در آن وقت ، در شب بیست و سوم ماه رمضان ، نام قائم(علیه السلام) را از آسمان ندا مى دهند و روز عاشورا قیام مى کند . گویا مى بینم که بین رکن و مقام ایستاده ، جبرئیل مقابلش ندا مى دهد : براى خدا بیعت کنید ، که شیعیان رو به قائم مى آورند .
اثبات الهداه از الغیبه فضل بن شاذان آورده است : شیعیان از نقاط مختلف زمین ، به قائم رو مى آورند و زمین برایشان درهم نوردیده مى شود تا با قائم بیعت کنند ، سپس به کوفه مى رود و در نجف اقامت مى کند ، بعد از آنجا سپاهیانى به شهرها روانه مى کند ، تا کارگزاران دجال را برانند . در پایان ، زمین را از عدل و داد پُر مى کند ، چنان که از ستم و بیداد پُر شده بود .
راوى پرسید : آیا کسى از اهالى مکه مى داند که قائم از کجا مى آید ؟ فرمود : نه ، ناگهان و یکباره بین رکن و مقام ظاهر مى شود !
مقصود از دجال در این حدیث ، دجال معهود نیست ، بلکه حاکمى است که در زمان ظهور فرمانروایى مى کند ; چنانکه حدیث منفردى کشته شدن سفیانى را پیش از ظهور مهدى(علیه السلام) مى داند ، که مخالف احادیث بسیارى است و به نظر مى رسد در ترتیب آن اشکال وجود داشته باشد .
نعمانى از اصبغ بن نباته آورده است که شنیدم على(علیه السلام) فرمود : سال هاى پیش از ظهور قائم ، سال هاى خدعه و فریب هست ! راستگویان تکذیب مى شوند ، دروغگویان تصدیق مى گردند و نیرنگ بازان ارج و قُرب دارند ! ( در حدیثى آمده است ) : در آن زمان « رویبضه » سخن مى گوید . راوى پرسید : رویبضه کیست و نیرنگ بازان کیانند ؟ فرمود : آیا در قرآن نخوانده اى « وهو شدید المحال ; قدرتى بى انتها دارد » ( رعد/13 ) مقصود مکر و ترفند است . . .
کفایة الاثر از علقمه بن قیس آورده است که امیر مؤمنان(علیه السلام) روى منبر کوفه ، خطبه لؤلؤه را فرمود و در پایان گفت : بدانید که به زودى رحلت مى کنم و به عالم غیب مى روم . در انتظار فتنه اموى مملکت کسرى باشید که تمام احکامى که خدا زنده گردانده ، مى میرند و هر چه میرانده ، زنده مى شوند ! عبادتگاه خود را منزل خویش گیرید و بر بلاهاى بزرگ صبر پیشه کنید که ماندگار خواهند بود . بسیار به یاد خدا باشید ، که یاد و نامش بزرگ است ، اگر بدانید !
امام افزود : شهرى بین دجله و دجیله و فرات ساخته مى شود که بدان « زورا » مى گویند ; خواهید دید که با گچ و آجر مخلوط به طلا و نقره و لاجورد آبدیده و مرمر ساخته مى شود ، نیز با درهایى از عاج و آبنوس ; خیمه ها و گنبدها و نشانه هایى دارد و بناها با چوپ ساج و عرعر و صنوبر ، بالا مى رود ، نیز قصرهایى خواهد داشت که 24 حاکم از فرزندان شیطان به شمار سال هاى حکومت « کدید » ، یکى از حاکمان این سلسله ، بر آن شهر حکم خواهند راند ، از جمله : سفاح ، مقلاص ، جموع ، خدوع ، مظفر ، مؤنث ، نظار ، کبش ، مهتور ، عشار ، مصطلم ، مستصعب ، علام ، رهبانى ، حلیع، سیار ، مسرف ، کدید ، اکتسب ، مترف ، اکلب ، وشیم ، ظلام و عیوق . گنبد خاکى رنگ ساخته مى شود که خطوط قرمز دارد .
پس از آن ، قائم ظهور مى کند ، که از نور صورتش جهان روشن مى شود . مانند ماه بین ستارگان درخشان است . ظهورش ده نشانه دارد : نخست ظهور ستاره دنباله دار . . . در آن وقت هرج و مرج و فتنه به پا مى شود .
علامات نشانه حاصلخیزى است . این علامت تا آن علامت ، شگفت آفرین است . وقتى علامت هاى دهگانه ظاهر شد ، ماه تابان ، مهدى ، ظاهر مى شود و کلمه اخلاص خداوند بر پایه یکتاپرستى کامل مى گردد . . .
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) ، پیمانى با من بسته است که کارها ، به دست دوازده امام که نه تن از نسل حسین هستند ، خواهد افتاد . پیامبر فرمود : وقتى براى معراج ، به آسمان بُرده شدم، به پایه عرش نگاه کردم ، روى آن نوشته شده بود : « لا إله إلا الله ، محمد رسول الله. محمد را با على یارى و پشتیبانى کردم » . دوازده نور دیدم ، پرسیدم : خدایا ! اینها نور چه کسانى است ؟ ندا آمد : اى محمد ! اینها نور امامان ، از نسل تواند . پرسیدم : اى رسول الله ! آیا نام آنان را به من نمى فرمایى ؟ نام ائمه(علیهم السلام) را فرمود و افزود : قائم از فرزندان حسین است . همنام و شبیه ترین افراد به من است ، که زمین را از عدل و داد پر مى کند ، چنان که از بیداد و ستم آکنده شده بود .
