کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

گذرى بر زندگى امام ششم حضرت صادق (ع )

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> گذرى بر زندگى امام ششم حضرت صادق (ع )
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
11 سال پیش در تاریخ: دوشنبه, شهريور 11, 1392 12:45



  









نقل شده است که امام صادق (علیه السلام ) در مرگ اسماعیل بسیار ناراحت و اندوهگین شد و دنبال جنازه او با پاى برهنه و بدون ((ردا)) حرکت مى کرد و دستور داد چند بار تابوت او را به زمین گذاردند و سپس بلند کردند و مکرر روپوش او را کنار مى زد و به صورت او نگاه مى کرد و با این کار مى خواست به گروهى از اصحابش که به امامت اسماعیل بعد از پدر معتقد بودند، بفهماند که او مرده است و دیگر شبهه اى در مورد زنده بودن او بجاى نماند.




ویژگیهاى زندگى امام صادق (ع )
جعفر بن محمد، امام صادق (علیه السلام ) در میان برادرانش جانشین و وصىّ پدرش ‍ بود و بعد از پدر، عهده دار مقام امامت گردید. او از نظر فضایل ، برترین آنان بود و در مقام و منزلت در نزد شیعه و سنّى از همه برادرانش ، برتر و بلندمقام تر و نامدارتر بود. و به قدرى از علوم او نقل کرده اند که در همه جا پخش شده و از مسافر و غیر مسافر از گفتار آن حضرت بهره مند مى شدند و آن اندازه که علما و دانشمندان از او نقل حدیث کرده اند، از هیچکس از افراد خاندان آن حضرت ، آن اندازه نقل نکرده اند و راویان و اهل آثار، به قدرى که از او بهره مند شده اند از دیگران بهره مند نشده اند، چرا که دانشمندان حدیث شناسى که نام راویان مورد اطمینان از علوم آن حضرت را برشمرده اند – با همه اختلاف در عقیده و گفتار – به ((چهار هزار نفر)) مى رسد و دلایل صدق امامت امام صادق (علیه السلام ) آنچنان آشکار است که قلبها را حیران کرده و زبان دشمن را از اشکال تراشى و خرده گیرى لال نموده است . امام صادق (علیه السلام ) به سال ۸۳ هجرت (۱۷ ربیع الاوّل ) در مدینه چشم به جهان گشود و در (۲۵) ماه شوّال ، سال ۱۴۸ هجرى در سن ۵۶ سالگى به شهادت رسید.


