کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

جنگ قرقیسیا

سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
11 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, شهريور 17, 1392 18:14



 









قرقیسیا شهرى کوچک نزدیک سرچشمه رود خابور در نهر فرات است که امروز به ویرانه اى نزدیک شهر دیر الزور ، کنار مرز سوریه تبدیل شده و به مرز ترکیه هم نسبتاً نزدیک است .برخى روایات در مورد نبردى بزرگ در آن سامان سخن گفته و آن را به سفیانى ربط داده اند که در زمان امام مهدى(علیه السلام) خواهد بود. در آن سال در هر نقطه اى از مغرب زمین ، کشمکش زیادى روى مى دهد . نخستین سرزمین عرب که خراب مى شود ، شام است...






معجم البلدان حموى   مى گوید : این شهر ، به سبب قرقیسیا بن طهمورت ملک به این نام نامیده شد . حمزه اصفهانى مى گوید : قرقیسیا معرّب کرکیسیا است که برگرفته از « کرکیس » ، نام محل اسب دوانى است که به عربى «حلبه» مى گویند و در شعر ، بسیارى اوقات بصورت مقصور مى آید . ( آخرش حذف مى شود ) .

برخى روایات در مورد نبردى بزرگ در آن سامان سخن گفته که بعضى وقت آن را معین کرده و بین بنى عباس و بنى امیه دانسته اند . بعضى روایات هم آن را به سفیانى ربط داده اند که در زمان امام مهدى(علیه السلام) خواهد بود اما برخى دیگر ، سبب درگیرى را گنجى مى دانند که در مسیر فرات پیدا مى شود و بین سفیانى و اتراک اختلاف پیش مى آید .

از جمله روایات ، کافى  از امام باقر(علیه السلام) آورده است که به میسّر فرمود : فاصله شما و قرقیسیا چقدر است ؟ عرض کردم : نزدیک است ، کنار ساحل فرات ، فرمود : اتفاقى در آنجا خواهد افتاد که از روزى که خدا آسمان ها و زمین را آفریده و تا زمانى که آسمان ها و زمین وجود خواهند داشت ، مانند آن وجود نداشته و نخواهد داشت . (میدان جنگ) سفره پرندگان خواهد بود و درندگان زمین و پرندگان آسمان ، از آن سفره سیر خواهند شد . افراد قبیله « قیس » در آن نبرد کشته مى شود و خونخواه و طرفدارى نخواهند داشت .

صاحب کافى مى گوید : عده اى این روایت را آورده اند و اضافه کرده اند : منادى ندا مى دهد : بیایید و گوشت ستمگران را بخورید !

در از حذیفه بن منصور از امام صادق(علیه السلام) : خدا مائده (در روایتى « مأدبه» ) و سفره اى در قرقیسیا دارد که فردى از آسمان از این رخداد مطلع مى شود و مى گوید : اى پرندگان آسمان و درندگان زمین ! بیایید از گوشت بدن ستمگران سیر شوید !

از عبد الله بن ابى یعفور آمده است که ابو جعفر(علیه السلام) به من فرمود : فرزندان عباس و مروان در قرقیسیا نبردى خواهند داشت که در آن نبرد زورمندان به بلوغ نرسیده، پیر مى شوند . خداوند پیروزى را نصیب شان نخواهد کرد و به پرندگان آسمان و درندگان زمین وحى مى شود که از گوشت ستمکاران سیر شوید . آن گاه سفیانى خروج مى کند .

از جمله روایاتى که در مورد خروج سفیانى و ظهور امام مهدى وارد شده ، حدیثى است که مفید در اختصاص  آورده است : جابر جعفى مى گوید که ابوجعفر(علیه السلام) به من فرمود : اى جابر ! سرِ جایت بمان و تکان نخور (=کارى نکن )تا نشانه هایى را که برایت مى گویم ، ببینى و آنها را دریابى : نشانه اول ، اختلاف فرزندان فلانى (بنى عباس بر سر مُلک) است که گمان نمى کنم آن را ببینى ، ولى پس از من اینها را نقل کن . نشانه دیگر صدایى است که از آسمان شنیده مى شود ، همچنین صدایى که از جانب دمشق به شما مى رسد و نوید فتح مى دهد . قریه اى از شام به نام « جابیه » فرو مى رود و قسمت راست مسجد دمشق فرو مى ریزد و گروهى از ترکستان خروج مى کنند ، و پس از آن اوضاع مردم آشفته خواهد شد . برادران ترک در جزیره پیاده مى شوند و جمعى از روم خروج کرده و در « رمله » فرود مى آیند .

اى جابر ! در آن سال در هر نقطه اى از مغرب زمین ، کشمکش زیادى روى مى دهد . نخستین سرزمین عرب که خراب مى شود ، شام است . در شام سه پرچم مختلف با هم جنگ خواهند داشت : پرچم اول اصهب ( سرخ و سفید ) پرچم دوم ابقع (سیاه و سفید) و پرچم سوم سفیانى است . سفیانى با پرچم ابقع برخورد مى کند و با هم مى جنگند و او و تمام همراهانش را به قتل مى رساند . بعد پرچم اصهب را تار و مار مى کند . آن گاه هدفى جز رفتن به عراق ندارد . سپس لشکر او به قرقیسیا مى رسد و جنگى در آنجا جنگ درمى گیرد که صد هزار نفر از ستمگران کشته مى شود .

پس از آن سفیانى هفتاد هزار لشکر به کوفه مى فرستد ، آنها مردم کوفه را یا مى کشند، یا دار مى زنند ، و یا به اسیرى مى گیرند . در این بین چند لشکر از خراسان با سرعت برق، منازل میان راه را طى مى کنند . چند نفر از یاران قائم در میان آنها هستند . سپس مردى از موالى اهل کوفه قیام مى کند ، ولى سرلشکر سفیانى او را بین حیره و کوفه به قتل مى رساند .

