کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

بشارات ائمه به ولادت

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> بشارات ائمه به ولادت
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
11 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, تير 02, 1392 12:58


متن روایت:

إن الامام وحجة الله من بعدی ابنی ، سمی رسول الله صلى الله علیه وآله وکنیة ، الذی هو خاتم حجج الله ، وآخر خلفائه ، وقال : ممن هو یا بن رسول الله ؟ قال : من ابنة ابن قیصر ملک الروم ، ألا إنه سیولد ویغیب عن الناس غیبة طویلة ثم یظهر

  ترجمه:

محمد بن عبد الجبار روایت کرده از حسن بن علی ( ع ) در بارهء جانشین پس از وى پرسیدم حضرت فرمود : امام و حجت خدا پس از من پسرم مىباشد ، وى هم نام و کنیهء رسول خدا ( ص ) است ، او آخرین حجت خدا و اوصیاى اوست ، گفت : اى فرزند رسول خدا ( ص ) ، آن فرزند از چه کسى بوجود مىآید ؟ فرمود : از نوه پسرى قیصر ، پادشاه روم ، آگاه باش ، او متولد خواهد شد و در غیبتى طولانى از مردم نهان مىگردد ، و سپس ظهور مىکند ..


  آدرس حدیث:

* : إثبات الرجعة : الفضل بن شاذان : على ما فی إثبات الهداة ، وأربعین الخاتون > آبادی .
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 569 ب 32 ف 44 ح 680 - عن الفضل بن شاذان فی > کتاب إثبات الرجعة ، بسنده ، حدثنا محمد بن عبد الجبار قال : قلت لسیدی الحسن بن علی علیه السلام : یا ابن رسول الله ، جعلنی الله فداک : أحب أن أعلم من الامام > وحجة الله على عباده من بعدک ؟ فقال علیه السلام : -
* : کشف الحق ، أربعون > الخاتون آبادی : ص 15 ح 1 - کما فی إثبات الهداة بتفاوت یسیر ، عن إثبات الرجعة ، وفیه " . . ویقتل الدجال ، فیملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما فلا یحل > لاحد أن یسمیه أو یکنیه قبل خروجه صلوات الله علیه " .
* : مستدرک الوسائل : ج 12 ص 280 ب 31 ح 3 - عن الفضل بن شاذان .
* : منتخب الأثر : ص 346 ف 2 ب 1 ح 21 - عن کشف الحق .


 


*****


  متن روایت:

یا عقید أغل لی ماء بمصطکى ، فأغلى له ، ثم جاءت به صقیل الجاریة أم الخلف علیه السلام فلما صار القدح فی یدیه وهم بشربه فجعلت یده ترتعد حتى ضرب القدح ثنایا الحسن ، فترکه من یده ، وقال لعقید : ادخل البیت فإنک ترى صبیا ساجدا فأتنی به ، قال أبو سهل : قال عقید فدخلت أتحرى فإذا أنا بصبی ساجد رافع سبابته نحو السماء فسلمت علیه ، فأوجز فی صلاته فقلت : إن سیدی یأمرک بالخروج إلیه ، إذ جاءت أمه صقیل فأخذت بیده وأخرجته إلى أبیه الحسن علیه السلام ، قال أبو سهل فلما مثل الصبی بین یدیه سلم وإذا هو دری اللون ، وفى شعر رأسه قطط ، مفلج الأسنان ، فلما رآه الحسن علیه السلام بکى وقال : یا سید أهل بیته اسقنی الماء فإنی ذاهب إلى ربی ، وأخذ الصبی القدح المغلی بالمصطکى بیده ثم حرک شفتیه ثم سقاه ، فلما شربه قال : هیئونی للصلاة ، فطرح فی حجره مندیل فوضأه الصبی واحدة واحدة ومسح على رأسه وقدمیه ، فقال له أبو محمد علیه السلام : أبشر یا بنی فأنت صاحب الزمان ، وأنت المهدی ، وأنت حجة الله على أرضه ، وأنت ولدی ووصیی ، وأنا ولدتک وأنت محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب ، ولدک رسول الله صلى الله علیه وآله ، وأنت خاتم الأئمة الطاهرین ، وبشر بک رسول الله صلى الله علیه وآله وسماک وکناک ، بذلک عهد إلی أبی عن آبائک الطاهرین ، صلى الله على أهل البیت ربنا إنه حمید مجید ، ومات الحسن بن علی من وقته صلوات الله علیهم أجمعین


