لازم به تذکر است که از دید مردم معمولاً سرپیچی کردن زنان از کارهای خانه و انجام ندادن
خیلی افعال واعمالی مانند بچه داری نکردن و کارخانه را انجام ندادن ، یعنی اعمال و افعالی که طبق گفتة حقوقدانان کاری که برحسب عرف و عادت از باب حسن معاشرت یا معاضدت ، وظیفة زن محسوب شود، زن ناشزه به حساب می آید و ناشزگی احکام خاص خودش را دارد.
(۳)
الناس مسلطون علی اموالهم
اگراطراف زندگی زن و مرد در جامعه ازلحاظ حقوق و وظایف شناسایی و معرفی شود، معیشت ، زندگی و به طورکلی دررفع ظلم و حق کشی زنان تأثیر خواهد کرد. دانایی همواره پیامدش توانایی است . اگر مثلثی رسم کنیم ؛ انسان ، دانایی و توانایی ، سه ضلع مثلث را تشکیل می دهند. انسان ، وقتی توانا می شود که دانا شده باشد. توانایی ، یک فرایندی است که در دراز مدت به وجود می آید. آشنایی مردم از دکترین علما و فقها، تیوری ها و آموزه های دینی ، بستر عدالت اجتماعی را هموار می سازد. مالکیت و احراز حق مالکیت و همچنین پشتوانه های اقتصادی و منابع مالی برای زنان از موارد دانایی و توانایی و در نتیجه ، عدالت اجتماعی است . مالکیت حقی است مستقل که هرکسی در بارة اموال خود دارد و به منطوق الناس مسلطون علی اموالهم زنان نیز چنین تسلطی را در اموال و دارایی خویش دارامی باشد.(۱۰) از جمله مالکیت ها و اعمال مالکیت و یا پشتوانه ها و منابع اقتصادی زنان عبارتند از:
۱ ـ مهر یا کابین؛
۲ ـ جهیزیه ؛
۳ ـ ارث ؛
۴ ـ کاراقتصادی و دستمزد آنان .
البته ، موارد آشکار و بسیار درشت پشتوانه های اقتصادی زنان همین ها هستند که برشمرده شدند و هریک از این موارد مدخل عظیم مباحث تخصصی را در پی دارند. در این نوشته نگارنده بیشتر پیرامون مهر بحث را بسط خواهد داد و البته نگاه گذرایی افکند می شود روی بقیة موارد.
تعریف مهر
مهر، مال (چیزی که قایم مقام مال باشد) معینی است که برسبیل متعارف ، زوج به زوجه در عقد نکاح می دهد و یا به نفع زوجه بر ذمه می گیرد.(۱۱) یا مهرمالی است که مرد به مناسبت عقد نکاح ، ملزم به دادن آن به زن می شود و ناشی از حکم قانون است و قراردادی نیست و جنبة قهری دارد.(۱۲) مرحوم دکتر حسن امامی (ره ) مهر را جنبة فرعی و خصوصی نکاح دانسته که به اعتبار نزدیکی بین زوجین ایجاد می شود و حالت عقود معاوضی را دارد، که در تملک زوجه در آمده و ملک خاص او محسوب می گردد و در واقع از حقوق مربوطه به زوجه است که می تواند هرگونه تصرفی را به عمل آورده و مانند مال شخصی خود هرگونه معامله ای از حیث فروش و تعویض یا هدیة آن به دیگری و احیاناً خود شوهر انجام دهند.(۱۳)
براساس ماده ۱۱۰ قانون مدنی افغانستان: مهر، ملکیت زوجه محسوب می گردد. زوجه می تواند در مهر خود هر نوع تصرف مالکانه بنماید.(۱۴) این مالکیت به محض انشای عقد ایجاد می شود و به اتفاق مذاهب اسلامی زوجه حق دارد تمام مهر خود را که نقد است به محض انشای عقد مطالبه کند.(۱۵) صریح فتاوا مبین این دیدگاه است : المرأة تملک المهر باالعقد امامیه و حنفیه اتفاق نظر دارند که مهر، یکی از حقوق زوجه و ملک خاص او است و می تواند آن را هدیه کند و یا جهیزیه بخرد و یا برای خود نگهدارد و کسی حق اعتراض در آن ندارد وتأمین آنچه مورد احتیاج باشد از قبیل پوشاک ، فرش و لوازم ضروری خانه بر عهدة زوج است و زوجه ملزم به چیزی نیست .(۱۶) مطابق مادة ۱۰۸۲ قانون مدنی ایران: شوهر ضامن مهر است تا آن را به زن تسلیم نماید. و برابر مادة ۱۰۸۵ قانون مدنی ایران حق حبس ایجاد می شود: زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر اینکه مهر او حال باشد. این امتناع ، مسقط حق نفقه نخواهد بود. قانون مدنی ایران صراحت دارد که: به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید. (م ۱۰۸۲ق .م .ایران )
