خدای من! اینک که در ماه ضیافت تو و بر سر خوان گستردة عنایت تو دست نیاز به سوی تو برآوردهام تو را نه به خویش میخوانم که بندهای ناچیز به خویش چه میتواند خواست؟
تو را میخوانم بدانچه خود میخواهی، بدانچه خود دوست میداری، قسم میدهم تو را به لحظه لحظه دعوت پیام آورانت، به آن لحظه که ابراهیم، بت میشکست، بدان گاه که ایوب عهد میبست.
بدان زمان که یوسف در چاه مینشست، به نوای داود، به سوز یحیی، به خروش موسی، به دعوی عیسی.
قسم میدهم تو را به قدمهای مصطفای تو بر سنگهای «حرا». به نفسهایی که به شماره افتاده بود از ندای «إِقرَء». قسم میدهم تو را به عظمت علی و عزم استوارش، به قاطعیت ذوالفقارش، به دل آسمانیاش، به اسرار نهانیاش، به آن چاه که گاه و بیگاه نالههایی سوزناک میشنید در سکوت نخلستان.
قسم میدهم تو را به گریههای بیتالاحزان، به درِ نیم سوخته، به دستة آن آسیاب که خون دستانی را به یادگار گرفته.
قسم میدهم تو را به آن شیر زن که با محمد- بود و با علی علیه السلام و با فاطمه(س)، آنکه بر بالین حسن علیه السلام نشست. آنکه بر گودال قتلگاه ایستاد و در نگریست آنچه دید، و هماره استوار ماند در میانه روز و نماز شب را نشسته خواند در دل سحر.
خدای من! قسم میدهم تو را به چهرة موعود زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و زمین، به روی آن آسمانیِ زمین نشین، تو را میخوانم به قوس ابروانش
به لعل لبانش
به فریاد نگاهش
به سوز آهش
تو را میخوانم به قیامش، به قعودش، به رکوعش، به سجودش.
خدای من دلم را از مرداب دنیا بدر آر
و نقش زندگی آخرت را در چشم باورم بنگار.
خدای من! چنانم کن که پیش از رسیدنِ پیک اجل کولهبار سفر بسته باشم و مرگ را به آغوش باز پذیرا شوم.
خدای من! آنان که از بستگان و یاران من، پیش از این چهره در نقاب خاک کشیدهاند بر سر سفره غفران و رضوان خویش میهمان کن، آنان را که دست کردارشان از این دنیا کوتاه ساختهای، به لطف و احسان خویش شادمان کن.[1]
خدایا! هر نیازمند را به بخشش و عطای خویش بینیاز گردان. هر گرسنه را به افزونی لقمههای رزق خویش سیر کن.
خدایا! هر برهنه را به جامههایی از خود بپوشان. هر وامدار را از وامداری برهان.
هر غریب سرگشته را به خانه و کاشانهاش برسان. هر گرفتار اسیر را به نسیم روحبخش آزادی جان تازه ده. هر ناراستی را راست کن. هر بیسامانی را به سامان رسان. هر ناشایستگی را به شایستگی مبدل ساز.
*
خدای من! میدانم که این ها همه جز در سایه آن موعود منتظر شدنی نیست، میدانم که اینها همه وصف دولت اوست.
خدای من! آن خورشید جهانافروز را روشنیبخش شامِ تارِ هجرانمان کن، آن عزیز بیمانند را مایه نجات ما از این خواری قرارده.
دلهای منتظرانش را همنوای نالههای او ساز و در غیابش جانشین او را تا ظهور برای ما پایدار گردان.
لوای خونین این قیام مقدس را به دست رهبر انقلابمان به او برسان.
هر تیر را که رزم آوری برای دین در کمان مینهد بر هدف بنشان.
دل آن دلدار دلها را از همه ما راضی و خشنود بگردان و هر شیفته دلداده را به او برسان.
[1]. این فراز و فرازهای دیگری از دعای هر روز ماه رمضان اقتباس شده است.(منبع: امان شماره 37)