آن گاه سفیانى لشکرى به مدینه مى فرستد . مهدى از مدینه به مکه مى رود . چون خبر رفتن مهدى از مدینه به سرلشکر سفیانى مى رسد، لشکرى را به دنبال او مى فرستد، ولى وى را نمى یابند مهدی وارد مدینه می‌شود. سرلشکر سفیانى در بیابان « بیدا » فرود مى آید . در آن جا گوینده اى از آسمان صدا مى زند : اى بیدا ! این قوم را نابود گردان ، و با این صدا زمین آنها را در کام خود فرو مى برد . تنها سه نفر از آنها باقى مى ماند که خدا صورت هاى آنها را به عقب برمى گرداند . آن سه نفر از قبیله کلب اند . این آیه درباره اینها آمده است :

« اى کسانى که کتاب آسمانى به شما داده شد ! ایمان بیاورید به آنچه نازل کردیم ، که آنچه را نزد خود دارید ، تصدیق مى کند ، پیش از آن که بعضى از صورت ها را تغییر دهیم ، و آن را به پشت برگردانیم » ( نساء/50 )

در آن روز قائم در مکه است . او در آن جا به بیت الحرام ( خانه خدا ) تکیه مى دهد ، در حالى که به آن پناه بُرده است . مى گوید : اى مردم ! ما از خدا و هر کسى که دعوت ما را بپذیرد ، یارى مى طلبیم . من از خانواده محمد ، پیغمبرتان هستم . ما از هر کس به خدا و محمد نزدیک تریم . . .

ابن حماد  گفته « ارطاة » را نقل کرده که معرکه قرقیسیا را به سفیانى ربط داده و طرفین را ترک و روم قرار داده و مى گوید : وقتى ترک ها و رومیان گرد بیایند و قریه اى در دمشق فرو رود و دیوار سمت غرب مسجد دمشق فرو ریزد ، در شام سه پرچم برافراشته مى شود : ابقع ، اصهب و سفیانى . در دمشق مردى و همراهانش محاصره شده و کشته مى شوند و دو نفر از آل ابو سفیان خروج مى کنند که پیروزى با دومى است . وقتى پیروان « ابقع » از مصر حرکت کنند ، سفیانى با سپاهش بر ضد آنها شورش مى کند ، و آنقدر از ترکان و رومیان در قرقیسیا مى کشد که درندگان زمین از گوشت شان سیر مى شوند .

اما این روایت ، فقط سخنى بُریده است . همچنین چند روایت وجود دارد که احادیث را مربوط به گنجى مى داند که در آن اختلاف دارند . روشن ترین روایت ، روایتى است که از ابن حماد  از پیامبر آورده شده است : « کوهى از طلا و نقره در مسیر فرات نمایان مى شود که از هر نُه نفر که براى دستیابى بر آن بجنگند ، هفت نفر کشته مى شوند . اگر شاهد چنین وضعى بودید ، نزدیک آن نشوید . . . فتنه چهارم هجده سال است ، سپس رخدادهایى نمودار مى شود که خود را نشان مى دهد و فرات کوهى از طلا را نمایان مى کند . امت بر آن هجوم آورده ، از هر نُه نفر ، هفت تن کشته مى شود .

از على(علیه السلام) : سفیانى در شام ظهور مى کند ، آن گاه نبردى میان آنها در قرقیسیا رخ مى دهد (و آن قدر کشته مى دهد) که پرندگان آسمان و درندگان زمین از لاشه هایشان سیر مى شوند . سپس در پشت سرشان جنگى رخ مى دهد و گروهى مى آیند تا وارد خراسان شوند . لشکر سفیانى در پى اهالى خراسان مى آیند ، چنانکه شیعه آل محمد را در کوفه مى کشند ، آن گاه اهل خراسان در پى مهدى بیرون مى روند .

مقصود از فتنه چهارم در این حدیث معلوم نیست ، چرا که تعداد فتنه ها در روایات ناهمگون است . با اینکه تشخیص آخرین فتنه متصل به ظهور مهدى(علیه السلام) آسان است اما اکثر نصوص مربوط به این معرکه ، مُرسَل و گفته اشخاص بوده و جزء احادیث نبوى نیست اما اگر درست باشد ، احتمال دارد که گنج مذکور ، منبع نفت یا معدن طلا و نقره باشد که محل درگیرى سه دولت مى شود اما بیشتر احادیث مى گوید طرف مقابل سفیانى در این معرکه ، ترک ها هستند و چون درگیرى به خاطر ثروتى است که در مرزهاى سوریه و ترکیه وجود دارد ، بنابراین ممکن است منظور از ترک ها ، اهالى فعلى ترکیه باشند .

برخى روایات مى گوید پیش از خروج سفیانى ، عده اى در جزیره اى که جزیره ربیعه یا دیار بکر ، نزدیک قرقیسیاست ، فرود مى آیند . شاید مقصود روس ها یا دیگران باشند که امت ترک نامیده مى شوند .

بر اساس روایات ، مهدى(علیه السلام) نخستین پرچم خود را براى جنگ با ترکان برمى افرازد . مقصود از جزیره در اینجا منطقه اى نزدیک موصل است که آن نیز دیار ربیعه نامیده مى شود ، اما « رمله » که نیروهاى روم در آنجا فرود مى آیند ، شاید « رمله » فلسطین یا مصر باشد ، والله العالم !





حذف ارسالي ويرايش ارسالي