کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

به خدا قسم غــــــــــربال می شوید!

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> به خدا قسم غــــــــــربال می شوید!
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
11 سال پیش در تاریخ: دوشنبه, مرداد 28, 1392 11:1



 









بی‌شک، بزرگ‌ترین مضطرّ تاریخ، امامی است که ناگزیر، در پس پرده غیبت چونان طردشدگان مانده است. همو که در انتظار فرا رسیدن وقت گشایش بخت فروخفته محرومان و آمادگی و همراهی آنان برای برکندن درخت ستم لحظه‌شماری می‌کند... با آگاهی از نقش‌آفرینی شیعیان در سرانجام تاریخ و همراهی آنان با موعود مقدّس، به امید تغییر مسیر تاریخ، همه سعی خود را مصروف تصرّف مناطق استراتژیک در جغرافیای حضور و عمل منجیّ موعود و انهدام و انعدام شیعیان همراهی کننده با ایشان کرده‌اند.




 


درک این نکته سخت نیست. آنچه را که در غفلت و به سادگی از دست داده‌ایم، به سادگی به دست نخواهیم آورد. ریشه‌کنی درخت تنومند شده ظلم که در اقصاء نقاط آسمان و زمین ریشه دوانده، بی‌شک در گرو فراهم آمدن شرایط زیر است:
1. بازگشت بخت فروخفته محرومان و یتیمان آل محمّد(ص)؛
2. آمادگی و همراهی محرومانی که به خودآگاهی رسیده باشند؛
3. حضور و عمل منجّی موعود در وقت معلوم.
از کم خردی ماست که موضوع غیبت امام مبین را به امام(ع) معطوف داشته و سهمی برای خود در این واقعه سخت قائل نمی‌شویم. آنچه از فساد و تباهی در خشکی و دریا جاری شده، حاصل عمل خود انسان است که حسب سنّت لایتغیّر خداوندی به منصه ظهور رسیده است. چنان‌که فرمود:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس‏...؛1
آشکار شدن این همه فساد در خشکی و دریا، حاصل دست و عمل مردم است؛ ورنه از منشأ صدور خیر، جز خیر سر نمی‌زند.»
مولای متقّیان، علی(ع)، پرده از راز سرگردانی امّت مسلمان برداشته و ظلم رفته بر امامان حق را منشأ این سرگردانی و غیبت و لاجرم تبعات این واقعه بیان می‌کنند.
«کما تاهت بنوا اسرائیل على عهد موسى ...؛2
حیران و سرگردان شوید، آن سان که بنی‌اسرائیل در عهد موسی سرگردان شدند. به حق می‌گویم: سرگردانی شما چندین برابر سرگردانی آنها خواهد بود و آن در اثر ستم‌هایی است که بر فرزندان من روا خواهید داشت.»
آنکه پدر و پشت و پناه خود را می‌کشد، ناگزیر سنگ تیپا خورده هر رهگذر و طعمه هر گرگ آدمخواری خواهد شد.
در این وجه از دریافت و درک و تجربه اضطرار تمام است که اجابت کننده‌ای، پاسخگوی درخواست و تجربه اضطرار تمام مضطرّ خواهد شد.
بی‌شک، بزرگ‌ترین مضطرّ تاریخ، امامی است که ناگزیر، در پس پرده غیبت چونان طردشدگان مانده است. همو که در انتظار فرا رسیدن وقت گشایش بخت فروخفته محرومان و آمادگی و همراهی آنان برای برکندن درخت ستم لحظه‌شماری می‌کند.
در روایت زیبایی امام رضا(ع) می‌فرمایند:
«لَا یَکُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْناقَکُمْ حَتَّى تُمَیَّزُوا؛
آنچه گردن‌هایتان را در انتظار آن دراز می‌کنید، واقع نخواهد شد؛ مگر بعد از آنکه آزمایش و امتحان شوید و از بوته امتحان، جز افراد بسیار کم پیروزمندانه بیرون نمی‌آیند...».
واسپس این آزمون و آمادگی و حسب سنّت ثابت خداوندگار هستی، بخت فروخفته طلوع می‌کند و دوران خفّت و شکستگی به سر می‌رسد. در این وقت و بخت که از آن به عنوان وقت معلوم یاد شده، امام مبین از پس پرده غیبت بیرون آمده و نجات بخش مظلومان و سرکوب‌گر ظالمان خواهد شد.3
در روایت زیبایی، اَبان بن تغلب از امام صادق(ع) درباره طلوع این ستاره بخت می‌فرمایند:
«یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یُصِیبُهُمْ فِیهِ سَبْطَةٌ، یَأْرِزُ الْعِلْمُ فِیهَا کَمَا تَأْرِزُ الْحَیَّةُ فِی حِجْرَهَا. فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ اذ طَلع عَلَیْهِمْ نَجْمُهُم؛
برای مردم، روزگاری فرا می‌رسد که همگان در آن دچار تب و لرز می‌گردند، علم و دانش در آن ایّام در هم پیچیده شود، آن سان که مار در لانه  خود، به دور خود می‌پیچد. در آن هنگام، ستاره آنها طلوع می‌کند.»
از امام صادق(ع) پرسیده شد: فَمَا السَّبطَةُ؟؛
سَّبطَه چیست؟
فَقَالَ: «الْفَتْرَه النُّعاس وَ الضَّعفِ: کُونُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یُطْلِعَ اللَّهُ لَکُمْ نَجْمَکُم؛4
فرمودند: روزهای فترت که همگان در آن دچار ضعف و سستی می‌گردند. در آن ایّام بر عقاید خود استوار باشید تا خداوند ستاره شما را ظاهر گرداند.»
امام از این دوران، به عنوان روزهای فترت یاد می‌کنند. فترت، در خود دو معنی و مفهوم ضعف و سستی و زمان فی مابین را دارد. گاه این زمان میانی، به مدّت زمان بین ظهور دو پیامبر یا به تخت نشستن دو پادشاه اطلاق می‌شود. به فاصله و وقفه میان دو دوره نیز گفته شده است. دوره فترت برای بسیاری از اقوام قبلی نیز رخ داده است.
آیه «یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ؛5
ای اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران به سوی شما آمد؛ در حالی‌که [حقایق] را برای شما بیان می‌کند...».
به تبع دور شدن از بخت و دولت پیشین و تا طلوع ستاره بخت دولت فردا، نوعی سستی و ضعف در همه ارکان فرهنگی و تمدّنی اقوام حادث می‌شود. جماعتی در حیرت و سرگردانی همه سلامت و ایمان خود را از دست می‌دهند. جماعتی طعمه دیوان و ددان آدمخوار در کمین نشسته، می‌شوند، شمار اندکی نیز در کشاکش حوادث و هواجس، پا برجا مانده و به دولت و بخت جدید می‌پیوندند. اینان شایستگی و سزاواری تجربه دولت فردا را در خود جمع کرده‌اند.
برای زمان در رسیدن آن دولت منتظَر وقتی نمی‌توان معلوم کرد؛ چنان‌که در عموم روایات شیعی از تعیین وقت خودداری شده و همگان را از این عمل منع کرده‌اند. بی‌گمان حکمتی دراین ممانعت از تعیین وقت نهفته است؛ چنان‌که امام جواد(ع)، حکمت این خودداری حضرات معصومان(ع) از تعیین وقت را بیان داشته و می‌فرمایند:
«اِنّها سَتَکونُ حَیرةً، لو عُیِّنَ لِهَذالامرِ وقت لَقَسَتِ القُلُوبُ...؛
حیرت و سرگردانی خواهد بود. [فترت] اگر برای این امر وقتی تعیین شود، دل‌ها قساوت می‌گیرد و توده مردمان از اسلام برمی‌گردند؛ ولی گفته‌اند: چه زود است؟ چقدر نزدیک است؟ تا دل مردم آرام بگیرد و فرج نزدیک شود.»6
صبح امید که به معتکف پرده غیبت ـ گو برون آی کار شب تار آخر شد
در این وضع، برای آدمی، حالتی مابین خوف و رجا حادث می‌شود. خوف بازدارندگی و رجا امیدواری را چون دو بال به انسان متذکّر و منتظر هدیه می‌کند تا از فراز ابتلاء و امتحان بگذرد و تا تجربه دولت فردا، جان سالم به در برد.
راز نگون‌بختی و سقوط اقوام در سیاهچال یأس و ابتذال به جایگاه تذکّر و تفکّر میان آنها و غفلتشان در این‌باره برمی‌گردد. همه انبیاء و اولیاء، مردم را متذکّر شده و دعوت به تفکّر درباره احوال خود و روزگار خود کرده‌اند.
آدمی در ابتلاء به هواجس و حوادث، مبتلای فراموشی و نسیان می‌شود و ذکر، او را از این حالت خارج کرده و متذکّرش می‌سازد.
ذکر به معنای یاد است در مقابل فراموشی. در این حالت و هنگام دریافت ذکر و متذکّر نفس به حقیقت خود و به فطرت الهی خود بازگشت کرده و خود را از تباهی محفوظ می‌دارد. ذکر، وقتی مؤثر می‌افتد که در دل و نفس، واقعه‌ای مقدّس و زیبا حاضر شود. پس فرمودند:
«وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین؛7
اندرز بده که اندرز، مؤمنان را سودمند افتد.»

