تحقیقات نشان داده است که در جوامع بدوی یا در جوامعی که قوانین عرفی آن حول محور " زور" مستقر شده و منطق در آن کاربرد کمتری دارد ، تنبیه سختترین و کم هزینهترین و در عین حال هم بدترین واکنش موجود است
"خشونت" و "تنبیه" در خانواده گاهی تبلور ترس و دلهره است زیرا فرزندانی که از کودکی فقط آموختهاند که به همه درخواستهای موجود پاسخ "آری" بدهند و اگر "نه" بگویند در معرض تنبیه قرار میگیرند، در بزرگسالی احتمال آنکه هرگاه "نه" میشنوند ،از ابزار خشونت استفاده کنند بیشتر است ، همانطور که فرزندان خانوادههای پدرسالار، غالبا یا خشونتگرا هستند و یا از افسردگی رنج میبرند
اگر میخواهیم جهانی صلح آمیز داشته باشیم باید در قدم نخست، با روش های خشونت آمیز در خانواده مبارزه کنیم ، زیرا امروزه متداولترین خشونت موجود در سطح جوامع انسانی ، خشونت در خانواده است
پدیده خشونت خانگی در کشور ما در قیاس با پارهای از کشورها کمتر رخ می دهد اما به هر حال واقعیت تلخی است که وجود دارد و عواملی نظیر بی پناهی اعضای آزار دیده ، ترس و شرم اعضای خانواده در بیان آزار، کاستی های قانونی ، بیتوجهی نهادهای حمایتی و هزاران عامل دیگر در گسترش این امر دخیل است.
این امر ضروری به نظر میرسد که با یک عزم ملی ، علل گرایش به خشونت توسط کارشناسان بررسی شده و روشهای درمانی متناسب با آن به افکار عمومی ارائه شود
در این خصوص یک فوق تخصص روانکاوی با بررسی علل روانشناختی گرایش به خشونت اظهار داشت: گاهی خشونت توسط فرهنگ ، تایید و یا تشویق میشود و حتی توسط خانواده به رسمیت شناخته شده و یک رفتار نرمال تلقی میشود
دکتر"تورج مرادی" افزود: روانکاوان معتقدند هنگامی که نمیتوانیم حرفمان را به کرسی بنشانیم توسط خشونت آن را اعمال میکنیم و این به معنای آن است که کسی که اقتدار درونیاش از بین رفته یا کم رنگ شده است ناچار است توسط خشونت خواستهاش را محقق کند
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: وقتی احترام بهخود را یاد نگرفتهایم و از کودکی با احساس تحقیر زندگی کردهایم به دیگران نیز طبعا احترام نمی گذاریم و این بیاحترامی را بر فردی که از خودمان ضعیف تر است مثل کودکمان اعمال میکنیم.
وی ادامه داد: این بیاحترامی مثل یک عقده سرکوفتهی حل نشده در درون فرد باقی میماند و هنگامی که فرد توسط عوامل بیرونی تحریک میشود آن را به شکل پرخاشگری و خشونت بیرون میریزد
این محقق با اشاره به این که وقتی انسان قادر نباشد بر محیط کنترل داشته باشد این عدم کنترل را دلیل ضعف و ناتوانی خود تلقی میکند گفت: در چنین شرایطی فرد بیمار فکر میکند که دوست داشتنی نیست و غیرقابل احترام است و در چنین حالتی حتی احساس شرم نهفته در درون آدمی افزایش مییابد
وی ادامه داد: در چنین شرایطی است که تخلیه کردن احساس شرم بوسیله کتک زدن و تحقیر کردن کسی که ما را خشمگین کردهاست ،فوقالعاده ارضاکننده و تخلیهکننده است لذا این تجربه به کرات تکرار میشود
مرادی تصریح کرد: هنگامی که کودک کتک میخورد به تنها چیزی که نمی اندیشد کار اشتباهی است که انجام داده است و اصلا به دلیلی که پدر و مادر به خاطر آن وی را کتک زدهاند فکر نمیکند بلکه تنها چیزی که کودک در آن شرایط به آن میاندیشد آن است که مورد توهین و تحقیر قرار گرفتهاست
وی خشونت اعمال شده توسط والدین را مهمترین عامل از بین رفتن اعتماد و صمیمیت در خانواده عنوان کرد