پس ، مهر به صورت عینی ملک و مال زوجه است و به صرف انشای عقد محقق می شود و قابل مطالبه و اخذ است . البته ، قابل ذکر است که مهر از ارکان عقد نیست، چنانکه همین حالت در بیع است . بلکه مهر اثری از آثار عقد است . پس ، عقد ازدواج بدون مهر صحیح است و برای زوجه مهرالمثل ثابت می شود.(۱۷) ماده ۱۰۸۷ قانون مدنی ایران بیان داشته است : اگر در نکاح دائم مهرالمثل ذکر نشده و یا عدم مهر شرط شده باشد، نکاح صحیح است . طرفین می توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند. ماده ۹۹ قانون مدنی افغانستان مصوب ۸ عقرب ۱۳۵۵ نیز اظهار داشته است : زوجه مستحق مهر مسما می باشد. اگر مهر حین عقد تعیین نشده و یا نفی آن به عمل آمده باشد، مهرالمثل لازم می گردد.(۱۸)
حالا ،این حق عندالمطالبه که ربطی به مسئله متارکه و جدایی ندارد، جای تأمل است اگر چنانچه زنی خواست حقش را مطالبه کند، در هر حالتی از دوران زناشویی باشد، آثار وضعی آن چه می تواند باشد؟ همان طوری که قبلاً گفته شد، ایجاد ناامنی خواهد کرد و چه بسا منجر به متارکه گردد. اما باید دانست ، مهر نهاد حقوقی است که مطالبه و اخذ آن توسط زوجه امری است شرعی و قانونی و مجاز. منتهی ، رویة عملی مردم ، مطالبه و اخذ آن را عمل ناپسند می شمارد و هر آئینه اگر چنین رویدادی محقق شود، جو بدبینی ، ناامنی را در محیط خانواده ایجاد می نماید و به نظر جلوه می کند که زوجه بی وفا است و پای بند به عمل زناشویی نیست و احتمال دارد که از موارد سرپیچی و یا نشوز نزد زوج قلمداد کرد. به عبارت دیگر، روش و مشی زندگی خانوادگی مردم اینگونه هماهنگ شده است که هدیه و بخشش مهر به زوج پسندیده تر است از مطالبه و اخذ آن . مشی اخلاقی و سیرة زندگی مردم ما حالت دوگانة دارد، در برخی عملکردها به ایفای مطالبات و حقوق دیگران سفارش می شود مانند: ادأ دین و امانت ؛ در بعضی موارد ایفای مطالبات و حقوق را مذموم می داند، مثل ادای مهر و یا کابین از سوی زوج .
اگر به عنوان یک فرضیه قبول کنیم که چنانچه برای زوج ها پرداخت مهریه حل گردد و عواقب و پیامدهای ناگواری پیش نیاید و زوجه ها پس از اخذ مهر، آن را سرمایه گذاری کنند، آیا کمکی نخواهد بود در جهت تواناسازی و خودکفایی زنان ؟ البته ، در صورتی که مهریه ها متناسب با وضعیت مالی و توان اقتصادی شوهر باشد؛ پرداخت آن به زوجه کمکی خواهد بود به ایجاد جو متعادل همکاری و تعامل بین زندگی خانوادگی که این عملکرد بیشتر روش خرد گرایی را به دنبال دارد.
امروزه مردم مرتب ، آسان سازی ازدواج را تبلیغ می کنند و یکی از ابعاد این آسان سازی ها قلت مهر زنان را می شمارد. این ، چه چیزی را می رساند؟ یقیناً نتیجة اخلاقی را می نمایاند. اما حقیقت این است که فضیلت های اخلاقی با بالا بردن سطح توان مالی زنان بیشتر امکان پذیر است . مطلوب آن است که آسان سازی ازدواج را در خصوص تشریفات ازدواج از قبیل : تجملات عروسی و مخارج آن بیشتر در نظر گرفته شود و از آن طرف این زمینه فراهم شود که مردان در جهت اعطای مهر تعجیل نمایند. البته ، این فرضیه به عنوان یک طرح ذهنی قابل طرح است . شاید، خواننده در قدم اول بپرسد که نگارنده خودش اگر با این موضوع روبرو شود چه خواهد کرد؟ پاسخ می تواند این باشد که پذیرفتن این موضوعدر واقع و نفس الامر در جایی که عدم مطالبه و اخذ مهریه نهادینه شده ـ قدری تعجب آور و حتا سنگین به نظر می آید. ولی ، ما این فرضیه ها را به این جهت مطرح می کنیم که در یک فضای مطلوب همگانی پسند قرار بگیرد و عادی شود.
