن کریم



عفاف به دو صورت «یستعفف» و «تعفّف» در قرآن کریم و مجموعاً در چهار آیه مبارکه آمده است. عفاف با توجه به متن آیه معانی گوناگونی می‌پذیرد که می‌توان از آن به ابعاد عفاف یاد نمود.



1- عفّت به معنای خویشتن‌داری در اظهار نیاز



«(انفاق شما مخصوصاً باید ) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ (و توجه به آیین خدا آنان را از وطن‌های خویش آواره ساخته و شرکت در میدان جهاد به آنها اجازه نمی‌دهد تا برای تأمین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند) نمی‌توانند مسافرتی بکنند (و سرمایه‌ای به دست آورند) و از شدت خویشتن‌داری، افراد ناآگاه آنها را بی‌نیاز می‌پندارند؛ اما آنها را از چهره‌هایشان می‌شناسی و هرگز با اصرار از مردم چیزی نمی‌خواهند (این است مشخصات آنها ) و هر چیز خوبی که در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.»( بقره/273)



در اینجا عفاف به معنای عدم اظهار فقر به عنوان یک ارزش اخلاقی برای مسلمین مطرح شده است، عفاف به همین معنا در روایات نیز آمده است:



«عفاف؛ زینت فقر و شکرگزاری؛ زینت بی‌نیازی است.» 4



2- عفّت به معنای قناعت



«و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید و اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را نخورید و هر کس که بی‌نیاز است، (از برداشتن حق‌الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (مطابق زحمتی که می‌کشد) از آن بخورد و هر که بی‌نیاز است، باید عفّت ورزد.» (نساء/6)



صاحب المیزان در تفسیر این آیه می‌فرماید: «گاهی سرپرست یتیم فقیر است و چاره‌ای نداردجز اینکه برای رفع حوائجش برای یتیم کار کند و از اجرت کارش حوائج ضروری‌اش را برآورد، ولی گاهی سرپرست یتیم ثروتمند است، در این صورت خدای تعالی می‌فرماید: هر کس که ثروتمند است، طریق عفّت در پیش گیرد و از مال یتیم چیزی را نگیرد و اگر فقیر است، به طور شایسته از آن بخورد.»



طبرسی می‌گوید: «در این آیه شریفه عفاف به معنای قناعت می‌باشد» و در حدیثی از معصوم (ع) نیز نقل شده که می‌فرماید: «میوه عفّت؛ قناعت است.»5



3- عفّت به معنای پاکدامنی



«کسانی‌که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خدا از فضل خود آنان را بی‌نیاز سازد.» (نور/33)



«از آنجا که در آیه قبل ترغیب به ازدواج می‌باشد، گاهی با تمام تلاش و کوشش، وسیله ازدواج فراهم نمی‌گردد و خواه یا ناخواه انسان مجبور است مدتی را با محرومیت بگذراند. مبادا کسانی که در این مرحله قرار دارند، گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنان مجاز است و ضرورت چنین ایجاب می‌کند، لذا بلافاصله در آیه بعد دستور پارسایی می‌دهد.»6



امام علی (ع) در پاداش شخص عفیف می‌فرمایند: «کسی‌که در راه خدا جهاد کند و شهید شود، اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفّت بورزد. انسان پاکدامن نزدیک است فرشته‌ای از فرشتگان خدا شود.»7



4- عفاف به معنای رعایت حجاب



«و زنان از کار افتاده‌ای که امید ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباس‌های (رویین) خود را بر زمین بگذارند، به شرط این‌که در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند، برای آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست.» (نور/60)



زن به علت جاذبه‌هایی که خدای تعالی در وجود او نهاده است، حکم پوشش به او اختصاص یافته تا زیبایی‌های او منحصر به محارم خویش باشد و از تحریک مردان بیگانه پیشگیری کند، امّا هنگامی که آن جاذبه‌ها از بین رود، می‌تواند چادر خویش را به خاطر حَرَج و سختی که برای وی دارد، کنار بگذارد. قرآن با تعابیردیگری هم سعی دارد فرهنگ عفاف را نهادینه سازد.



5- عفّت در گفتار



در آیه 23 سوره احزاب، درباره وظایف زنان در لزوم رعایت عفاف در سخن گفتن با مردان نامحرم می‌فرماید: پس به گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.



6- عفاف در نگاه



در آیه 13 سوره نور که به سوره عفّت و پاکدامنی و حجاب معروف است،8 به چندین رفتار عفیفانه اشاره می‌کند که یکی از آنها وجوب حفظ و کنترل دیده و نگاه است. «به زنان مؤمن بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس‌آلود) فرو گیرند». همچنین در آیه دیگری می‌فرماید: «به مردان مؤمن بگو از بعضی نگاه‌های خود (نگاه‌های غیرمجاز) چشم‌پوشی کنند».(نور / 23) در لزوم عفّت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام، بین زن و مرد فرقی نیست.



