غرب در اقدامی بی اساس و غیرمنطقی، تروریست های سوریه را "مبارزان آزادی خواه" میخواند و برای براندازی نظام بشار اسد آنان را تجهیز سلاح میکند. اما آیا سوریه، بعنوان یکی از دموکرات ترین کشورهای خاورمیانه، هیزم تری به غرب فروخته که آنان اینگونه درصدد تلافی هستند؟ مسلما پاسخ این سوال خیر است و نیت اصلی غرب را میتوان با توجه به موقعیت جغرافیایی-سیاسی گاز سوریه دریافت.
به گزارش سرویس بین الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از بنیاد فرهنگ استراتژیک، جنگ بر سر گاز طبیعی، که سوخت عمده قرن 21 به شمار میرود، بعد اقتصادی تراژدی سوریه را توجیه میکند. تولید، انتقال و بهره برداری از گاز سوریه بیش از هر موضوع دیگری استراتژی های غرب را بر خود متمرکز کرده است.
به گفته ویلیام انگدال، کارشناس امریکایی در مسائل انرژی، "گاز طبیعی ماده ای اشتعال زاست که سوخت تلاش های غرب برای دسترسی به انرژی منطقه را تامین میکند". غرب با وخیم تر کردن بحران سوریه در پی این است که گاز ایران و عراق را، که به سوریه نیز منتقل میشود، به اروپا بکشاند. برای غرب، گازی که در خطوط گازی «ناباکو» و «کریدور جنوبی» جریان دارد (و جمهوری آذربایجان تامین کننده آن است) در مقابل گاز روسیه و خطوط گازی «جریان جنوبی» به چشم نمی آید و در تکاپو است که این منابع را با منابعی از خلیج فارس جایگزین کند. در این زنجیره، سوریه رابطی مهم به شمار میرود که غرب در پشت نقاب "دموکراسی" میخواهد "تغییر رژیم" را به مردم آن تحمیل کند و به اهداف شوم خود دست یابد.
با نگاهی نکته بینانه به بحران سوریه میتوان دریافت که آغاز شورش در سوریه دقیقا مصادف با امضای قراردادی بود که در 25 ژوئن 2011 در بوشهر برای احداث خط لوله جدید گازی ایران-عراق-سوریه بسته شد. این خط لوله گاز به طول 1500 کیلومتر از پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی جهان(مشترک میان ایران و قطر)، تا دمشق امتداد می یابد. طول آن در خاک ایران به 225 کیلومتر و در عراق و سوریه به ترتیب 500 و 700-500 کیلومتر میرسد. بعدها امکان دارد که این خطوط به جنوب دریای مدیترانه و یونان گسترش داده شود. امکان انتقال این گاز از بنادر سوریه در مدیترانه به اروپا نیز تحت بررسی است. حدود 10 میلیارد دلار بر روی این پروژه سرمایه گذاری شده است.
این خط گاز که «خط گاز اسلامی» نامیده شده قرار است بین سالهای 2014 تا 2016 به بهره برداری برسد. ظرفیت تولید آن روزانه 110 میلیون متر مکعب (40 میلیارد متر مکعب در سال) برآورد شده است. تاکنون عراق، سوریه و لبنان برای گاز ایران اعلام نیاز کرده اند (روزانه 30-25 میلیون متر مکعب برای عراق، 25-20 میلیون متر مکعب برای سوریه و 7-5 میلیون مترمکعب برای لبنان). حجمی از این گاز، از طریق سیستم انتقال گاز عربی، به اردن نیز انتقال می یابد. به گفته کارشناسان، این خط گاز جایگزینی برای نابوکو است که اتحادیه اروپا حامی آن است و سالانه 30 میلیارد مترمکعب ظرفیت تولید دارد و همچنین فاقد ذخایر کافی است. پس از امضای قرارداد خط گاز اسلامی، جواد اوجی، رئیس شرکت ملی گاز ایران، بیان کرد که پارس جنوبی با ذخایر تجدیدپذیر 16 هزار میلیارد متر مکعب "منبعی مطمئن از گاز است که پشتوانه خط گازی اسلامی خواهد بود؛ پشتوانه ای که نابوکو از آن بی بهره است". بنابراین، از این خط لوله سالانه 20 میلیارد متر مکعب گاز برای اروپا باقی میماند که این حجم میتواند با 30 میلیارد متر مکعب نابوکو رقابت کرده اما هرگز حریف ظرفیت 63 میلیارد مترمکعبی «جریان جنوبی» نمی شود.
خط لوله گاز ایران بی شک برای سوریه سودمند خواهد بود. اروپا نیز بهره خود را از این گاز خواهد برد اما گویا تامین کنندگان گاز در حومه ی خلیج فارس که همپیمان غرب هستند و نیز ترکیه که قرار بود اصلی ترین انتقال دهنده ی گاز باشد از این موضوع خوشحال نیستند و در واقع از بازی بیرون انداخته میشوند. «اتحاد شومی» که میان این ها (یعنی غرب، قطر، عربستان و ترکیه) شکل گرفته، در پی حفاظت از "ارزش های دموکراتیک در خاورمیانه" (درحال حاضر سوریه) است درحالیکه امریکا و همپیمانانش میبایست این ارزش ها را ابتدا در خاک خود پیاده کنند.