خیلی از مبانی و مسائلی که وضعیت حقوقی زنان را مشخص کرده اند، برای مردم ناآشنا هستند و گران تمام می شوند. از جمله ، ایفای مهر از سوی مردان . باید بدانیم چیزی را که شرع و قانون مجاز دانسته اند، جای گلایه و شکایتی ندارد. البته ، لازم است گفته شود که پندارها و آموزه های اجتماعی کمی مورد تأمل هستند. مثلاً گذاشتن مهریه های بسیار سنگین برای جلوگیری از متارکه و در نتیجه عدم توانایی مردان در پرداخت مهر که مهریه های سنگین
چه بسا میزان نهاد ازدواج را پائین می آورد.
مهر که از جانب زوج به زوجه داده می شود، جنبة اقتصادی دارد. یعنی ماهیت اقتصادی آن در هنگام آن از سوی شارع و طرح آن از سوی حقوقدانان و قانونگذاران ، لحاظ شده است . به نظر حقوقدانان ، مهر می تواند کمبود سهم الارث را در حقوق ما تا حدی جبران کند. به علاوه ، مهر در عرف ، نشانة ارج واحترامی است که مرد برای زن قایل است و مظهر تعهد شوهر برای تأمین زندگی زن است . گاهی مهر که معمولاً هنگام انحلال ازدواج مطالبه می شود مانع گسستن پیوند زناشویی می گردد و تضمینی برای دوام ازدواج به شمار می رود. در صورت وقوع طلاق ، مهر مانع پریشانی و درماندگی وی می گردد.(۱۹) از این نقطه نظرات استفاده می شود که خواه ناخواه ، جنبة اقتصادی مهر مورد نظر شارع و مقنناست . چه برای کمبود سهم الارث وضع شده باشد و چه مظهر تعهد شوهر برای تأمین زندگی زوجه باشد ویا احیاناً پس از طلاق مانع پریشانی و درماندگی زن گردد. به عبارت دیگر، در نظر گرفتن جنبة اقتصادی برای مهر بسیار محرز است . به علاوه ، اینکه اگر جانب ساماندهی تواناسازی زنان را برای زمینه سازی عدالت اجتماعی نیز لحاظ نمائیم .
میزان مهر، تعیین کننندة ارزش اقتصادی است . از لحاظ روایی و فقهی و نظریات حقوقدانان ، مهر از جهت حداقل ، تا آن جا که چیزی صدق مال بر آن شود و قابل تملک باشد، می تواند مهریه قرار بگیرد. بنابراین ، یک حبّه گندم و یک قطرة آب که دارای ارزش مالی نیست نمی تواند به عنوان مهر تعیین گردد، زیرا مال بر آن صدق نمی کند(۲۰) از شرایط مهر مالکیت و قابلیت تملک است . یعنی ، متعلق مهر چیزی باشد که قابل قیمت گذاری با پول باشد و قابل تملک چیزی که ارزش اقتصادی داشته باشد و بتواند عوض قرار گیرد.(۲۱) به نظر می رسد، پایه های این نهاد حقوقی چون مبتنی بر رضایت طرفین است ، می تواند تصور شود که حداقل مهر، چیزی باشد که مالکیت و قابلیت تملک داشته باشد زیرا مبتنی است بر رضایت طرفین . در حداقل این نهاد در بین فرق اسلامی و فتاوای فقهای علمای دین اختلاف است .
شافعیه و حنابله و امامیه گفته اند: برای کمی آن حدی نیست ، هر چیزی که بتوان در بیع با آن معامله کرد به عنوان مهر در ازدواج صحیح است . چیزی که مورد معامله قرار گیرد جنبة اقتصادی دارد. حنفیه گفته است ، کمترین مهر ۱۰ درهم است ، مالکیه معتقد است که کمترین مهر ۳ درهم است .(۲۲)
نظریات فقهی مراجع تقلید مبین این نکته است که مهر، اندازة معینی ندارد و می توان هر چیز حلالی را که ارزش داشته باشد، کم باشد یا زیاد، عین باشد یا منفعت ، مهر قرار داد آیت الله منتظری در مورد می گوید: هر چیزی که زن و شوهر به آن راضی شوند مهر واقع می شود. اگر چه تعلیم یک سوره قرآن باشد آیت الله قربانعلی محقق کابلی و بنا به نظریه مرحوم آیت الله خویی یصح ان یکون المهر عیناً او دیناً اومنفعتاً. (منهاج الصالحین )
پس ، نظریات مشهور فقهای امامیه مبتنی است بر مالیت و قابل تملک بودن مهر. ماده ۱۰۰ قانون مدنی افغانستان بیان داشته : مال قابل تملک ، مهر تعیین شده می تواند.(۲۳) و قانون مدنی ایران اظهار داشته است : هر چیزی را که مالیت داشته ،قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد. ماده ۱۰۷۸ قانون مدنی ایران . شرایط مهر در حقوق مدنی ایران عبارت است از مالیت داشتن ، قابل تملک بودن ، داشتن منفعت عقلایی ، مشروع بودن ، معین و معلوم بودن و قدرت بر تسلیم .