قبر شریفش در قبرستان بقیع (واقع در مدینه ) در کنار قبر پدر و جدّ و عمویش امام حسن مجتبى (علیه السلام ) مى باشد. مادرش ((اُمّ فَروه )) نام داشت که دختر قاسم بن محمّد بن ابوبکر است .
آن حضرت ۳۴ سال امامت کرد، پدرش امام باقر (علیه السلام ) او را وصىّ خود قرار داد و به طور آشکار، به امامت او تصریح کرد.
دلایل امامت امام صادق (ع )
۱ – ((ابوالصَّباح کنانى )) مى گوید: روزى امام باقر (علیه السلام ) به پسرش امام صادق (علیه السلام ) نگاه کرد و فرمود: آیا این شخص را مى نگرید؟ این شخص از کسانى است که خداوند در شاءن آنان فرموده است :
(وَنُرِیدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ ). (۱)
((اراده ما بر این قرار گرفته که به مستضعفین نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم )).
۲ – ((جابر بن یزید جُعْفى )) مى گوید: از امام باقر (علیه السلام ) درباره امام صادق (علیه السلام ) سؤ ال شد، فرمود:((سوگند به خدا او قیام کننده آل محمّد (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) است )).
۳ – ((على بن حکم )) از طاهر (یکى از یاران امام باقر) نقل مى کند که گفت :((من در حضور امام باقر (علیه السلام ) بودم ، جعفر (امام صادق ) به پیش آمد، امام باقر (علیه السلام ) فرمود:((هذا خَیْرُ الْبَرِیَّة ؛ این شخص (از) برترین آفریدگان است )). (۲)
۴ – در ((حدیث لَوْح )) (که قبلاً در شرح حال امام سجّاد و امام باقر (علیهماالسلام ) ذکر شد که از طرف خداوند به پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) رسیده و توسّط جابر بن عبداللّه انصارى به امام باقر (علیه السلام ) نقل یافته )تصریح به امامت امام صادق (علیه السلام ) بعد از پدرش ،شده است .
۵ – و همچنین دلایل عقلى (که قبلاً ذکر شد) بیانگر صدق امامت آن حضرت است ؛ زیرا به حکم عقل ، امام باید برترین فرد امّت باشد و امام صادق (علیه السلام ) برترین فرد بود؛ چون برترى او درعلم و زهد و عمل ، بر همه مردم و بر برادران و پسرعموهایش آشکار بود.
و نیز به حکم عقل ، امامت براى کسى که داراى مقام عصمت ، همچون عصمت پیامبران نیست ، باطل و بى اساس است و همچنین کسى که در علم و دانش ، کامل نیست شایستگى مقام امامت را ندارد.
و پرواضح بود که مدّعیان امامت در عصر آن حضرت ، نه داراى مقام عصمت بودند و نه به کمال علم در جهت دین رسیده بودند و همین مطلب دلیل انحصار امامت به وجود امام صادق (علیه السلام ) مى باشد؛ زیرا در هر زمانى به وجود امام معصوم (رهبرى که گناه و اشتباه نکند) نیاز است ، طبق آنچه که قبلاً ذکر شد.
۶ – و نیز معجزاتى که مطابق نقل راویان به وسیله امام صادق (علیه السلام ) بروز کرده ، بیانگر صدق امامت او و حقّانیت اوست و حاکى از بطلان ادّعاى دیگر مدّعیان امامت مى باشد.
به عنوان نمونه
((ابوبصیر)) مى گوید:((به مدینه رفتم و با کنیزک خود همبستر شدم ، سپس از خانه بیرون آمدم که به حمّام (براى غسل جنابت ) بروم ، عدّه اى از دوستان را دیدم که به دیدار امام صادق (علیه السلام ) مى روند، ترسیدم که آنان از من پیشى گیرند و من توفیق دیدار آن حضرت را نداشته باشم لذا با آنان (در حال جنابت ) به راه افتادم تا به محضر امام صادق (علیه السلام ) رسیدیم ، وقتى در برابرش قرار گرفتم ، نگاهى به من کرد و فرمود:
((اى ابابصیر! آیا نمى دانى که براى شخص جنب روا نیست به خانه هاى پیامبران یا به خانه هاى فرزندان پیامبران بروند؟!))
شرمگین شدم و عرض کردم :((اى فرزند رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) جمعى از دوستان به محضر شما مى آمدند آنان را ملاقات کردم دیدم اگر با آنان به خدمت شما نیایم ، از دیدار شما محروم خواهم شد و دیگر هرگز چنین کارى نمى کنم ، سپس از محضر آن حضرت بیرون آمدم )).
و روایات بسیارى مانند روایت فوق نقل شده که بیانگر معجزات و اخبار آن حضرت از غیب است که ذکر آنها در اینجا به طول مى انجامد و در اینجا به همین مقدار اکتفا مى شود.
فرزندان امام صادق (ع )
امام صادق (علیه السلام ) داراى ده فرزند بود:
۱ – اسماعیل .
۲ – عبداللّه .
۳ – اُمّ فروه (که مادرشان فاطمه دختر حسین پسر امام سجّاد (علیه السلام ) بود).
۴ – موسى (علیه السلام ) .
۵ – اسحاق .
۶ – محمّد.
۷ – عباس .
۸ – على .
۹ و ۱۰ – اسماء و فاطمه – که از مادران مختلف بودند.
((اسماعیل )) بزرگترین فرزند امام صادق (علیه السلام ) بود و امام صادق (علیه السلام ) بسیار او را دوست داشت و به او علاقه نشان مى داد.
گروهى از شیعیان ، گمان مى کردند که امام بعد از حضرت صادق (علیه السلام ) اسماعیل است ؛ زیرا سنّ او از همه برادرانش بیشتر بود و امام صادق (علیه السلام ) علاقه خاصى به او داشت و او را بسیار احترام مى کرد.
سرگذشت اسماعیل اوّلین پسر امام صادق (ع )
اسماعیل در زمان حیات امام صادق (علیه السلام ) در ((عُرَیْض )) (درّه اى در یک فرسخى مدینه ) از دنیا رفت ، اصحاب امام او را به مدینه به حضور امام صادق (علیه السلام ) آوردند و جنازه او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
نقل شده است که امام صادق (علیه السلام ) در مرگ اسماعیل بسیار ناراحت و اندوهگین شد و دنبال جنازه او با پاى برهنه و بدون ((ردا)) حرکت مى کرد و دستور داد چند بار تابوت او را به زمین گذاردند و سپس بلند کردند و مکرر روپوش او را کنار مى زد و به صورت او نگاه مى کرد و با این کار مى خواست به گروهى از اصحابش که به امامت اسماعیل بعد از پدر معتقد بودند، بفهماند که او مرده است و دیگر شبهه اى در مورد زنده بودن او بجاى نماند.
وقتى که اسماعیل از دنیا رفت ، آنان که معتقد به امامت او بعد از پدرش بودند، از این عقیده دست کشیدند، تعداد اندکى از اصحاب امام صادق (علیه السلام ) که نه از اصحاب نزدیک و نه از روایت کنندگان از جانب او بودند، بلکه از افراد دور و اطراف بودند، بر عقیده خود به امامت اسماعیل باقى ماندند!
بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام ) گروهى از اصحاب او، به امامت امام موسى بن جعفر (علیهماالسلام ) بعد از پدرش ، اعتقاد داشتند و بر همین عقیده باقى ماندند. ولى افراد دیگر (فرقه اسماعیلیه ) بر دو گروه تقسیم شدند:
الف : گروهى از عقیده به زنده بودن اسماعیل دست برداشتند و به امامت پسر او ((محمّد بن اسماعیل )) معتقد شدند، بر این اساس که گمان کردند، امامت حق پدر او (اسماعیل ) بود و فرزند اسماعیل سزاوارتر به مقام امامت است تا برادر اسماعیل .
ب : گروه دیگر همچنان معتقدند که اسماعیل زنده است و امام هفتم مى باشد، این گروه اکنون بسیار اندکند که نمى توان کسى را به این نام ، نشان داد و این دو گروه را به عنوان ((اسماعیلیّه )) مى نامند، ولى آنچه امروز از فرقه اسماعیلیه معروف است ، همان گروه اوّلندکه مى گویند:((امامت بعدازاسماعیل درمیان فرزندان او تا روز قیامت ادامه دارد)).

پی نوشت :

۱- سوره قصص ، آیه ۵٫
۲- جمله ((خَیْرُ البرِیَّة )) در آیه ۷ سوره بیّنه آمده است مى فرماید:
(اِنَّ الَّذِین آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ ) ((و آنان که به خداى یکتا ایمان آوردند و نیکوکار شدند، آنان به حقیقت بهترین جهانیان هستند)).





حذف ارسالي ويرايش ارسالي