نسلکشی عبارت است از هرگونه اقدام و مبادرت جهت نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت گروهی نژادی، قومی، ملی، مذهبی، ایدئولوژیکی. آن زمانی که تعبیرهای جزئی در مورد نسل کشی تغییر میکرد اولین تعریف قانونی این عمل در بیانیه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ حول « جلوگیری و مجازات جرم نسل کشی » شکل گرفت .
بند دوم این بیانیه تصریح میکرد که هرگونه اقدام به نابودی کل یک گروه نژادی، ملی، مذهبی مانند کشتار دسته جمعی یک گروه خاص، ایجاد لطمات روانی و جسمانی بر یک گروه خاص، ضربه زدن تعمدی به افراد یک گروه خاص، تحمیل معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان آنها، جا به جایی اجباری فرزندان گروهها به یکدیگر، طرح ریزی برای آسیب رساندن به گروهی خاص و ... همه از مصداقهای بارز نسل کشی میباشند .
سازمان ملل متحد تاکید کرد، مصداقهای بسیاری از نسل کشی در طول تاریخ اتفاق افتادهاست ولی آنها در زمانی نبودهاند که رافائل لمکین ( Raphael Lemkin ) واژهٔ نسل کشی را ابداع کند و تعقیب قانونی مرتکب شوندگان هولوکاست که در دادگاه نورنبرگ جامعهٔ جهانی بر سر معاهده فوق به توافق رسیده بودند منجر به این شد که نسل کشی را در ضمره جرمهای علیه بشریت طبقه بندی کنند . بین تصویب لایحه نسل کشی و اقدام قانونی در مورد آن نزدیک به چهل ساز وقفه افتاد . تا به این تاریخ نیز تمام دادگاههای تعقیب درباره جرم نسل کشی چه در رواندا و چه در صربستان فاقد عمومیت جهانی بودهاند . منتقدین کمیتهٔ جلوگیری و مجازات جرم نسل کشی CPPCG به تعریف ناقص گروههایی که زیر لوای امضا کردن معاهده از مجازات در امان میمانند اشاره کردند . بخصوص ایراد حفاظت از گروههای سیاسی که آنها آن را سیاسی کشی ( politicide ) نامیده بودند . البته باید به این نیز اشاره کرد که معاهدهٔ امضا شده در این چنین مواردی دچار ابهام نیز بود .
کسی همانند جورج استانتون که از برجستهترین کسانی است که درباره نسل کشی تحقیق میکند میگوید برخی امور بدیهی وجود دارند که طبق شرایط و عمل گاهی پیش، هنگام و یا بعد از نسل کشی رخ میدهد . مانند از دست دادن صفات انسانی در گروههایی که مورد تعرض قرار گرفتهاند، سازماندهی بسیار قدرتمند گروهی که اقدام به نسل کشی میکنند و انکار نسل کشی بوسیله گروه مرتکبینی که جهان میتوانست قبل از اینکه آنها دست به نسل کشی بزنند، آنها را شناسایی کرده و از نسل کشی جلوگیری به عمل آورد.