بدین ترتیب همان‌گونه که چشم‌چرانی بر مردان حرام است، بر زنان نیزحرام است. از این رو، کنترل چشم می‌تواند از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اصول عفاف باشد که باید در مرتبه اولی رعایت گردد؛ چرا که چشم دروازه قلب و روح است و هر چه دیده بیند، دل کند یاد.



7- عفّت در شهوت



در ادامه آیه 31 سوره نور می فرماید: « وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ»؛ [به زنان با ایمان بگو] دامن‌های خود را حفظ نمایند.



8- عفّت در پوشش



مسئله حجاب و پوشش زن و مستور نمودن زینت‌های ظاهری و باطنی وی، اهمیت بسیاری دارد. خداوند حکیم به دنبال آیه مذکور و در چند جای دیگر قرآن به این موضوع با تعابیر مختلف اشاره کرده و زنان را از هتک حرمت خود با بدحجابی و بی‌حجابی و خودآرایی و خودنمایی در برابر نامحرم نهی فرموده است.
در آیه 31 سوره نور، زنان را مکلّف می‌کند که نباید جاذبه‌ها و زینت‌های- ظاهری و باطنی- خود را آشکار سازند، مگر آن مقدار که طبیعتاً نمایان است.



9- عفّت در کردار



وظیفه دیگر زنان، پرهیز از رفتارهای جلب توجه‌کننده و غیرعفیفانه است: «هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت‌های پنهان‌شان دانسته شود، (نور/ 31) و صدای زیورآلاتشان از قبیل خلخال و دستبند و گوشواره به صدا درنیاید.»9
پس هرگونه راه رفتنی که موجب آشکار شدن زیورهای مخفی زن شود، ازنظر اسلام ممنوع است. زنان باید در رعایت عفاف و پرهیز از امور جلب توجه‌کننده، دقت لازم را بنمایند و با استفاده از وسایل زینتی و استعمال عطر، به گونه‌ای نباشند که باعث جلب توجه نامحرم و عامل انحراف فکرها و تباهی دل‌ها گردند.
زنان باید ازهرگونه رفتار جلوه‌گرانه و تحریک‌کننده پرهیز کنند و با تأسی از آیه «تَمْشی عَلَى اسْتِحْیاء» (قصص/ 25) که شیوه راه رفتن زنان اسلامی را ترسیم می‌کند و با اقتداکردن به بانوی دوعالم فاطمه زهرا(س) به شیوه آن حضرت عمل نمایند.10



عوامل تهدیدکننده عفاف



پس از گذراندن دوران پر از آرامش کودکی؛ با بیدار شدن غرایز جنسی و نیازهای روحی روانی دوران بلوغ آغاز می شود. در این مرحله نقش خانواده در دادن آگاهی‌های مربوط به این دوران پررنگ می‌شود و پدر و مادر وظیفه دارند شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام، محرم و نامحرم و آنچه برای پیشگیری از آلودگی‌ها لازم است، به فرزندان بیاموزند تا هم خود به وظیفه شرعی عمل کرده باشند و هم فرزندان از ارتکاب به اعمال منافی عفّت مصون بمانند.
در ادامه به چند عامل تهدیدکننده عفاف اشاره می‌شود.



چشم چرانی



چشم دریچه حسّاسی است که درمقابل صحنه‌های تحریک‌آمیز، حالت منفعلانه‌ای به خود می‌گیرد و با ارسال آن به قلب و دل، تمایلات نفسانی را بدون تجزیه و تحلیل و عبور از فیلتر عقل مطالبه می‌کند و انسان را به منجلاب بی‌عفّتی و گناه می‌کشاند و به قول باباطاهر عریان:



ز دست دیده و دل هر دو فریاد



که هرچه دیده بیند دل کند یاد



اختلاط زن و مرد



مکتب اسلام در عین اینکه اجازه فعالیت اجتماعی را در عرصه اجتماع به زن می‌دهد، او را از اختلاط در عرصه کار و فعالیت نهی می‌کند. اسلام می‌گوید نه حبس و نه اختلاط؛ بلکه حریم. سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی‌شده‌اند، ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. طبق آیه 23 سوره قصص، دختران حضرت شعیب با وجود این‌که شغل چوپانی داشتند، هنگام سیراب کردن گوسفندان خود، ابتدا به کناری می‌رفتند تا چوپانان دیگر آب از چاه کشیده و حیوانات خود را سیراب کنند و آنجا را ترک کنند، سپس خود به کناره چاه رفته و به سیراب کردن حیوانات می‌پرداختند. حتی هنگامی که می‌خواستند همراه موسی به خانه خود بروند، حضرت موسی پیشاپیش آنها قدم برمی داشت تا به پشت آنها نظر نکند، پس می‌توان در عین حفظ حریم و حدود، در عرصه اجتماع فعالیت کرد.