شهری بی‌دروازه نیست!
امام محمدباقر(ع) درباره امتحان و غربال شدن مردم در دوران فترت می‌فرمایند:
«وَ اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ کَمَا یُغَرْبَلُ الزُّؤَانُ مِنَ الْقَمْح؛8
به خدا سوگند! آزموده می‌شوید؛ امتحان می‌شوید؛ غربال می‌شوید؛ آن سان که گندم غربال می‌شود و از شلتک جدا می‌گردد.»
خداوند دیّار البشری را از ابتلاء و امتحان معاف نداشته است. این از سنّت‌های خداوند متعال است. تنها در این صورت است که سعید از شقیّ و صالح از طالح بازشناخته می‌شود. پیامبران الهی نیز هماره در معرض بزرگ‌ترین امتحانات و ابتلائات بودند؛ حتّی آنان مراتب سخت‌تری از امتحان و ابتلاء را تجربه کرده‌اند. خداوند مؤمنان را از ابتلائات وحشتناک آخرتی و شقاوت امان داده؛ امّا از ابتلاء و امتحان معاف ندانسته است. در همین باره امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«الْمُؤْمِنُونَ یُبْتَلَوْنَ ثُمَّ یُمَیِّزُهُمُ اللَّهُ عِنْدَه...؛
مؤمنان به شدّت مبتلا می‌شوند تا خداوند آنها را مورد آزمایش قرار دهد. خداوند آنها را از بلاها و تلخی‌های دنیا امان نداده است؛ بلکه آنها را از کوری و شقاوت آخرت امان داده است؛ چنان که حسین‌بن علی(ع) ـ در روز عاشورا ـ کشته‌های خود را روی یکدیگر قرار می‌داد و می‌گفت: کشته‌های ما، کشته‌های پیامبر و آل پیامبران است.»9
به استناد این روایات، هرچه زمان بگذرد و به سال‌های قبل از ظهور نزدیک‌تر شویم، وضع مؤمنان و شیعیان سخت و سخت‌تر می‌شود تا در غربالگری عصر غیبت، مؤمنان و منتظران بازشناخته شوند.
این چنین نیست که دروازه‌ای را گشوده و رخصت دهند تا جماعتی گله‌وار هجوم بیاورند، بر مسندها تکیه بزنند و گمان برند که پذیرفته درگاه حضرت محبوب شده‌اند.
لاجرم هرکس باید شرایط پذیرفته شدن را در خود فراهم آورد. این سخن معقول و پذیرفته هر صاحب خردی است. در این دوران سخت، و آنگاه که شدّت و سختی به منتهای خودش می‌رسد، صفوف، معلوم و تفکیک می‌شود تا به آنجا که هرکس جای خودش را در صفوف تشکیل شده شناخته و در آن قرار می‌گیرد؛ بلکه آن را فاش و علنی نیز می‌سازد.
شدّت یافتن سختی‌ها و مصیبت‌های طاقت‌فرسا، به منزله فرمان سکوت و انفعال در برابر عوامل آشکار و نهان ابلیس و مستکبران و متجاوزان نیست؛ به عکس، این‌همه، خود حاصل سکوت و انفعال درازمدّت سالیان متمادی و قرون ماضی در برابر غاصبان و متجاوزان به حقّ آل محمّد(ص) و تنها گذاردن ایشان در برابر صفوف فشرده آل‌امیّه و آل‌عبّاس و بالأخره خاندان‌های زرسالار یهودی است. برآیند نهایی عمل جمعی مردم در سال‌های قبل از ظهور، ظهور عینی یافته و خود را می‌نمایاند. به عبارتی، از ماست که بر ماست. با این‌همه، این آمادگی مستضعفان برای از خود بیرون شدن و مطالبه حقوق از دست رفته‌اشان است که سبب جبران مافات و انهدام و انعدام آل‌اسرائیل و فرزند خواندگانش در سراسر جهان می‌شود.

