کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

دعای پاک و خالص

زینب صادقی

زینب صادقی

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 24
11 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, خرداد 22, 1392 15:57



زنی با لباسهای کهنه و نگاهی مغموم، وارد خواروبار فروشی محل شد و با فروتنی از فروشنده خواست کمی خواروبار به او بدهد.


وی گفت که شوهرش بیمار است و نمی­تواند کار کند، کودکانش هم بی­غذا مانده­اند.


فروشنده به او بی­اعتنایی کرد و حتی تصمیم گرفت بیرونش کند. زن نیازمند باز هم اصرار کرد. فروشنده گفت نسیه نمی­دهد.


مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می­شنید به فروشنده گفت: ببین خانم چه می­خواهد خرید او با من.


فروشنده با اکراه گفت: لازم نیست، خودم می­دهم!


-  فهرست خریدت کجاست؟ آن را بگذار روی ترازو، به اندازه وزنش هر چه خواستی ببر !


زن لحظه­ای درنگ کرد و با خجالت، تکه کاغذی از کیفش درآورد و چیزی روی آن نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت.


همه با تعجب دیدند که کفه ترازو پایین رفت.


خواروبار فروش باورش نمی­شد اما از سرناباوری، به گذاشتن کالا روی ترازو مشغول شد تا آنکه کفه­ها با هم برابر شدند.


در این وقت؛ فروشنده با تعجب و دلخوری، تکه کاغذ را برداشت تا ببیند روی آن چه نوشته است.


روی کاغذ خبری از فهرست خرید نبود، بلکه دعای زن بود که نوشته بود:


ای خدای عزیزم! تو از نیاز من باخبری، خودت آن را برآورده کن.


 


فروشنده با حیرت کالاها را به زن داد و در جای خود مات و مبهوت نشست.


 


زن خداحافظی کرد و رفت و با خود اندیشید: 


فقط خداست که می­داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است...



حذف ارسالي ويرايش ارسالي