کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

افرادی که به امام زمان (عج) بی اعتنائی می کنند

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> افرادی که به امام زمان (عج) بی اعتنائی می کنند
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
11 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, شهريور 10, 1392 20:59



در بیست و پنجمین روز از شوال المعظم سـال یـکـصـد و چـهـل و هـشـت هجری فردی از این جهان رخ بربست که ملاجاء و ماموای انسانهای آزاده بود همو که در فضای خفقان آن سالها توانست شاگردانی فهیم ترتیبت نماید.  





اسم مبارک آن حضرت «جعفر» بود. و کنیت شریفش «ابو عبد اللّه» و القاب آن حضرت«صابر»، «فاضل» «طاهر» و «صادق» بود. و مشهورترین القاب آن جناب «صادق» است.
ابو خالد کابلى مى‏گوید: به امام سجّاد- علیه السّلام- عرض کردم که امام بعد از شما کیست؟ فرمود: پسرم محمّد، که علم را مى‏شکافد و باقر العلوم است. و بعد از او پسرش جعفر است که اسم او در آسمانها «صادق» مى‏باشد.
گفتم: همه شما صادق و راستگو هستید. چرا تنها لقب او صادق است؟
فرمود: من از پدرم و پدرم از پدرش و او از رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- شنیده است که فرمود: وقتى که جعفر بن محمّد بن على متولد شد او را «صادق» لقب دهید؛ چون از نسل او کسى است که اسمش جعفر است و به دروغ ادعاى امامت مى‏کند و او نزد خدا «جعفر کذّاب» مى‏باشد.
سپس امام سجاد- علیه السّلام- گریست و فرمود: گویا مى‏بینم که چگونه او طاغوت زمان خود را براى تفتیش ولى خدا و جستجوى امام غائب- علیه السّلام- تحریک مى‏کند. پس همان طور شد که امام فرموده بود.(1)

حلم و برباری توأم با بخشش

یکی از خصوصیات انسانهای شریف و بزرگوار عفو و گذشت از خطای عمدی یا سهوی دیگران است امّا بعضی اوقات خطا و اشتباه آن قدر بزرگ و سنگین است که انسانهای معمولی تاب و تحمل آن را ندارند و درصدد تلافی هستند ولی یکی از صفات معصومین علیهم السلام عفو و گذشت از افرادی است که در حق آنها بالاترین بدیها را مرتکب می شدند. امام صادق (ع) میوۀ شجرۀ طیّبیۀ رسالت از سلاله پیامبر اکرم (ص) همچون جدّ بزرگوارشان نسبت به امت رؤف و مهربان بودند و همیشه از خطای دیگران چشم پوشی می نمودند حتی گاهی با کمکهای مالی بدیهای آنها را نادیده می گرفت. که به یک نمونه اشاره می شود.
در کتاب فنون مینویسد که یکى از حاجیان در مدینه خوابیده بود همیان پولش را ربوده بودند.از جاى خود برخاست حضرت صادق مشغول نماز بود او را نشناخته دامنش را گرفت گفت تو همیان مرا برده‏اى. امام فرمود همیان چه داشت؟
گفت هزار دینار. آن مرد را برد بمنزل خود و هزار دینار باو داد وقتى پول را گرفت و بمنزل خود برگشت دید همیانش در خانه است. با عذر خواهى خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسیده پول را تقدیم کرد امام علیه السّلام از گرفتن خوددارى نمود فرمود چیزى که دادیم پس نمى‏گیریم.
آن مرد بعد جستجو نمود که این شخص کیست. گفتند جعفر بن محمّد صادق است گفت باید چنین کارى چون او بکند.(2)

بی اعتنائی به مؤمن بی اعتنائی به امام است

یکی از وظایف مسلمان احترام گذاشتن به دیگران است و از منظر اسلام هرگونه بی احترامی و اهانت به دیگران و یا بی اعتنائی به سایر افراد جایز نمی باشد. بر این اساس ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین من جمله امام صادق (ع) با افرادی که این حقوق را رعایت نمی کردند برخورد می نمودند و هیچ گاه اجازه نمی دادند دوستان آنها نسبت به دیگران بی تفاوت و بی اعتنا باشند. که در روایتی این گونه وارد شده:
در یکى از سال ها امام صادق (ع) به همراه بعضى از اصحاب و دوستان خود، براى انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوى مکّه معظّمه حرکت کردند.
در مسیر راه ، جهت استراحت در محلّى فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضى از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را سبک و بى ارزش ‍ مى کنید؟
یکى از افراد - که از اهالى خراسان بود و در آن مجلس حضور داشت - از جا برخاست و گفت : یاابن رسول اللّه ! به خداوند پناه مى بریم از این که خواسته باشیم به شما بى اعتنائى و توهینى کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم .
حضرت صادق علیه السلام فرمود: چرا، تو خودت یکى از آن اشخاص ‍ هستى .
آن شخص گفت : پناه به خدا، من هیچ جسارت و توهینى نکرده ام .
حضرت فرمود: واى بر حالت ، در بین راه که مى آمدى در نزدیکى جُحفه ، تو با آن شخصى که مى گفت : مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردى ؟
و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو براى خود کسر شاءن دانستى ؛ و حتّى سر خود را بالا نکردى ؛ و او را سبک شمردى و با حالت بى اعتنائى از کنار او رد شدى .
و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من بى اعتنائى و بى حرمتى کند، در حقیقت نسبت به ما بى اعتنائى کرده است ؛ و حرمت و حقّ خدا را ضایع کرده است.(3)