استراتژی اتّحادیه ظالمان
تصویر ارائه شده درباره وضعیّت و موقعیّت شیعیان و مؤمنان در عصر غیبت و به ویژه سال‌های قبل از ظهور کبری، بیانگر انباشته شدن زمین از ظلم ظالمان و عمل سازمان‌یافته و کین‌ورزانه آنان درباره مظلومان است. در این عصر، چنان‌که مصادیق و نشانه‌های آن را پیرامون خود و در جهان اسلام مشاهده می‌کنیم، استراتژی اتّحادیه ظالمان؛ انهدام و انعدام نسل شیعیان مظلوم از صحنه گیتی است.
در همه آنچه تحت عنوان ائتلاف صلیب، سلفی و صهیون نوشته و منتشر کرده‌ایم، آمده است که سران این ائتلاف، با آگاهی از نقش‌آفرینی شیعیان در سرانجام تاریخ و همراهی آنان با موعود مقدّس، به امید تغییر مسیر تاریخ، همه سعی خود را مصروف تصرّف مناطق استراتژیک در جغرافیای حضور و عمل منجیّ موعود و انهدام و انعدام شیعیان همراهی کننده با ایشان کرده‌اند.
هیچ‌یک از اقوام و ملل، به جز شیعیان آل محمّد(ص)، درباره تاریخ فردا و کیفیّت حضور در سال‌های قبل و بعد از ظهور، واجد سخن و طرح نیستند. دلیل انتظار جدّی آنان و اعتراض همه جانبه درباره عمل اتّحادیه ظالمان در حوزه «فرهنگی و تمدّنی الحادی صلیبی و صهیونی» نیز به همین آگاهی آنان درباره آینده جهان و جهان آینده برمی‌گردد؛ چنان‌که دلیل اتّخاذ استراتژی انهدام و انعدام شیعیان نیز به این آگاهی و طبع سیری‌ناپذیرشان برای تأسیس حکومت جهانی شیطانی، در جهانی عاری از مؤمنان شیعی برمی‌گردد.
طیّ هجمه دویست ساله استعمارگران، ابتدا جهان اسلام همه یکپارچگی خود را از دست داد و در گام بعدی، جمله حکماء، امراء و سلاطین از میان سرسپردگان به صلیب و صهیون برگزیده شدند؛ چنان‌که امرای سلفی و پشتیبانان اهل فتوا در میانشان، با رویکردی خصمانه درباره مظلومان و محرومان، به اتّحادی نامیمون به صلیب و صهیون رسیده و موفّق به ایجاد ائتلاف صلیب و سلفی و صهیون شدند.
عموم سران این کشورهای به ظاهر اسلامی، تحت قیمومیّت لژهای مخفی ماسونی اداره می‌شوند و امراء و حکّام برگزیده شده، در جمع اعضای لژ‌های فراماسونری و شوالیه‌های مالتا قابل شناسایی‌اند. در حرکت بعدی و طیّ دو سه دهه اخیر، سران مجامع مخفی صلیبی و صهیونی، با سوگیری خاص و به قصد اجرای پروژه نظم نوین جهانی، گام بزرگی را به سوی آخرین مرحله از تأسیس حکومت جهانی بنی‌اسرائیل برداشته‌اند. در این گام، تحقّق استراتژی انهدام و انعدام شیعیان که هم‌اکنون از طرف جریانات و گروه‌های سلفی و وهّابی در حال اجراست از جایگاه مهمّی برخوردار است.
امام کاظم(ع)، در توصیف شیعیان در این موقعیّت و تکلیف آنان در دوره فترت می‌فرمایند:
«طُوبَى لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحَبْلِنَا فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا...؛10
خوشا به حال شیعیان ما! آنان‌که به ریسمان ما در غیبت قائم ما چنگ زنند و بر ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما پابرجا باشند. آنان از مایند و ما از ایشان، آنان به راستی ما را امام خود پسندیده‌اند و ما نیز ایشان را شیعه خود پسندیده‌ایم. پس طوبی برای آنان که چه سعادتمند و خوشبخت‌اند! به خدا سوگند! آنان در روز قیامت با ما و در مراتب ما خواهند بود.»
امام، شیعیان رامتذکّر حفظ دو صفت و مراعات دو رویکرد می‌شوند؛ اوّل، چنگ انداختن در ریسمان ولایت اهل بیت(ع) و دوّم، تبرّی جستن و بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع).
در شرایط امن و راحت، احراز این دو صفت و رویکرد، ساده می‌نماید؛ امّا با ظاهر شدن نشانه‌های تندباد گزنده و کین‌ورزی دشمنان متّحد و ملتزم به قتل عامّ شیعیان و محرومان، چنان‌که امروز در «عراق»، «سوریه»، «پاکستان» و «بحرین» حادث شده است، اتّخاذ این استراتژی، سخت و گاه غیرممکن می‌نماید. تا شیعیان در خود، این رویکرد را جمع و آن را بارز نسازند، حائز مقام مذکور در روایت، یعنی از ایشان بودن و مقبول ایشان بودن نخواهند شد.
شرایط تاریخی سال‌های قبل از ظهور، چنان‌که امروزه قابل شناسایی و تجربه است و پیش‌بینی حضرات معصومان(ع) نشان می‌دهد که وضعیّت هر روز نسبت به قبل شدیدتر و سخت‌تر خواهد شد. در میان بلاء و ابتلاء و امتحان، ناگزیر هر طایفه، جای خویش را در میان صفوف شناخته و بدان ملحق می‌شود و جالب‌تر آنکه، آن وضع را هم اظهار می‌کند.


