به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران،" محمدحسن قدیری ابیانه " طی یادداشتی به بررسی ریشه تحولات در منطقه و فتنهانگیزیهای آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی برای پیشبرد اهداف شوم خود، پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح ذیل است: برای شناخت ریشههای تحولات منطقه و جهان اسلام باید نگاهی اجمالی به وضعیت کلان جهان انداخت، آمریکا پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی انتظار جهان تک قطبی به رهبری خود را داشت که از آن به عنوان نظم نوین جهانی نام میبرد؛ در حالی که پس از آن، جهان به سمت چند قطبی شدن پیش میرفت وضعیت آمریکا به وخامت کشیده شد و میزان بدهکاری، بحران فراگیری را برای این کشور رقم زد و این بحران به ویژه برای کشورهای همپیمان آمریکا که مراودات و وابستگیهای اقتصادی زیادی بین آنها بود سرایت کرد که وضعیت بحران اقتصادی اروپا نمونهای از آن است.
قطبهایی در جهان در حال شکل گیری است؛ چین، هند، ژاپن، روسیه، آفریقای جنوبی و برزیل چند قطب رو به صعود هستند و اتحادیه اروپا نیز یکی از این قطبهایی است که با اتحاد خویش هدف محوریت در جهان را دنبال میکنند.
کشورهای اروپایی هریک در گذشته مستعمرات زیادی داشتهاند که پس از جنگ جهانی دوم قدرت خود را از دست داده و محوریت قدرت از اروپا به آمریکا منتقل شد.
اروپاییها همواره حسرت دوران گذشته را میخوردند و هدف از اتحادشان، پرهیز از پیروی از آمریکا و بازیابی جایگاه خویش برای رهبری جهان است و در حال حاضر یکی از قطبهای قدرتمند جهان اروپا است.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیداری اسلامی نهادینه شد و با گسترش خود توانست حکومتهایی دیکتاتوری مثل تونس و مصر را سرنگون کند و میرود تا سایر حکومتهای دست نشانده را نیز را در برگیرد.
همچنین ایران به دلیل برخورداری از سه موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک یعنی ویژگیهای سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی که بر هم منطبق هستند رهبریت طبیعی این بیداری اسلامی را بر عهده دارد، بیداری که میرود تا تمدن بزرگ اسلامی را شکل دهد و به بزرگترین قطب و قدرت جهان تبدیل گردد.
گسترش جهان اسلام روندی رو به صعود دارد هرچند در این جریان افت و خیزهایی مانند سقوط مبارک،کودتا در مصر و بحران سوریه را در پیش رو داشته باشد.
منابع نفتی آمریکا و اروپا رو به اتمام و بدهیهای آمریکا به مرز 17 هزار میلیارد دلار رسیده است و سالانه حدود هزار میلیارد دلار (معادل با درآمد سی سال نفت ایران) بر بدهیهای آنها افزوده میشود و اظهارات چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا در اولین سخنرانی وی نشانه چنین تحولی در جهان است.
آمریکا دیگر در موقعیتی نیست که بتواند جهان را اداره کرده و برای سایر کشورها تعیین تکلیف کند و عقب نشینی اجباری این کشور در عراق و افغانستان و تلفاتی که متحمل شد همچنین شکستهایی که رژیم غاصب صهیونیستی در لبنان و فلسطین متحمل شد و عدم جرات آمریکا در مداخله نظامی مستقیم در سوریه نشان از افول موقعیت ابرقدرتی آمریکا دارد.
آمریکا امید پیروزی در جنگ مستقیم با ایران را ندارد و وضعیت نظامی او موجب شده تا به ترفندهای سیاسی، جنگ روانی و فشارهای اقتصادی روی آورد که فتنه 88 نیز در همین راستا سازماندهی شده بود که به شکست انجامید.
همچنین کودتا علیه مرسی پس از بازی دادنهای وی و اخوانالمسلمین هم از اقدامات کثیف پشت پرده این کشور است.
از نگاه آمریکاییها موضوع اصلی ممانعت از سقوط آمریکا و تک ابر قدرت ماندن و جلوگیری از چند قطبی شدن جهان است.
اگر جهان اسلام متحد شود و از یوغ استعمارگران خارج شود به بزرگترین قطب جهانی تبدیل خواهد شد و این چیزی است که غرب قرنها به اهمیت آن پی برده و در صدد جلوگیری از آن بوده و هست.
ایجاد کشور صهیونیستی در قلب جهان اسلام با این هدف صورت گرفت اما علیرغم همه این توطئهها جهان در حال تحول عظیمی به سوی چند قطبی شدن است.
همچنین پنتاگون و وزارت دفاع آمریکا پیشبینی کردهاند که در 10 الی 12 سال آینده رژیم غاصب صهیونیستی از نقشه محو شده و فلسطینیها بر آن حکومت خواهند کرد.
دههای که در آن رژیم غاصب صهیونیستی در آن نباشد همان مدت زمانی است که از آن به عنوان پیچ تاریخی یاد میشود و در این ایام حکومتهای مردمی در کشورهای اسلامی به اریکه قدرت خواهند نشست بنابراین تمدن و قطب اسلامی رو به شکل گیری است و ایران به طور طبیعی رهبریت این تمدن بزرگ اسلامی را بر عهده خواهد داشت و باید تلاش کرد با تقویت ایران از هر لحاظ، عبور امن و سریعتر از این پیچ تاریخی را برای کشورمان مهیا کرد.
این هدف با اتحاد و انسجام ملت و همکاری مردم و مسئولین حول محور ولایتفقیه و نیز کار و تلاش بیشتر آحاد مردم و عمل به شعارهایی که مقام معظم رهبری طی سالهای اخیر مطرح کردهاند ممکن و میسر میشود و همگان باید نقش خود را در چنین تحول عظیم جهانی به خوبی ایفا کنند.
شرکت گسترده مردم در حماسه سیاسی با تحقق حماسه اقتصادی توسط مردم و مسئولین تکمیل میشود و مردم باید مطمئن باشند که در این صورت کشور گامهای بلندی را در جهت حل مسائل و مشکلات و تحقق چشم اندازها شاهد خواهند بود.
قطعا ایران با عبور از این دهه پر تلاطم و پیچ تاریخی از یک قدرت منطقهای به یک قدرت بزرگ جهانی در راس تمدن اسلامی تبدیل خواهد گشت.