خضوع در کلام زنان



خضوع در کلام به معنای این است که زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند و به تبع، دل دچار ریبه و خیال‌های شیطانی شود و شهوت برانگیخته شود.



عدم پوشش و زینت مناسب



خداوند متعال با خودآرایی زن مخالف نیست، بلکه با خودنمایی مخالف است. حتی در بعضی روایات زن و شوهر را برای قوام خانواده توصیه به زینت و آرایش می‌کند.



خلوت با نامحرم



از جمله عوامل تهدیدکننده عفّت، خلوت با نامحرم است. مراد از خلوت این است که مکان طوری باشد که رفت و آمد در آن کمتر باشد و یا آن محل درهای ورود و خروجش بسته باشد. در چنین شرایطی است که شیطان وسوسه خود را آغاز و انسان را متمایل به گناه می‌کند.



عدم توجه به مسایل زناشویی



هریک از زن و شوهر در کانون خانواده وظایفی را بر عهده دارند. عدم توجه به آن موجب می‌شود که طرفین ارضای نیازهای غریزی و طبیعی خود را خارج از محیط خانه به صورت ناسالم طلب کنند.



عدم خودباوری و عزّت نفس



وقتی انسان از جایگاه و شخصیت حقیقی خویش در نظام آفرینش غافل باشد و نداند که بهای حقیقی او معادل بهشت است و می‌تواند برتر از ملائکه و دیگر موجودات روی زمین باشد، لذایذ زودگذر و آنی دنیا در نزد او خوار می‌گردد و مصداق کلام امیرالمؤمنین علی(ع) می‌شود که فرمود: کسی که در خود احساس کرامت می‌کند، شهوات و خواهش‌های نفسانی نزد او بی‌مقدار می‌شود.



فراموشی یاد خدا



شاه‌کلید عوامل تهدیدکننده عفّت، غفلت از یاد خداست. قرآن کریم در سوره زخرف آیه 36 می‌فرماید: «هرکس از یاد خدا رویگردان شود؛ شیطانی را به سراغ او می‌فرستیم و همواره با او قرین خواهد بود.» غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می‌شود که شیطان بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد و رشته‌ای در گردنش افکنده، می‌برد به هرجا که خاطرخواه اوست.



آثار عفاف و حجاب



عفاف و حجاب، خویشتن‌داری و توانایی ‌برجستة ‌روحی ‌به ‌انسان ‌می‌دهد تا وی‌ در برابر هجوم ‌سرکش ‌هوی ‌و هوس ‌پایداری‌ کند و در فراز و فرود زندگی، به‌ کمال ‌رسد.



برخی‌دیگر از برکات‌ عفاف ‌عبارتند از:



آرامش‌ روحی‌فرد و جامعه‌(بهداشت‌روانی):



با عفاف ‌و خویشتن‌داری‌ می‌توان‌ از هرز رفتن ‌استعدادها، توان‌ها و امکانات ‌جلوگیری‌ نمود و به ‌بالندگی ‌هنجارها و ارزش‌ها یاری‌نمود. پایبند نبودن ‌به ‌حجاب، آرامش‌خانواده‌ و جامعه ‌را بر هم‌ زده ‌و به ‌التهاب ‌دامن ‌می‌زند.



پایداری ‌نظام «خانواده»:



رعایت‌ عفاف‌ در رفتار و گفتار، خانواده ‌را سالم ‌و آسیب‌ناپذیر نگه‌می‌دارد. آیا آنان ‌که ‌با فریب‌کاری، شعار آزادی‌ زن‌ را سر دادند و حجاب‌ را از عفّت تفکیک‌ کردند، توانستند با ولنگاری‌ زنان ‌در غرب ‌و تشویق ‌مردان ‌هوس‌باز، نظام‌ خانواده ‌را حفظ‌ کنند؟



اصطلاح‌« زن‌ شیء شده»:



امام‌خمینی، در توضیح ‌نگرش‌غربی ‌به ‌زن‌ به ‌شکل یک‌ کالا، تعبیر زیبایی‌دارند: «در خصوص‌ زنان، اسلام ‌هیچ گاه ‌مخالف ‌آزادی‌ آنها نبوده‌ است. به‌عکس، اسلام‌ با مفهوم ‌«زن‌شیء‌شده» و به‌عنوان ‌شیء، مخالفت‌ کرده ‌است ‌و شرافت ‌و حیثیت ‌وی ‌را به‌ وی‌ باز گردانده ‌است».11