گران فروشی از منظر امام صادق (ع)

امام(ع) همانندسایر معصومین از دست رنج خود ما یحتاج زندگی را تأمین می نمود و گاهی هم دستور می داد برای اداره زندگی باسرمایه ایشان تجارت کنند. معمولا اکثر تاجران و کسبه دنبال راهی هستند که سود بیشتری ببرند و هر چه سود بیشتری به دست می آورند خوشحال تر می شوند. امّا امام (ع) بر خلاف چنین افرادی از سود اضافی نه تنها خوشحال نمی شدند بلکه خیلی هم ناراحت می گردیدند. لذا نقل شده است
حضرت صادق غلام خود بنام مصادف را خواست و باو هزار دینار داد و فرمود آماده مسافرت مصر شو خانواده‏ام زیاد شده‏اند مصادف جنس خرید و آماده شد. با عده‏اى از تجار بمصر رفت. همین که نزدیک مصر رسیدند برخورد بقافله‏اى کردند که از مصر خارج شده بود. از وضع اجناسى که آورده بودند سؤال کردند آن جنس مورد احتیاج همه بود.
گفتند این جنس در بصره وجود ندارد کاروانیان با یک دیگر هم قسم شدند و پیمان بستند که هر دینار را بیک دینار سود بدهند پس از فروش پول خود را برداشته بطرف مدینه رفتند مصادف خدمت امام آمد دو کیسه زر داشت هر کدام هزار دینار. عرض کرد فدایت شوم این کیسه اصل سرمایه است و این کیسه سود آن است.امام فرمود: این سود زیاد است شما مگر در آن جنس چه کردید؟
جریان را شرح داد که چگونه قسم خوردند. فرمود سبحان اللَّه هم قسم میشوید که در مقابل هر دینار یک دینار سود بگیرید از مسلمانان.
کیسه هزار دینار را برداشت و فرمود من احتیاج بچنین سودى ندارم.
سپس فرمود مصادف! بـاشـمـشـیر، رو در روى یکدیگر قرار گرفتن آسانتر است از بدست آوردن روزى حلال.(4)

اهمیت نماز

نماز در سیره اهل بیت به عنوان مهمترین فریضه الهی مورد تأکید قرار گرفته است تا آنجا که مرز بین ایمان و کفر می باشد و تارکان نماز را تا حد کفر معرفی کرده اند. یکی از آخرین سفارشات امام صادق (ع) هم نسبت به نماز می باشد.
ابو بصیر گفت خدمت ام حمیده رسیدم که او را به در گذشت حضرت صادق علیه السّلام تسلیت بگویم شروع بگریه کرد من نیز از گریه او اشکم جارى شد. گفت اگر هنگام درگذشت حضرت صادق مى‏بودى چیز عجیبى مشاهده میکردى.
گفت حضرت صادق چشم بازکرد و با من خویشاوندى داردبگوئید بیاید. همه را جمع کردیم نگاهى بآنها نموده فرمود: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاة» بشفاعت ما نخواهد رسید کسى که نماز خود را سبک شمارد.(5)

شهادت امام (ع )


مـنـصـور، خـلیفه ستمگر عباسى ، با وجود اینکه امام (ع ) را در مراقبت و محدودیت شدید ماءموران خویش قرار داده و جاسوسانى بر آن حضرت گمارده بود، سرانجام نتوانست وجود آن حضرت را کـه آوازه امـامـت و رهـبـریـش تـا دورتـریـن سـرزمـیـن هـاى اسـلامـى رسـیـده بـود، در مـیـان جامعه تحمل کند و تصمیم گرفت آن بزرگوار را مسموم نماید.
امـام صـادق (ع ) در بـیـسـت و پـنـجـم شـوال سـال یـکـصـد و چـهـل و هـشـت هـجـرى در سن شصت و پنج سالگى توسط منصور مسموم شد و به شهادت رسید. پیکر پاک آن امام همام را در بقیع ، در کنار پدر گرامى اش به خاک سپردند


منابع

1- جلوه‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام ص 210 به نقل از بحار 46/ 230 / ح 5
2- زندگانى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ( ترجمه جلد 47 بحار الأنوار) ص17
3- کافی 8 / 88 / ح 73 وسائل 12 / 272 /ح 1
4- زندگانى حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ( ترجمه جلد 47 بحار الأنوار) ص45
5- همان ص 4


قدس انلاین





حذف ارسالي ويرايش ارسالي