  ترجمه:

ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختى روایت کرده که امام عسکرى به خادمش عقید فرمود : اى عقید برایم دارویى بجوشان ، [ داروى گیاهى شبیه به سقز ] برایش جوشانید وسپس صقیل مادر [ صاحب ( ع ) ] آنرا آورد هنگامیکه جام در دست آن حضرت قرار گرفت و خواست آنرا بنوشد ، دستش لرزید بگونه اى که جام به دندانهاى پیشین حسن خورد ، آنرا از دستش رها کرد و به عقید فرمود : داخل خانه شو ، کودکى را در حال سجده مىبینى او را نزد من آور ، ابو سهل گفت : عقید اظهار داشت : داخل خانه شدم و به جستجو پرداختم ، ناگهان کودکى را در حال سجده دیدم که انگشت سبابه اش را به سوى آسمان بلند کرده است ، بر او سلام کردم ، حضرت نمازش را کوتاه برگزار کرد ، بدو عرض کردم : سرورم به شما فرمان داده که نزدش بروید ، در این هنگام مادرش صقیل آمد و دست او را گرفت و نزد پدرش حسن ( ع ) برد ، ابو سهل گفت : وقتى کودک نزد پدر آمد سلام کرد ، وى چهره اى درخشان و نورانى ، موهایى مجعد و پیچیده داشت و میان دندانهایش فاصله بود وقتى حسن ( ع ) او را دید ، گریست و فرمود : اى سرور اهل بیت او ، دارو را به من بنوشان ، زیرا من اینک به جوار حق پر مىگشایم ، کودک جام دارویى را که جوشیده بود بدست گرفت و سپس لبانش را حرکت داد و آنگاه آن دارو را به او نوشاند ، زمانیکه داروى جوشیده را نوشید فرمود : مرا براى نماز گزاردن آماده کنید ، در اتاق حضرت پارچه اى گسترده شد و کودک ، آن حضرت را عضوى پس از عضو دیگر وضو داد و سر و پاهاى او را مسح نمود ، ابو محمد به او فرمود : مژده باد تو را اى پسرکم ، تو صاحب الزمان و مهدى و حجت خداوند در زمین و فرزند و وصى من هستى ، تو از نسل من و محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابىطالب هستى ، تو از نسل رسول خدا ( ص ) وآخرین امام مىباشى ، پیامبر ( ص ) به وجود تو مژده داد و تو را نام و کنیه گذاشت ، و پدرم از پدران پاکت راجع به این موضوع به من سفارش کرد ، درود خدا بر اهل بیت ، پروردگارا تو مورد سپاس و ستایشى ، و حسن بن علی صلوات الله علیهم اجمعین ، در آن هنگام به جوار معبود شتافت .


  آدرس حدیث:

* : غیبة الطوسی : ص 165 - أحمد بن علی الرازی ، عن محمد بن علی ، عن عبد الله بن محمد بن خاقان الدهقان ، عن أبی سلیمان داود بن عنان البحرانی قال : قرأت على أبی سهل إسماعیل بن علی النوبختی . . . . - دخلت على أبی محمد فی المرضة التی مات فیها وأنا عنده ، إذ قال لخادمه عقید - وکان الخادم أسود ، نوبیا قد خدم من قبله علی بن محمد ، وهو ربى الحسن علیه السلام ، فقال : -
* : منتخب الأنوار المضیئة : ص 142 ف 10 - کما فی غیبة الطوسی ، بتفاوت وقال وبالطریق المذکور یرفعه إلى إسماعیل بن علی : -
* : إثبات الهداة : ج 3 ص 415 ب 31 ف 2 ح 55 - أوله وآخره ، عن غیبة الطوسی .
وفی : ص 509 ب 32 ف 12 ح 325 . عن غیبة الطوسی .
* : تبصرة الولی : ص 782 ح 69 - عن غیبة الطوسی .
* : البحار : ج 52 ص 16 ب 18 ح 14 - عن غیبة الطوسی .
* : العوالم : ج 15 الجزء 3 ص 297 ب 12 ح 2 - عن غیبة الطوسی : -



حذف ارسالي ويرايش ارسالي