قلت و کم بودن در روایت زیاد آمده است . روایتی است از پیامبر اسلام (ص ) فالمرأة ثومها غلاء مهرها.(۲۴) و جایی دیگر دارد: بهترین زنان امت من زنی است که از همه کم مهر تر باشد. (۲۵)
برخی امامیه معتقد هستند که مهر نباید از پانصد درهم (معادل ۵۰ دینار) تجاوز نماید. چنانچه ، بیش از آن مقرر گردید، به همین مقدار بر گشت خواهد کرد. این مقدار را اصطلاحاً مهرالسنة نامیده اند. به آن جهت که رسول الله تمامی همسران خویش را به همین مقدار کابین بست .(۲۶)
در خصوص عدم محدودیت مهر از لحاظ زیادی ، فقها استناد کرده اند به آیة وآتیتم احدیهّن قنطاراً و گفته اند که مهر از جهت زیادی حد معینی ندارد. قنطاراً یعنی ، مال عظیم و در قاموس معادل دهها هزار دینار طلا گفته اند.(۲۷) از این نظر، مهر آن نهاد حقوقی است که ارزش اقتصادی داشته باشد و به قول حقوقدانان ، معوض قرار گیرد. گذشته از عدم محدودیت در زیادی آن ، قرآن با عنوان قنطاراً عدم محدودیت مهر را اعلام کرده است . باتوجه به ارزش اقتصادی داشتن مهر و مال عظیم قرار دادن یا آتیتم احدیهن قنطاراً به نظر می رسد که اصل انعقاد کمیت مهر مبتنی است بر رضایت طرفین ، و با مهر به گونه ای نگاه کنیم که بتواند آن یک پشتوانه ای اقتصادی برای زنان واقع شود و این پشتوانگی عینیت پیدا کند. به عبارت دیگر، از لحاظ تحلیلی ، این پشتوانگی اقتصادی را ترویج نمائیم و راه را هموار نمائیم برای مطالبه و اخذ مهر برای زنان ، بدون اینکه موجب چالش محیط خانوادگی شود و بدون اینکه جدایی مطرح باشد. یعنی ، در فضای مطلوبیت ، مردان بپذیرند که اگر عقد نکاح انعقاد می یابد، مهریه حقی است عندالمطالبه و با پرداخت مهر، ادای دین محقق شده است .
البته ذهنیت کلیشه شده ای جامعه، هنجاری را پدید آورده که عبارت باشد از عدم مطلوبیت مطالبه و اخذ مهر توسط زنان . چنانچه در مسیر طبیعی و نورمالی ، این عدم مطلوبیت جایش را مطلوبیت مطالبه و اخذ مهریه و پرداخت آن توسط مردان پرکند، بدیهی است که در این فرضیه ، راه به سوی توانمندی اقتصادی ، استقلال و خود کفایی را برای صاحبان خود فراهم ساخته اند و می سازند.
باید خاطر نشان ساخت که طرح این تیوری ، امکانش است که با این فضای ساخته شدة جامعه، هیچ سازگار نباشد و حتا یک فکر و اندیشه غریب و بیگانه به نظر رسد. اما باید قبول کنیم که هر آئینه جعل مهریه از سوی شارع و ایجاد این نهاد به حیث یک رژیم حقوقی از سوی قانونگذاران و حقوقدانان باوصف ارزش اقتصادی ، طبیعی است که ارزش اقتصادی آن را مد نظر داشته در حدی که بتواند پشتوانة اقتصادی زنان را فراهم نماید. یعنی این ارزش اقتصادی درحدی باشد که زنان قاعدتاً بتواند با آن کارهای اقتصادی انجام دهد. البته ، این درصورتی است که مهر مورد نظر عین باشد. زیرا، همانطوری که قبلاً نیز بیان شد، مهر می تواند عین باشد یا دین باشد و یا منفعت .
تذکر لازم است اینکه این تیوری مبتنی است بر آگاهی و دانایی جامعه از مسئولیت و وظایف شان . بدیهی است که آشکار ساختن مبانی شرعی و قانونی قضیه ، ذهن هارا بیدار خواهند کرد و یا لااقل به تفکر وا خواهد داشت . در این جا لازم است اضافه کنم که در رژیم حقوقی جمهوری اسلامی ایران ، مهریه را مانند هر حق مالی دیگری به طریق ذیل می تواند وصول کند: