بنام خدا
دراین نوشته کوتاه تلاش میشودتا براساس خرد ووجدان بشری هدف امام ع را ازاین سفر پر حادثه وبی نظیر بیان داشت. یکی از صفات بارز فعلیه خداوندحاکمیت برجهان وانسان است. وچون آدمی رابسان خودآفرید بنابراین این صفت درانسان نیز وجوددارد. حاکمیت امری الزامی ومسوولیت دار است نه اینکه اختیاری وحق باشد ولذا هرفردی ابتدا مسوول خودش هست وزمانیکه ازدواجی روی میدهد این امر دشوار بردوش مرد قرار میگیرد اوسرپرست ومسوول خانواده میشود واگر هریک از نزدیکان او بعلت نیاز بوی رجوع کنند باید پاسخگوباشد این یک امر خردمندانه است. اگردرروستا یا شهری مردمان آن دیار برای اداره جامعه خود بکسی روی اورند اوباید بپذیرد مگر آنکه کسی را که ازاو شایسته تر است بشناسد ومعرفی کند. درانقلاب اسلامی روی آوردن مردم به امام راحل درپذیرش ماموریت الهی خود ازاینگونه موارد است.درقران کریم اشاره شده مردم ازپیامبرخوددرخواست حاکم نمودند وخداوند طالوت را معرفی نمودند در نظام آفرینش خداوند برای هدایت امور مردم انسانهای شایسته مانند پیامبران وامامان را معرفی کرده اند وچنانچه مردم به آنان روی آورند آنان مکلفند این مسوولیت رابپذیرند وچنین بود که حسین ع براساس دعوت مکتوب اشخاص بسیاری سفر حج خودرا ناتمام گذارده وبسوی عراق راهی شدند تا آن مردمان رادرمسیر خواسته هایشان یاری نمایندوپیش ازسفر نمایندگانی نیز گسیل داشتند اما زمانیکه بمنطقه وارد شدند وشنیدند که مردم نمایندگان ویرا کشته واز دعوت خود برگشته اند بانگ رحیل به بازگشت زدند اما با مخالفت لشگر یزید روبرو شدند . ایشان هرگز طالب رودرروئی نبودند وچون جدشان مسیر صلح را طالب بودند اما دشمن غدار تصمیم به تسلیم او وخواریش داشت ولذا شب حادثه از یاران خود خواستند که هرکس مایل است باز گرددچرا که یزیدیان با او کاردارند وبرخی رفتند ودرروزحادثه نیز ابتدا به لشگریان یزید ماموریت خودرا بازگو کرده وطالب متارکه شدند اما دیگرگوش شنوا نبود وکارزار آغاز شد وآنچه باید میشد روی داد..ضمنا روشن گردید که امام شخصا طالب حکومت نبودند بلکه بدرخواست مردم تکلیف داشتند که عمل هم کردند
وحسین ویاران باوفایش درمسیر مسوولیت الهی خودجان باختند وسیاهی درتاریخ برپیشانی یزیدیان برای همیشه ماند.