معنی ظهور، غربالگری بزرگ
همه ما با شنیدن لفظ ظهور، متوجّه و متذکّر امر ظهور کبرای امام زمان(ع) می‌شویم؛ امّا می‌توان متوجّه و متذکّر این معنا هم بود که ظهور، به معنی آشکار شدن و از پرده بیرون افتادن نهانی‌ها و اسرار است. این آشکاری، در وجهی معطوف به ظهور و آشکار شدن امام مبین از پس پرده غیبت است؛ امّا از وجهی دیگر، معطوف به آشکار شدن نهان و پوشیدگی‌های مردم است. همه آنچه که در پس پرده مصلحت‌سنجی، ریاورزی و تظاهر و خیره‌سری حیله‌گرانه پنهان مانده است.
آشکار شدن اضطرار عمومی، آشکار شدن منتهی علیه طلب و تقاضای محرومان، آشکار شدن یأس و نومیدی حاصل از تجربه حکومت‌های طغیانگر و بالأخره آشکار شدن نهان‌ها و آنچه که مردم پوشیده داشته‌اند، در زمره مفاهیمی است که در وقت گفت‌وگو از ظهور باید بدان توجّه داشت.
در اوج ابتلاء و سختی، آنگاه که هیچ دستگیر مطمئنّی برای گریز از بحران وجود ندارد، مافی‌الضّمیر خلق روزگار به آشکاری می‌رسد. همین امر، سبب می‌شود تا کسی، برخلاف روزهای امن و آسایش، منافقانه خود را مستور و پوشیده نساخته و آنچه را پنهان داشته است، آشکار کند. این واقعه، باعث صف‌بندی و جدا شدن مردم از یکدیگر می‌شود. درست مثل آن هنگام که غربالگری اتّفاق می‌افتد. امام محمّدباقر(ع)، درباره غربالگری حوادث سخت سال‌های قبل از ظهور می‌فرمایند: «به خدا قسم! تمییز داده می‌شوید و آزمایش خواهید شد، به خدا قسم! غربال می‌شوید؛ چنان‌که دانه تلخ با غربال از گندم جدا می‌شود».11این غربالگری، تعداد محدودی از صالحان و منتظران حقیقی را تفکیک ساخته و از جمع مدّعیان خارج می‌سازد. در این موقعیّت، حوادث سخت، با بیرون افکندن و ظاهر ساختن ما فی الضّمیر، نقش غربال را ایفاء می‌کنند. محمّدبن منصور و او از پدرش روایت کرده است که گفت:
ما در خدمت امام جعفر صادق(ع) صحبت می‌کردیم. ناگهان حضرت متوجّه ما گردید و فرمود: «در مورد چه موضوعی صحبت می‌کنید؟ کجا؟ کی؟
نه، به خدا! آنچه که شما دیدگان خود را بدان دوخته‌اید، پدید نمی‌آید، مگر بعد از ناامیدی. نه به خدا! آنچه چشمان خود را به آن دوخته‌اید، آشکار نمی‌گردد؛ مگر اینکه غربال شوید. نه به خدا! کسی که شما چشم به او دارید، نمی‌آید؛ مگر بعد از اینکه از هم امتیاز داده شوید. نه به خدا! امری را که شما به آن چشم دوخته‌اید، به وقوع نمی‌پیوندد تا آن کسی که شقّی است، معلوم شود و کسی که سعادتمند است، شناخته شود.»12
