به گزارش موعود به نقل از قدس آنلاین، عبادت اصلی ترین عنصر سبک زندگی روزانه اسلام است که برای آن راه های متعددی ترسیم شده تا مخلوق با خالق خویش ارتباطی منسجم و دائمی داشته باشد. جلوه اعلای این عبادت و عبودیت در نماز متجلی است زمانی که انسان سر بر سجده سائیده و ناتوانی و عجز خویش را عرضه می دارد.نماز وسیله شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می کند, لذا در حدیثی می خوانیم: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ از یاران خود سؤال کردند: لو کان علی باب دار الحد کم نهر و اغتسل فی کل یوم منه خمس مرات اکان یبقی فی جسه من الدرن شیء؟ قلت لا, قال: فان مثل الصلاه کمثل النهر الجاری کلما صلی کفرت ما بینهما من الذنوب: « اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد, آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می ماند؟». [1]
در پاسخ عرض کردند: نه, فرمودند: «نماز درست همانند این آب جاری است, هر زمان که انسان نمازی می خواند گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود».نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است, چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد, به ملکوت آسمان ها دعوت می کند و با فرشتگان همراز می سازد, به گونه ای انسان خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو بر می خیزد.تکرار این عمل در شبانه روز آن هم با تکیه روی صفات خدا, رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوی نیکی ها و پاکی ها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می خوانیم که در فلسفه نماز فرمودند:
الصلوه قربان کلی تقی : « نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری به خدا است. »[2]نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد ـ چرا که نماز روح اخلاص را زنده می کند, زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه, تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می کند.لذا در حدیثی معروفی می خوانیم که امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ در وصایای خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینکم : «خدا را خدا درباره نماز , چرا که ستون دین شما است».
نماز ساده ترین، عمیق ترین و زیباترین رابطه انسان با خدا است که در تمام ادیان آسمانی بوده است. نماز تنها عبادتی است که سفارش شده قبل از آن خوش صداترین افراد بر بلندی رفته و با صدای بلند شعاد "حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیرالعمل" را سر دهند، با اذان خود سکوت را بشکنند و یک دوره اندیشه های ناب اسلامی را اعلام و غافلان را بیدار کنند.نماز به قدر مهم است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) هدف خود را از اسکان زن و فرزندش در صحرای بی آب و گیاه مکه، اقامه نماز معرفی می کند، نه انجام مراسم حج.امام حسین (علیه السلام) ظهر عاشورا برای اقامه دو رکعت نماز، سینه خود را سپر تیرهای دشمن قرار داد.
قرآن به حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام دستور می دهد که مسجدالحرام را برای نمازگزاران آماده و تطهیر نمایند. آری، نماز به قدری مهم است که زکریا و مریم و ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام خادم مسجد و محل برپایی نماز بوده اند.نماز کلید قبولی تمام اعمال است و امیرالمومنین (علیه السلام) به استاندارش می فرماید: بهترین وقت خود را برای نماز قرار بده و آگاه باش که تمام کارهای تو در پرتوی نمازت قبول می شود. [3]
توجه به خدا را در تمام نماز، توجه به معاد را در مالک یوم الدین، توجه به انتخاب راه را در اهدنا الصراط المستقیم انتخاب همراهان خوب را در صراط الذین انعمت علیهم، پرهیز از منحرفان و غضب شدگان را در غیر المغضوب علیهم و الضالین توجه به نبوت و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه السلام) را در تهشد و توجه به پاکان و صالحان را در السلام علینا و علی عبادالله الصالحین.امام رضا (علیه السلام) در پاسخ نامه ای که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمودند:علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است, و مبارزه با شرک و بت پرستی, و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع, و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته, و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار.
و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد, گرد و غبار فراموشکاری بر دل او ننشیند, مست و مغرور نشود, خاشع و خاضع باشد, طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد.علاوه بر این که مداومت ذکرخداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل می گردد, سبب می شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند, روح سرکشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید.و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او, انسان را از معاصی باز می دارد. و از انواع فساد جلوگیری می کند. [4]
پی نوشت ها:
[1] . بحار الانوار جلد 82 صفحه 200.
[2] . نهج البلاغه, کلمات قصار 252.
[3] . نهج البلاغه، نامه 27.
[4] . وسائل الشیعه, ج3, ص 4.