این متخصص، اضطراب ، ترس از جدایی ، شب ادراری و وجود علائم روان تنی را از جمله تاثیرات کوتاه مدت خشونت نسبت به کودکان دانست
وی تاکید کرد:آن چه اهمیت بیشتری دارد اثرات درازمدت خشونت بر کودک است ،اعتماد بنفس پایین و احساس شرم از مهمترین این تاثیرات است و چنین کودکی در بزرگسالی تبدیل به یک والد مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و کودک خود را مورد آسیب قرار میدهد
در همین راستا دکتر"علی نجفی توانا" متخصص جرم شناسی گفت: خشونت یک نوع پاسخ اعتراضآمیز است که فرد نسبت به فشارهای درونی و بیرونی که به وی تحمیل شدهاست ، میدهد
وی افزود: فرد بوسیله اعمال خشونت ، واکنش قهرآمیز خود را به عوامل ناخوشایندی که وی را تحت فشار قرار دادهاند، ارائه میکند
این استاد دانشگاه تصریح کرد: قربانیان خشونت نیز خودشان در اعمال خشونت نقش مهمی را ایفاء میکنند زیرا سکوت بزهدیدگان در مقابل خشونت موجب بروز مجدد آن خواهد شد
وی افزود: اگر در خانواده، گفتمان منطق حاکم باشد میتوان بحرانهای گوناگون را مدیریت کرد اما هر جا که ما روشهای آموزشی، تربیتی ، علمی و ساز و کارهای منطقی برای مهار اختلافات خانوادگی نداشته باشیم خشونت تنها راه چاره تلقی میشود
نجفیتوانا در خصوص شناخت علل اعمال خشونت در خانواده گفت: علل اجتماعی ، فرهنگی و روانی از جمله مهمترین علل ایجاد خشونت است ، مشاهده فیلمهای سراسر خشونت به کودکانمان میآموزد که میتوان از طریق اعمال این رفتار های خشونتآمیز به مقصود رسید.
وی بیان داشت: گاهی خشونت میتواند علل روانی داشته باشد و نشانگر ترس و دلهره فرد از یک عامل بیرونی باشد زیرا بسیاری مواقع شخص به علت ترس و دلهره از یک عامل دیگر دست به خشونت میزند
این جرم شناس ، استرس ، دلواپسی ، نگرانی و افسردگی را از نتایج اعمال خشونت عنوان کرد و افزود: هر چه درجه جامعه پذیر شدن افراد بیشتر باشد به همان نسبت نیز نظم ، قانون پذیری و خشونت گریزی بیشتر میشود.
وی یادآور شد: خشونت معمولا وقتی میان افراد ابراز میشود که فرد تهدیدی را احساس میکند و در پاسخ به آن احساس تهدید ، رفتار پرخاشگرانه از خود بروز میدهد
وی درپاسخ بهاین سوال که"چه خانوادههایی مستعد بروز رفتار پرخاشگرانه در کودک هستند؟" گفت: شیوع تعارض خانوادگی ، عدم صمیمیت مابین پدر و مادر ، زد و خورد ، خانواده از هم گسیخته ، طلاق و فرزندانی که توسط تک والد نگهداری میشوند ، میتوانند فضا را برای پرخاشگری کودکان فراهم کنند.
وی همچنین وجود پدر و مادرانی که دچار بیماری بوده و یا بهمصرف مواد مخدر یا الکل مبتلا هستند و یا مشکلات شخصیتی دارند را از جمله عوامل ایجاد رفتار پرخاشگرانه در کودک عنوان کرد
نجفی توانا به این نکته اشاره کرد که کودک بیشترین آموزههای خود را نه از طریق توصیههای کلامی بلکه از طریق مشاهداتش بدست میآورد و الگو می گیرد
این جرم شناس افزود: کودک از والدینش میآموزد که چگونه رفتار کند، پدر و مادری که خودشان درگیر پرخاشگری کلامی هستند به کودکشان این پیام را منتقل میکنند که" اگر کسی کاری انجام داد که خوشایند تو نبود میتوانی بر سر او داد زده یا به او ضربه بزنی !"
وی در پایان یادآور شد: ما معمولا کودکمان را وقتی تنبیه میکنیم که کاری مخالف میل ما انجام داده است ، ما از کار او خوشحال نیستیم و به او این پیام را میدهیم که اگر از کسی خوشحال نبودی میتوانی او را بزنی و کودک پیام ما را دریافت کرده و تقلید میکند