ولگردی از ریشه «ول» به معنای «رها، غیر مفید، سرخود، مطلق العنان و باطل» گرفته شده و به کسی گفته می شود که فاقد تأمین زندگی و مسکن بوده و از روی کاهلی و بی قیدی در صدد تهیه کار برای خود بر نمی آید(نجفی توانا، 1385: 58). ماده (273) قانون مجازات عمومی (سابق) ولگرد را چنین تعریف کرده است: «کسانی که وسیله معاش معلوم ندارند و از روی بی قیدی و تنبلی درصدد تهیه کار برای خود بر نمی آیند و ولگرد محسوب می شوند» (شامبیاتی، 1385: 155). ولگردی پدیده ای بسیار قدیمی است. کمّیت و کیفیت ولگردی نسبت بدون واسطه با شرایط اجتماعی و اقتصادی دارد. هر چند ولگردی عمدتاً از خصایص طبقات پایین هر جامعه می باشد؛ ولی ترویج فرهنگ فردگرایی و بی بند و باری به ویژه از نیمه دوم قرن بیستم باعث شده که افراد و به خصوص جوانان وابسته به طبقه مرفه و متوسط نیز موجد حالت خاصی از ولگردی باشند. بی قیدی، رها شدن از خود و فرار از مسئولیت و نظم از وجوه ممیزه ولگردان اخیر می باشد(نجفی توانا، 1385: 58و 59).
توصیف افراد ولگرد از نظر آسیب شناختی با تأکید بر ابعاد خرده فرهنگی مسئله تا حدی مورد مخالفت قرار گرفته است. شیوه زندگی ولگردان از دید خود آن ها حاکی از الگوی پیچیده ای از ارزش ها و خط مشی های حفظ بقاء در پاسخ به نابرابری های مربوط به محرومیت، ظلم و فقر است. از این چشم انداز، معنایی که ولگردان به شیوه زندگی خود می دهند تا حد بسیار زیادی به وسیله نوع دخالت نظری و عملی دولت و نهادهای کنترل اجتماعی شکل می گیرد. با وجود صنعتی شدن و تدارک امکانات رفاهی، ادامه فقر وسیع و بیکاری فراوان به آن معناست که افراد ولگرد هنوز هم در میان جمع زندگی می کنند، گرچه ارزش ها، نگرش ها و رفتار آن ها با شرایط متغیر کنترل اجتماعی هم ساز شده است. امروزه در کشورهای صنعتی غربی، شکل های جدید ولگردی در واقع به عنوان یک شیوه خاص زندگی تبیین و توجیه می شود و به همین خاطر در سطح وسیعی از این پدیده جرم زدایی شده است، زیرا توأم با خشونت و جرم نبوده و صرفاً شامل رفتارهای منحرفانه می باشد (وایت و هینس، 1382: 232و 233).
ولگردی 2 ویژگی دارد:
اول- نداشتن اقامتگاه مشخص:
به این معنا که مرتکب آن لزوماً محل اقامت و زندگی ثابتی ندارد و به کانون خانواده وابسته نیست و فاقد موقعیت اجتماعی است و اغلب به صورت گمنام زندگی می کند.
دوم- نداشتن شغل یا کار و وسایل تأمین معاش:
به این معنا که شخص ولگرد، آواره و فاقد اقامتگاه، دارای شغل یا وسیله ای برای امرار معاش و گذراندن زندگی روزمره خود نباشد.
بنابراین هر گاه کسی به طور روزانه یا هفتگی یا ماهانه از یک سازمان یا مؤسسه یا از ناحیه اشخاصی چون والدین وجهی را به طور مستمر دریافت کند، ولگرد محسوب نخواهد شد.همین طور فروشندگان دوره گرد که محل اقامت و درآمد ثابتی دارند را نمی توان ولگرد نامید. کیفر جرم ولگردی نیز در حال حاضر به عنوان یکی از مصادیق جرم قابل تعزیر، مانند تکدی بوده و از 1 تا 3 سال حبس می باشد؛ اما در صورتی که شخص ولگرد برای امرار معاش خود مرتکب تکدی یا سرقت تعزیری شود، مجازات او تشدید خواهد شد(ولیدی، 1380: 333و 334).
از نظر آسیب شناسی، عواملی مانند: جنگ، بیکاری، تورم و اشغال کشورها، در نوع و میزان ولگردی اثر مستقیم دارد. وجود خیل عظیم ولگردان بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا و هجمه و افزایش آن ها در سال های بعد از جنگ اخیر ایران و عراق به شهرهای بزرگ از جمله تهران بهترین گواه این مدعا است. ولگردان با گریز از قانون و انضباط و گذر از حیثیت و آبروی فردی و اجتماعی مولد انحرافات و مستعد ارتکاب جرایم دیگر خواهند بود. بسیاری از مجرمان به ویژه معتادان، سارقان و قوادها ابتدا با ولگردی و گدایی آغاز کرده اند. ناگفته نماند که ولگردی و گدایی منحصراً به صورت اصطلاحی آن یعنی نداشتن مسکن و مأوی و یا فقدان امرار معاش و خیابان گردی و اعانه خواستن نیست؛ بلکه عمده کسانی که به عنوان رمال، فال گیر، درویش و دست فروش در خیابان ها و چهار راه ها فعالیت می کنند، تحت عناوین ولگردی و تکدی گری قابل مطالعه و بررسی هستند.
در ایران، اگر چه آمار واقعی از تعداد ولگردان وجود ندارد، اما مطالعه روزنامه ها و تحقیقات میدانی نشان می دهد که این پدیده به صورت آزار دهنده ای گسترش یافته و به سرعت در حال توسعه می باشد. پارک های بزرگ، میادین، چهارراه ها، مراکز خرید و فروش و ترمینال های مسافرتی مملو از ولگردانی است که جا و مکان مشخصی ندارند و معمولاً در خرابه ها، میادین، پارک ها و زیر پل ها بیتوته می کنند. ولگردی قطع نظر از این که به طور مستقل یک انحراف اجتماعی و در بسیاری از کشورها بزه جزایی تلقی می شود، سرچشمه بسیاری از جرایم کیفری نیز به شمار می رود(نجفی توانا، 1385: 58و 59). برخی تحقیقات رابطه مستقیم بین تکرار جرم و ولگردی را تأیید کرده اند. به عنوان نمونه، تحقیقات باتاویا نشان داد که 80 درصد از بزهکارانی که مرتکب جرم شده اند ابتدا از ولگردی شروع کرده اند (شکاری، 1383: 102).