کافى از حمران آورده است که خدمت ابوعبدالله(علیه السلام) ، از خلفاى عباسى و وضع ناگوار شیعه صحبت شد ، فرمود : همراه ابوجعفر منصور بودم ; او بر اسبش سوار بود ; سوارانى ، در پیش رو و پشت سرش ، در موکبش بودند . من سوار بر الاغى کنارش بودم . به من گفت : ابوعبدالله ! حق آن بود که به خاطر این توان و عزت و افتخارى که خدا به ما عطا کرده ، خوشحال باشى و به مردم نگویى که شما و اهل بیت براى خلافت سزاوارترید ، و چشم طمع به آن دارید !
امام در پاسخ به منصور مى گوید : هر کسى چنین سخنى از من ، براى شما نقل کرده ، دروغ گفته است ! منصور گفت : قَسَم مى خورى ؟ گفتم : مردم ساحرند ، یعنى دوست دارند ذهنت را نسبت به ما خراب کنند ! به حرفشان گوش مده ، ما به تو نیازمندتریم ، تا تو به ما !
منصور گفت: یادت هست روزى از تو پرسیدم که آیا ما حکومت خواهیم کرد؟ گفتى: آرى ، دورانى طولانى و سخت ، و همچنان فرصت حکومت دارید و دنیا رو به شما مى آورد ، تا در ماه و شهرى با حرمت ، خونى از ما اهل بیت بریزید ؟
امام مى افزاید : وقتى فهمیدم سخنم را به یاد دارد ، به او گفتم : شاید خیالت آلوده شود اگر بگویم منظورم تو نبودى . این حدیثى بود که روایت کردم . شاید شخص دیگرى از خاندان خونریز باشد . منصور ساکت شد . وقتى به خانه ام برگشتم ، یکى از دوستان آمد و گفت : شما را در موکب و کاروان منصور دیدم ، که سوار بر الاغ بودى اما منصور سوار بر اسب ! گویا بر شما برترى داشت و با شما مانند یک زیردست سخن مى گفت ! با خود گفتم : امام ، حجت خدا بر خلایق و شایسته حکومت است و باید به او اقتدا شود ، اما منصور حاکم شده ، و ستم مى کند ، پیامبرزادگان را مى کشد و روى زمین خون مى ریزد ، ولى خدا دوست ندارد ! منصور همراه موکبش بود اما شما سوار بر الاغ ! به همین خاطر ]در حقانیت شما[ شک کردم ، آن قدر که ترسیدم دین و جانم از دست برود!
امام به او فرمود : اگر فرشتگانى که در اطرافم بودند را مى دیدى ، منصور و هر چه دارد را حقیر مى دیدى !
دوست شیعى مان گفت : اکنون دلم آرام شد ! تا کى اینها حکومت مى کنند و چه وقت از دستشان راحت مى شویم ؟
امام فرمود : نمى دانى هر چیزى مدتى دارد ؟ گفت : بله ! امام فرمود : اگر دانستنش به حالت سودى دارد ، بگویم که وقتى موقع از بین رفتن حکومت شان شود ، در کمتر از یک چشم بر هم زدن نابود مى شوند . اگر بدانى نزد خدا چه حال و روز بدى دارند ، بیش از پیش با آنها دشمن خواهى شد ! اگر تو یا همه زمینیان بخواهند که بنى عباس بیش از این گناه بکنند ، نمى توانند !]گناهى نمانده که انجام نداده باشند[ . مراقب باش شیطان فریبت ندهد ! عزت از آنِ خدا و رسول و مؤمنان است ، اما منافقان نمى دانند . مى دانى هر کس در انتظار حکومت و فَرَج ما باشد و بر اذیت و آزار دشمنان ، صبر کند ، فرداى قیامت جزء ماست ؟ روزگارى را مى بینى که حق ، مُرده و حق خواهان از بین رفته اند ، ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن کنار گذاشته شده است ، احکامى که در آن نیست ، به آن منصوب شده و تفسیر به رأى مى شود ، همچنین مى بینى که مانند آب که راهش را کج مى کند ، دین دچار کجروى و تحریف شده است و باطل گرایان بر حقجویان چیره اند . شر ، ظاهر و آشکار است و از آن نهى نمى شود و ایرادى متوجه افراد شرور نیست !
همچنین مى بینى که فسق و فجور آشکار شده ، و مردان با مردان و زنان با زنان آمیزش جنسى مى کنند . مؤمن ساکت مى شود و سخنش پذیرفته نمى شود اما فاسق دروغ مى گوید ، ولى کسى وى را تکذیب نمى کند ! کوچک ، بزرگ را تحقیر مى کند و پیوندهاى خویشاوندى بُریده مى شود . . .
دلائل الامامه از سلمان فارسى آورده است : امیر مؤمنان در مدینه برایمان خطبه خواند و از نزدیک بودن فتنه خبر داد، سپس قیام قائم ، از فرزندانش ، را برشمرد که زمین را از عدل پُر مى کند ، چنان که از ستم آکنده شده بود .
سلمان مى افزاید : پس از آن به تنهایى خدمت امام آمدم و پرسیدم : قائم کى ظهور مى کند ؟ آه سردى کشید و فرمود: وقتى حکومت به دست کودکان بیفتد ; حق خداى رحمان پایمال شود ; قرآن را با طَرَب و آواز بخوانند . . . نشانه هاى عصر ستم و زمان ظهور را امام برشمرد .
وقتى قرآن به آواز خوانده شود ، و حاکمان عباسى کوردل ، کشته شوند . . . بصره ویران شود ، آن وقت قائم که از نسل حسین است ، ظهور مى کند . بحار 52/275