کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

زنان در حکومت امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> زنان در حکومت امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالى‏فرجه
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
11 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, تير 02, 1392 13:14



  محمد جواد طبسى

امروز بانوان همانند بسیارى از مردم به آینده مى‏اندیشند؛ به یک انقلاب جهانى و یک حکومت موعود، که چگونه در برابر قدرتهاى بزرگ غلبه پیدا مى‏کند! آیا برنامه‏هاى اوچیست؟ چه کسانى با او همکارى مى‏کنند و زنان در آن زمان چه نقشى دارند؟ دشمنانش چه کسانى‏اند و راز و رمز موفقیتش در گرو چیست؟
ما در این نوشتار کوتاه نقش زنان در ایّام غیبت و ظهور امام زمان، علیه‏السلام، را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.
 

نقش زنان در دوران غیبت صغرى

در دوران سخت غیبت صغرى، در روزهایى که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و مى‏بایست با غیبت امام خو کنند، یک زن به عنوان مفزع و پناه معرفى مى‏شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، است. در این دوره، اگر چه امام هادى و امام حسن عسکرى، علیهماالسلام، زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده بودند و شخصیتهاى مورد اعتمادى همانند عثمان‏بن سعید عمرى و پسرش محمد بن عثمان رابه‏عنوان وکیل معرفى کرده بودند، به‏دلایلى از موقعیت مادر امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، معروف به جدّه، استفاده شد و وى پناه شیعه معروف گردید. ازگفتگوى احمد بن ابراهیم با حکیمه دختر امام جواد، علیه‏السلام، برمى‏آید که پس از گذشت دوسال از رحلت امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، همچنان بسیارى از کارها به‏دست مادر بزرگوار امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، انجام مى‏شده است ولى در حقیقت ازطرف حضرت حجهبن‏الحسن، علیه‏السلام، و به فرمان آن حضرت صورت گرفته است.
شیخ صدوق، رحمهالله‏علیه، از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که در سال 262 ق. بر حکیمه دختر امام جواد، علیه‏السلام، وارد شدم و از پس پرده با وى سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسیدم. او همه آنها را یکایک شمرد و آنگاه حجهبن‏الحسن بن على را نیز نام برد...
از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غیب است. گفتم پس شیعه به چه کسى پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکرى، علیه‏السلام. سپس افزود: این دستور از سوى امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، و به‏پیروى از امام حسین، علیه‏السلام، صورت گرفته است. زیرا امام حسین، علیه‏السلام، در ظاهر براى حفظ جان فرزندش امام سجاد، علیه‏السلام، به خواهرش زینب کبرى، علیهاالسلام، وصیت کرد و درنتیجه تا مدتى هرآنچه از امام زین‏العابدین، علیه‏السلام، صادر مى‏شد به حضرت زینب، علیهاالسلام، نسبت داده مى‏شد تا امر پنهان باشد1 و حساسیت‏ها نسبت به امام سجاد، علیه‏السلام، کمتر شود. این امتیاز براى جدّه باقى بود تاآنکه کسانى مانند عثمان‏بن سعید و دیگر سفرا و نایبان خاص امام زمان، علیه‏السلام، در بین شیعیان شناخته شدند و منزلت یافتند.
پس از شهادت امام عسکرى، علیه‏السلام، یک بانو، نظر دستگاه خلافت بنى‏عباس را نسبت به تعقیب امام زمان تغییر داد. نوشته‏اند پس از گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، فرزند خردسالى از آن حضرت باقى مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگیرى صیقل (یکى از کنیزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آنگاه براى اینکه موضوع براى آنها پوشیده ماند، گفت من حامله هستم. از این‏رو آن کنیز را به‏دست أبى الشوارب، قاضى وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتى که صیقل زیرنظر قاضى نگهدارى مى‏شد دستگاه خلافت با مرگ عبید بن خاقانى و شورش صاحب الزنج روبه‏رو شد و صیقل از وضعیت آشفته سود جست و فرار کرد.2


نقش زنان در دوران ظهور

حال سزاوار است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمد، علیه‏السلام، چه مى‏کنند؟ چه کسانى هستند؟ چند نفرند؟ از کجا مى‏آیند و چه مسؤولیتى برعهده دارند؟ براساس برخى از روایات، حضور و نقش این زنان ازنظر زمان و موقعیت، چهارگونه است:

الف) حضور پنجاه زن در بین یاران امام
اولین گروه از زنانى که به محضر امام زمان مى‏شتابند آنهایند که در آن ایّام مى‏زیسته‏اند و همانند دیگر یاران امام، علیه‏السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهى به‏خدمت امام، علیه‏السلام، مى‏رسند. در این‏باره دو روایت وجود دارد:
روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثى درباره علایم ظهور، از پیامبر روایت کرده است که فرمود:
یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الوارده المتفرقه حتّى یجتمع إلیه ثلاث مأه و أربعه عشر رجلاً فیه نسوه فیظهر على کلّ جبّار و ابن جبّار...3
در آن هنگام پناهنده‏اى به حرم امن الهى پناه مى‏آورد و مردم همانند کبوترانى که از چهار سمت به یک سو هجوم مى‏برند به‏سوى او جمع مى‏شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده‏نفر گرد مى‏آیند که برخى از آنان زن مى‏باشند که بر هر جبار و جبار زاده‏اى پیروز مى‏شود.4
روایت دوم: جابربن یزید جعفى، ضمن حدیث مفصلى از امام باقر، علیه‏السلام، در بیان برخى نشانه‏هاى ظهور نقل کرده که:
و یجیى‏ء واللَّه ثلاث مأه و بضعه عشر رجلاً فیهم خمسون امراه یجتمعون بمکه على غیر میعاد قزعاً کقزع الخریف یتبع بعضهم و هى‏الآیه الّتى قال اللَّه: أینما تکونوا یأت بکم اللَّه جمیعاً إنّ اللَّه على کلّ شى‏ء قدیر...5
به‏خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر مى‏آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلى در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معناى آیه شریفه: هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر مى‏کند. زیرا او بر هر کارى توانا است.

پنجاه زن از سیصد و سیزده نفر
!
نکته شگفت در این دو روایت این است که مى‏فرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!
دوم آنکه: در روایتى که نام یاران برشمرده شده است نام هیچ زنى وجود ندارد.6
در پاسخ این شبهه مى‏توان گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا اولاً امام، علیه‏السلام، مى‏فرماید: فیهم؛ یعنى در این عده پنجاه زن مى‏باشد.
دوم: شاید تعبیر مردان بدین سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونى عدد مردان، چنین ذکر شده است.
سوم: اگر مقصود همراهى خارج از این عده بود امام مى‏فرمود: معهم، نه اینکه بفرماید فیهم، زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده‏اند و همه یاران و فرماندهان عالى‏رتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد بسیار بالایى هستند که برخى با ابر جابه‏جا مى‏شوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنابراین اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند براى آنها رتبه و موقعیت ویژه قائل شده‏ایم و اگر بگوییم در زمره یاران دیگر حضرت باشند از امتیاز کمترى برخوردارند.

ب) زنان آسمانى
دسته دوم چهارصد بانوى برگزیده هستند که خداوند براى حکومت جهانى حضرت ولى‏عصر، علیه‏السلام، در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسى، علیه‏السلام، به زمین مى‏آیند.
ابوهریره از پیامبر، صلّى‏اللَّه علیه و آله، روایت کرده که:
ینزل عیسى بن مریم على ثمان ماه رجل و أربع مائه امرأه خیار من على الأرض و أصلح من مضى.
عیسى‏بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته‏ترین افراد روى زمین فرود خواهد آمد.
آیا این زنان از امتهاى پیشین هستند یا امت اسلامى زمان پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، و معصومین، علیهم‏السلام؛ یا از دورانهاى مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده‏اند و براى عهده‏دارى منصبى در حکومت حضرت مى‏آیند یا براى مسایل دیگر؟ اینها پرسش‏هایى است که این حدیث از آنها چیزى نمى‏گوید.

ج ) رجعت زنان
سومین گروه از یاوران حضرت بقیهاللَّه، علیه‏السلام، زنانى هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. این گروه دو دسته‏اند: برخى با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخى دیگر فقط از آمدنشان سخن به‏میان آمده است.
در منابع معتبر اسلامى نام سیزده زن یاد مى‏شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان به مداواى مجروحان جنگى و سرپرستى بیماران خواهند پرداخت.
طبرى در دلائل الامامه، از مفضل‏بن عمر نقل کرده که امام صادق فرمود:
همراه قائم [آل محمد، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله] سیزده زن خواهند بود.گفتم آنها را براى چه کارى مى‏خواهد؟ فرمود: به مداواى مجروحان پرداخته، سرپرستى بیماران را به‏عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجرى، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه [مادر عمار یاسر]، زبیده‏ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه.7
صیانه ماشطه در زمان حضرت موسى مى‏زیسته است و مادر عمار یاسر در ابتداى بعثت به شهادت رسید. حبابه در زمان على، علیه‏السلام، و قنواء در زمان امام حسن و امام حسین، علیه‏السلام، و بقیه در زمان‏هاى دیگر زندگى مى‏کرده‏اند.
این گروه سیزده نفرى رجعت خواهند کرد و خداوند براى قدردانى از آنها، به برکت امام زمان آنها را زنده خواهد کرد.
در این روایت امام صادق، علیه‏السلام، از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد مى‏کند. در کتاب خصایص فاطمیّه8 به‏نام نسبیه، دختر کعبه مازینه، و در کتاب منتخب‏البصائر به‏نام وتیره و أحبشیه اشاره شده است.9


زنان سرافراز

اینک به اختصار به شرح حال برخى از زنان نامبرده اشاره مى‏کنیم.

1. صیانه ماشطه
او یکى از همان سیزده بانویى است که در دولت حضرت مهدى، علیه‏السلام، زنده شده، به دنیا بازمى‏گردد. وى همسر حزقیل، پسر عموى فرعون، و شغلش آرایشگرى دختر فرعون بود.او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسى، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان مى‏کرد.
نوشته‏اند: روزى وى مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بى‏اختیار نام خدا را برزبان جارى ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردى؟ گفت: نه، بلکه نام کسى را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدایىِ من اعتراف ندارى؟ گفت: هرگز! من از خداى حقیقى دست نمى‏کشم و تو را پرستش نمى‏کنم. فرعون دستور داد تا تنور مسى برافروزند و همه بچه‏هاى آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه مى‏خواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستى! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدى زنده مى‏گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند وهم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.

2 - سمیه، مادر عمار یاسر
وى هفتمین نفرى بود که به اسلام گروید و بدین‏سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجه‏ها را براو روا داشت.10
او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنین‏کارى نشدند. او نیز زره آهنى به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه‏داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور مى‏کرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش مى‏نمود و مى‏فرمود:
صبراً یا آل یاسر فإنّ موعدکم الجنه.
اى خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است.
سرانجام ابوجهل برهریک ضربتى وارد ساخت و ایشان را به‏شهادت رساند.11
خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتى که در راه اعتلاى اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایّام ظهور مهدى آل محمد، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهى را ببیند و در لشکر ولىّ خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.

3 - نسیبه، دختر کعب مازنیه
او معروف به ام‏عماره و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخى از جنگهاى پیامبر اسلام، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، شرکت جسته و مجروحان جنگى را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد. با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخمهاى فراوان برداشت.
پیامبر عزیز این فداکارى را ستود و به فرزندش عماره چنین فرمود:
امروز مقام مادر تو از مردان جنگى والاتر است.12
پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با سیزده زخم13 سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنیدن فرمان پیامبر خدا، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جاى برخاست و آماده رفتن شد، امّا به‏علت شدت خونریزى نتوانست شرکت کند. همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبداللَّه بن کعب مازنى را براى احوالپرسى نسیبه و سلامتى وى به نزد او فرستاد و چون از سلامتى وى آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد.14
نسیبه از کسانى است که براى یارى امام مهدى، علیه‏السلام، زنده خواهد شد.15

4. امّ ایمن
از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، است. پیامبر به‏او مادر خطاب مى‏کرد و مى‏فرمود:
هذه بقیه اهل بیتى.16
این زن، باقى‏مانده‏اى از خاندان من است.
وى همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواى مجروحان مى‏پرداخت.17
ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجراى فدک، حضرت زهرا، علیهاالسلام، او را به‏عنوان شاهد معرفى کرد. وى پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.18 خداوند به برکت مهدى آل محمد، علیه‏السلام، به هنگام ظهور، او را زنده مى‏گرداند تا در لشکرگاه امام به خدمت گماشته شود.

5. امّ خالد
در روایت دو بانو بدین نام مشهور شده‏اند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه. شاید مقصود ام خالد مقطوعه الید (دست بریده) باشد که یوسف‏بن عمر، پس از به‏شهادت رساندن زیدبن على بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشى درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق، علیه‏السلام، مطلبى ذکر گردیده که حایز اهمیت است. ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعهالید از راه رسید. حضرت فرمود:
اى ابابصیر، آیا میل دارى که کلام امّ خالد را بشنوى؟
من عرض کردم: آرى اى فرزند رسول خدا، با شنیدن آن شادمان مى‏گردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. دیدم وى در کمال فصاحت و بلاغت صحبت مى‏کند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.19

6. زبیده
مشخصات کاملى از او نقل نشده است. احتمال دارد زبیده زن هارون‏الرشید باشد که شیخ صدوق، رحمهالله‏علیه، درباره‏اش گفته است: وى یکى از هواداران و پیروان اهل بیت است. هنگامى که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد. زبیده کارهاى خدماتى بسیارى داشت که یکى آبرسانى به عرفات است. همچنین نوشته‏اند وى یکصد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صداى تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال 216 ق. رحلت کرد.20

7. حبّابه والبیّه
از زنان والامقامى است که دوره زندگى هشت امام معصوم را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت. در یک یا دو نوبت به‏وسیله امام زین‏العابدین و امام رضا، علیهماالسلام، جوانى‏اش به‏او بازگردانده شد. اولین ملاقات وى با امیر مؤمنان، علیه‏السلام، بود که از آن حضرت دلیلى بر امامت درخواست کرد. حضرت در حضور وى سنگى را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جاى گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثرى برجاى بگذارد او امام است. از این رو حبابه پس از شهادت هر امامى نزد امام بعدى مى‏رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مى‏زدند و اثر آن نقش مى‏بست. نوبت که به امام رضا، علیه‏السلام، رسید حضرت نیز چنین کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا، علیه‏السلام، زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.21
روایت شده است که وقتى حبابه به خدمت امام زین‏العابدین رسید یکصد و سیزده سال از عمرش سپرى شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشاره‏اى نمود و جوانى‏اش بازگشت.22
همچنین نوشته‏اند: صورت حبابه از زیادى سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشکیده‏اى شده بود.23

8. قنواء
دختر رشید هجرى، یکى از شیعیان و پیروان على، علیه‏السلام، و خود از یاران باوفاى حضرت امام جعفر صادق، علیه‏السلام، است24. وى دختر بزرگمردى است که در راه محبت و دوستى امیر مؤمنان به‏طرز دلخراشى به‏شهادت رسید. از گفتار شیخ مفید برمى‏آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللَّه بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پاى پدر خود بوده و به‏کمک دیگران بدن نیمه‏جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و به‏خانه منتقل کرده است. روزى قنواء به پدرش گفت: پدرجان، چرا این همه خود را به‏رنج و مشقت عبادت مى‏اندازى! پدر درجواب گفت: دخترم، پس از ما گروهى خواهند آمد که بینش دینى و شدت ایمانشان از ما، که این همه خود را به‏زحمت عبادت انداخته‏ایم، بیشتر است.25

د. بانوان منتظر
چهارمین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور حضرت بقیهاللَّه، علیه‏السلام، رحلت کرده‏اند. به ایشان گفته مى‏شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلى مى‏توانى حضور داشته باشى. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.
رجعت زنان مربوط به گروه خاصى نیست و هر بانویى خود را با خواسته‏ها و شرایط زندگى در حکومت مهدى آل محمد، علیه‏السلام، تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندى بهره‏مند گشته، براى یارى امام زنده شود. یکى از آن شرایط خواندن دعاى عهد است که در فرد، نوعى آمادگى براى پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهى ایجاد مى‏کند. به‏فرموده امام صادق، علیه‏السلام:
هر که چهل صبح دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد...26


انتظار فرج

یکى از شرایط حضور در حکومت بقیهاللَّه و توفیق دیدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ یعنى آمادگى کامل براى پذیرش حکومت حق و آراستن به آنچه که مهدى، علیه‏السلام، مى‏گوید و مى‏خواهد. انتظار فرج یعنى نفى هرگونه سلطه از بیگانگان و مبارزه با افکار انحرافى و فساد اخلاق و در یک کلام، انتظار فرج یعنى بیزارى از دشمنان خدا و پیامبر و معصومین، علیهم‏السلام.


بى‏سبب نیست که انتظار از بهترین اعمال شمرده شده است، بلکه فرد منتظرِ دولت مهدى همانند کسى است که در پیش روى رسول خدا شهید گشته و در خون خود غلتیده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنیا برود بسان کسى باشد که در خیمه مهدى فاطمه، علیهماالسلام، مى‏باشد.


ابوبصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت روزى فرمود:


آیا شما را خبر ندهم به چیزى که خداوند عملى را بدون آن از بندگانش قبول نمى‏کند؟ گفتیم: آرى. فرمود: شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، و اقرار به آنچه که خداوند فرموده، از دوستى ما و بیزارى از دشمنان و اطاعت و پیروى از ما. نیز داشتن ورع و پرهیزکارى و انتظار کشیدن براى قائم، علیه‏السلام. آنگاه فرمود: بدرستى که براى ما دولتى است، خداوند آن را هر زمانى که اراده کند برقرار مى‏سازد. سپس افزود: هرکس که دوست دارد از یاران قائم، علیه‏السلام، باشد باید در انتظار به‏سر برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بیاراید، و اگر در همان حال بمیرد براى او اجرى همانند کسى است که آن حضرت را درک کرده باشد.27


پى‏نوشتها:

1. سوره تحریم (66)، آیه 11.

2. صدوق، محمد بن على بن الحسین، کمال‏الدین، ج 2، ص50؛ الطوسى، محمد بن الحسن،
الغیبه، ص 138.

3. همان، ص 476.

4. الهیثمى، نورالدین على‏بن ابى بکر، مجمع‏الزوائد، ج 7، ص315؛ معجم احادیث الإمام
المهدى، ج 1، ص 500.

5. همان.

6. المجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 223.

7. الطبرى، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص 314.

8. همان، ص 260.

9. ریاحین الشریعه، ج 5، ص 41؛ به نقل از خصایص فاطمیه.

10. چشم‏اندازى از حکومت مهدى، علیه‏السلام، ص 74؛ به‏نقل از بیان الائمه، ج 3، ص
338.

11. ابن الاثیر، على بن ابى الکرم، اسدالغابه، ج 5، ص 481.

12. ریاحین‏الشریعه، ج 4، ص 353.

13. الواقدى، محمد بن عمر، مغازى، ج 1، ص 273.

14. همان، ج 2، ص 268.

15. همان، ج 1، ص 270.

16. ریاحین الشریعه، ج 5، ص 41؛ به‏نقل از خصایص فاطمیّه.

17. چشم‏اندازى از حکومت مهدى، علیه‏السلام، ص 76؛ تهذیب الکمال، ج 35، ص 329.

18. طبسى، محمد جواد، نقش زنان مسلمان در جنگ، ص20.

19. قاموس الرجال، ج 10، ص 387.

20. المامقانى النجفى، عبدالله محمد حسن، ریاحین‏الشریعه، ج 3، ص 381؛ به‏نقل از
تنقیح‏المقال.

21. همان، ج 3، ص 78.

22. القمى، شیخ عباس، سفینه البحار، ج 1، ص 204.

23. همان.

24. جامع‏الرواه، ج 2، ص 458؛ رجال شیخ طوسى، ص 341.

25. المفید، محمدبن محمدبن النعمان، الاختصاص، ص 73072.

26. القمى، شیخ عباس، همان، ج 2، ص 294.

27. القمى، شیخ عباس، منتهى‏الآمال، ج 2، ص 486؛ به‏نقل از: النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه.




حذف ارسالي ويرايش ارسالي