عفاف، منشأِ ‌فرهنگ‌ و ادبیات



همه ‌زیبایی ‌و شکوه‌ تمدن ‌و فرهنگ ‌انسان ‌را در یک‌ کلمه ‌می‌توان‌ خلاصه ‌کرد و آن ‌عشق ‌است. استواری‌ عشق ‌به ‌اسطوره‌های ‌کمتر دست‌یافتنی‌است. زبان ‌عاشقان، زبان ‌شعر است‌ که‌چون ‌دل ‌پرسوز، عاشق و درون‌سوز است. این‌بلندای‌شکوهمند فرهنگ‌ و ادب‌شرقی، عرفانی ‌و ایرانی، دست‌مایة‌یک‌نسل‌سرفراز اصیل، خویشتن‌دار و متمدن ‌است ‌که ‌از منظر عفاف ‌به ‌یکدیگر می‌نگریستند. زن‌ در حشمت‌ و جلال ‌می‌زیسته ‌است ‌و مرد همواره ‌در پی ‌این ‌حشمت ‌و جلال ‌می‌رفته ‌است ‌که ‌به ‌سادگی ‌و آسانی، دست‌یافتنی‌ نبوده ‌است. کمتر بازیچة‌ دست‌ هوسران ‌مردان ‌بوده ‌و بیشتر ارزش‌ و اعتبار داشته ‌است.
زن ‌بدون ‌عفّت‌ و پوشش، این‌ جمال ‌مرموز و شاعرانه ‌را نیز از کف‌ می‌دهد و به ‌زباله‌دانی ‌شهوت ‌مردانِ ‌بی‌اصول ‌بَدَل ‌می‌گردد؛ مردانی ‌که ‌نه ‌شاعر، بلکه ‌تبهکارند.12



راهکارهای گسترش حیا، عفاف و حجاب در جامعه



1ـ آگاهی‏بخشی به شیوه‏های جذاب و متناسب با ادبیات نسل جوان.



2ـ ارتقای سطح اخلاق و معنویات در جامعه با استفاده از ابزار تشویقی و توسعه فرهنگ کتابخوانی در زمینه اخلاق و معنویت.



3ـ مبارزه با مظاهر فساد و بی‏حرمتی و توجه به ورودی‏های فرهنگی از طریق ماهواره، اینترنت و ....



4ـ جایگزین کردن برنامه‏هایی که متناسب با فرهنگ غنی دینی و ملی بوده و در عین حال از جذابیت کافی برخوردار باشد.



5ـ توجه ویژه به دانش‏آموزان دبستانی و راهنمایی و آموزش کارآمد و اصولی مفاهیم معنوی.



6ـ استفاده از رسانه ملی به عنوان زبان دین و نفوذ باورهای دینی و مفاهیمی چون حیا، عفاف و ... در مجموعه‏های داستانی و فیلم‏های سینمایی.



7ـ ارائه الگوهای مناسب حجاب با توجه به اوضاع زمانی و موفقیت‏های اجتماعی افراد (قالب‏سازی و شکل‏دهی، همخوان با محیط) .



8- اهتمام به فراهم کردن شرایط ازدواج در سنین پایین برای جوانان.



پی نوشت ها:



1. مفردات راغب، ذیل ریشۀ عفف.



2. لسان‌العرب، ج9، ص 253.



3. «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَى‏ءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّه بَطْنٍ وَ فَرْجٍ»؛ (اصول کافی، ج2، ص79).



4. «العفاف زینة الفقر و الشکر زینة الغنی»؛ وسائل‌الشیعه، ج9، ص 442.



5. « ثمره العفّه القناعه»؛ غرر الحکم، ص 256، ح 5424.



.6آیت‌الله مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج 14، ص 459.



7. «مَا الُْمجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ: لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلاَئِکَةِ»؛ نهج‌البلاغه، حکمت 474.



8. دکتربهشتی، احمد؛ منشورعفاف (تفسیرسوره نور)؛ قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول 1386.



9. تفسیرالمیزان، ص 781، ذیل آیه.



10. دکتربهشتی،احمد؛ همان.



11. امام‌خمینی؛ زن ‌و آزادی ‌در کلام ‌امام ‌خمینی‌(قدس‌سره)؛ سازمان ‌چاپ‌ و انتشارات‌ وزارت‌ ارشاد، ص32.



12. اسحاقی، دکتر سیدحسین؛ گوهر عفاف؛ قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول1387.



امام علی (ع): «کسی‌که در راه خدا جهاد کند و شهید شود، اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفّت بورزد. انسان پاکدامن نزدیک است فرشته‌ای از فرشتگان خدا شود.»



«کسانی‌که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا از فضل خود آنان را بی‌نیاز سازد.» (نور/33)



سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا (ص)همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی‌شده‌اند، ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است.


حذف ارسالي ويرايش ارسالي