این تعداد اندک، جماعت صاف و سالمی هستند که دیگر فتنه‌ها در آنها کارگر نمی‌افتد.
فتنه‌ها، به رغم همه زیان‌ها و آسیب‌های مالی و جانی، در شرایط سخت قبل از ظهور، وظیفه جداسازی مردم، غربال‌گری آنها و بازشناسی سعید از شقیّ و صدّیق از دروغگو را برعهده دارند. فتنه، بیانگر سلسله‌ای از رخدادهای سیاسی ـ اجتماعی است که جمع بزرگی از مردم را درگیر ساخته و موجب ابتلاء و امتحان آنان می‌شود.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) ضمن بیان تمثیلی متذکّر می‌شوند: «... شماها از یکدیگر متمایز و جدا می‌شوید تا اینکه نماند، مگر جمعیّتی که دیگر هیچ فتنه‌ای به ایشان آسیب نرساند.»
این واقعه، یکی از مصادیق بسیار روشن موضوع ظهور است. تا برای مردم ظهور و آشکاری حادث نشود، آنان استعداد ظهور کبرای امام عصر(ع) را پیدا نمی‌کنند. از این روست که عرض می‌کنم، ما مردم می‌بایست به ظهور خود بیاندیشیم. این ظهور مقدّم بر ظهور امام مبین است؛ در حالی‌که هیچ آمادگی برای این واقعه مهم و سرنوشت‌ساز در ما وجود ندارد.
به همان‌سان که درد زایمان برای زادن فرزند طبیعی و ضروری است، خروج فرزند قسط و عدل از رحم غیبت و دوری نیز ضروری می‌نماید. به شرط، پایمردی در شداید، چنگ انداختن به ریسمان ولایت حجّت حیّ خداوند و بالأخره اظهار بیزاری و تبرّی جستن نظری و عملی از دشمنان اهل بیت(ع).
والسّلام
سردبیر


پی‌نوشت‌ها:
1. سوره روم(30)، آیه 41.
2. روزگار رهایی، ج 1، ص 337 [ص 75 شیعه در عصر غیبت].
3. همان، ص 389 [ص 83 شیعه در عصر غیبت].
4. همان، ص 340.
5. سوره مائده (5)، آیه 19.
6. همان، ص 343 [ص 77 شیعه در عصر غیبت].
7. سوره ذاریات (51)، آیه 55.
8. یوم الخلاص، ج 1، ص 366 [ص 79 شیعه در عصر غیبت].
9. روزگار رهایی، ج 1، ص 382 [ص 68 شیعه در عصر غیبت].
10. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 361
11. بحارالانوار، ج 13.
12. بحارالانوار، ج 3، ترجمه مرحوم علی دوانی، کتاب مهدی موعود.





حذف ارسالي ويرايش ارسالي