مولای عشق ! حال زمین و زمان بد است
آلوده است آب و هوا ، آسمان بد است
بی پرده و بی مقدمه عرض کنم : وقتی فیلم هجوم کفتارهای سلفی را به خانه یکی از شیعیان در شهر جیزة مصر دیدم و مُثله کردنشان را به جرم «برگزاری جشن نیمه شعبان» ، گویی آسمان بر سرم آوار شد .
مولای عشق ! حال زمین و زمان بد است
آلوده است آب و هوا ، آسمان بد است
بی پرده و بی مقدمه عرض کنم : وقتی فیلم هجوم کفتارهای سلفی را به خانة یکی از شیعیان در شهر جیزة مصر دیدم و مُثله کردنشان را به جرم «برگزاری جشن نیمة شعبان» ، گویی آسمان بر سرم آوار شد .
چه بد مردمانی دارد شیطان ، زمین را آکنده از نامردمی ، نامردی و تباهی می کنند و از آسمان و زمین نیز شرم ندارند.
و چه خوب انسان هایی دارد خدا ، آسمان را به زمین می آورند و در ازدحام خصومت و خباثت ، رنگ خدا را فریاد می کنند و از مثله شدن نیز بیم به دل راه نمی دهند. در قحط آباد این زمین؛
از حال و روزمان ، تو چه می پرسی ای عزیز!
پنهان نمی کنیم ، به خدا حالمان بد است
خبر ساده منتشر شد امّا خبری ساده نبود.
گویی؛ زمین و زمینیان از رنگ آسمان می هراسند و از مردان آسمانی؛ که قلبی به بزرگی آسمان دارند و دلبستگی به ؛ مردی آسمانی که امان زمین است و روزی رسان زمینیان .
وای بر کافر نعمت هایی که در عین روزی خواری ، نمکدان ها را می شکنند و بر خود نام «آدمی » می نهند.
آدم ؟ قسم به نور تو ! « آدم» نمی شویم
هم سفره ایم با هوس و نانمان بد است
در همیشة تاریخ ، فرزندان نان های آلوده و دامن های آلوده ترازنان؛ چونان کفتار ، بر مظلومان همیشة تاریخ هجوم آوردند و همچنان نیز؛ مباد که زنجیرة فرزند خواندگان ابلیس پاره شود و نام و نشانشان از صفحة زمین محو. گویی فریاد برآورده اند :
ما همچنان به حال هبوطیم و در سقوط
آری ، قبول ، پلة این نردبان بد است!
بی پرده و بی مقدمه عرض می کنم ؛ وقتی فیلم پیکرهای خون آلود مردانی مرد را دیدم که در هجوم کفتارها از این سوی میدان به آن سو کشیده می شدند، فریاد سکوتشان را در ازدحام آدمی خواران می شد شنید. آنان همة تنهایی و غربت آسمانی ترین رنگ خدا را فریاد می زدند تا شاید غایبان همیشة تاریخ به خود آیند و دریابند که :
از شش جهت امام زمان می کند ظهور!
دارم یقین که آخر این داستان بد است
آخر داستان همة نامردمی ها و نامردی ها بد است، کافر نعمتی در ذات خود بد است و رقم زننده به سرنوشتی بدتر از بد.
بی پرده و مقدمه عرض می کنم : وقتی در جغرافیای وسیع مظلومیت «مولای عشق» و « عاشقان مولا» شهرمان را سوت و کور ، بی عشق و نور و خاموش از هلهله و شادی دیدم ، پیش خود گفتم گویا:
از چشـم مـهربـان تـو افتاده ایم ما
افتادن از نگاه شما بی گمان بد است
پشت سر شما و خدا بد ... چقدر بد!
ماراببخش،حضرت جان، کارمان بد است
بی پرده و بی مقدمه ، عرض می کنم : وقتی در جغرافیای شیعه خانة امام زمان و در میان هلهله های بی امان ، شهری را سرمست از بادة «توپ و میدان» به تماشا نشستم ،
آهسته زمزمه کردم : مولای مظلومان!
کوچکترم از آن که بگویم بیا و یا...
خط و نشان برای امام زمان بد است
جان کلام ! این که شما حیً و حاضری
ما غایبان منتظریم و «همین» بد است.
والسلام
اسماعیل شفیعی سروستانی
اشعار از شاعر دلسوخته: رضا اسماعیلی