کشورهای سنی نشین این خط لوله را "خط لوله گازی شیعه میدانند که از خاک شیعی ایران نشات میگیرد و از خاک عراق که غالبا شیعه هستند عبور میکند و به خاک شیعی سوریه میرسد". ویلیام انگدال، کارشناس امریکایی انرژی، بیان میکند که موقعیت جغرافیایی-سیاسی گاز سوریه با این حقیقت تشدید میشود: این که میدان پارس جنوبی در خلیج فارس درست بین مرز ایران شیعه و قطر سنی قرار گرفته است. اما قطر، که در قدرت به گردپای ایران هم نمیرسد، از حضور نظامی نیروهای امریکا و ناتو در خلیج فارس کمال استفاده را میبرد. در قطر مجموعه ای متشکل از نیروهای مختلف نظامی امریکا و انگلیس فعالیت میکنند: فرماندهی مرکزی نیروهای مسلح امریکا، فرماندهی اصلی نیروهای هوایی امریکا، گروه اعزامی نیروی هوایی انگلیس و گروه اعزامی نیروی هوایی امریکا. به عقیده انگدال، قطر برای بهره بردن از سهمش در میدان پارس جنوبی نقشه های دیگری در سر دارد و هرگز مایل به همکاری در تلاش های ایران، عراق و سوریه نیست. قطر هیچ تمایلی به موفقیت این خط گاز ندارد زیرا این خط مستقل از راه های ترانزیت گاز قطر و ترکیه به اروپا است. در حقیقت، این کشور کوچک با اقداماتی از قبیل تجهیز سلاح شورشیان سوری سعی در سد کردن راه ساخت این خط لوله گازی دارد.
با اکتشاف میدان گازی بزرگی در نزدیکی حمص سوریه و همچنین منطقه تولید گاز در نزدیکی مرز لبنان و بندر طرطوس سوریه توسط شرکت های اکتشافی این کشور در 2011،کشور قطر بر اهداف خود پافشاری بیشتری میکند. طبق برآوردهای اولیه، این اکتشافات باعث افزایش ظرفیت ذخایر گازی سوریه، که تاکنون 284 میلیارد مترمکعب بوده، شده است. مطمئنا برای قطر و دوستان غربی اش صادرات گاز ایران و سوریه به اتحادیه اروپا که از طریق بندر طرطوس سوریه انجام میپذیرد بسیار ناخوشایند خواهد بود.
طبق اذعان روزنامه عربی "الاخبار"، دولت امریکا طرح ایجاد خط لوله انتقال گاز قطر به اروپا (شامل ترکیه و اسرائیل) را تایید کرده است. به ظرفیت این خط لوله گاز اشاره ای نشده اما با توجه به ذخایر خلیج فارس و منطقه مدیترانه شرقی ظرفیت آن از ظرفیت خط لوله اسلامی و نابوکو بیشتر خواهد بود و خط جریان جنوبی روسیه را تحت الشعاع قرار خواهد داد. مسئولیت این پروژه به فردریک هوف، مدیر مسائل گازی مدیترانه ی شرقی و عضو "کمیته بحران سوریه" امریکا محول شده است.
این خط لوله جدید قرار است در قطر آغاز شود، به ترتیب از خاک عربستان سعودی، اردن و عراق عبور کند و به سوریه ختم شود. در نزدیکی حمص سوریه، این خط لوله سه شاخه شده و به لاتاکیا (در سوریه)، طرابلس(در شمال لبنان) و ترکیه می رود. حمص، که در آن ذخایر هیدروکرین نیز وجود دارد، معبر اصلی این خط لوله است و نکته ی جالب توجه اینجاست که شدیدترین درگیری های سوریه در حومه ی این شهر و همچنین منطقه ی القصیر (در غرب آن) اتفاق افتاده است. اینجاست که سرنوشت سوریه رقم خورده است. درست بخش هایی از سوریه (یعنی حمص و حومه دمشق) که در مسیر انتقال گاز به ترکیه و طرابلس هستند، مرکز عملیات شورشیانی است امریکا آنان را مستقیما حمایت میکند.
در این باب، همپیمانان قطر سه هدف عمده را دنبال میکنند:
1. شکستن انحصار روسیه در تامین گاز اروپا
2. از بین بردن وابستگی ترکیه به گاز ایران
3. ایجاد زمینه برای اسرائیل برای انتقال گاز به اروپا از راه زمینی (و ارزان قیمت)
به ادعای پیپ اسکوبار، تحلیلگر آسیا تایمز، ظاهرا امیر قطر با اخوان المسلمین معامله ای انجام داده که طی آن قطر گسترش و نفوذ اخوان المسلمین در کشورهای مختلف را پشتیبانی میکند و در عوض آنان با قطر در صلح خواهند بود. روی کار آمدن اخوان المسلمین در اردن و سوریه –باحمایت قطر- به یکباره موقعیت جغرافیایی-سیاسی گاز را به نفع قطر تغییر خواهد داد و این حرکت به ضرر روسیه، ایران، عراق و سوریه خواهد بود و همچنین ضربه ای مهلک به چین خواهد زد.
جنگ علیه سوریه که در آغاز عقد قرارداد میان تهران، بغداد و دمشق اتفاق افتاد، برای پیشبرد این هدف (خط لوله قطر به اروپا) طرح ریزی شده است. اجرای خط لوله اسلامی چندین بار به سبب حرکت های نظامی به تعویق افتاده اما شایان توجه است از زمانیکه عراق آمادگی خود را برای امضای قرارداد ساخت خط لوله گازی اعلام کرده، گروه های عراقی شیعه بیشتری در حمایت از دولت بشار اسد برخاسته اند. به اذعان واشنگتن پست، تجربه عراقی ها در مقابله با امریکایی ها کم نیست. آنان قادرند در کنار مبارزان حزب الله لبنان نیروی قدرتمندی را تشکیل دهند.
وقتی پای منافع در میان باشد مهمترین امر این است که کشورها در بازی ناعادلانه ای که بوی خون و گاز میدهد، بازی اشتباهی از خود به نمایش نگذارند.