کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

پیامبر رحمت

سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
12 سال پیش در تاریخ: پنجشنبه, خرداد 16, 1392 18:33



شبه جزیره عربستان جدای از اینکه دارای انسجام واقتدار حکومتی نبود، انواع جرم ها، جنایت ها، خرافات و ... در آن موج می زد.هرچند که بیان مفصل موقعیت اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و اقتصادی به درازا می کشد واین مطلب چیزی است که کتب معتبر تاریخی و اشیاء کشف شده باستانی برآن صحه می گذارد، اما در اینجا جمله ای از امام علی(ع) در وصف مردمان آن روزگار را می آوریم که ازهر متنی گویاتر است:

" خداوند محمد(ص) را برای هشدار به جهانیان فرستاد در حالیکه امین قرآن است. و شما مردم عرب بدترین دین را در بدترین سرزمین ها داشتید، در سرزمینی که سنگلاخ و غرق در مارهای زهرآلود بود زندگی می کردید، آب کثیف می نوشیدید، غذای خشک و خشن می خوردید، خون یکدیگر را می ریختید، به خویشاوندانتان اعتنا نمی کردید، بت ها در میان شما نصب شده و گناهان شما را محاصره کرده بود."(1)


موقعیت زنان در شبه جزیره:

زنان از جایگاه بسیار پستی برخوردار بودند. آنان فرقی با یک کالای مصرفی نداشتند . دخترانشان را" زنده به گور" می کردند. حال یا از روی فقر و نداری یا به خاطر ظلم و ستم و تجاوزهایی که صورت می گرفت.


شخصی به نام " قیس بن عاصم" از زنده به گورکردن هشت دختر خود ناراحت نیست و تنها از زنده به گور کردن دختر نهم قدری ناراحت می شود و در محضر پیامبر (ص) عرض می کند:


برای سفری از خانه خارج شدم.ایام وضع حمل همسرم بود. سفرم قدری طول کشید. وقتی برگشتم، همسرم گفت: بچه سقط شده است. سالها گذشت. یک روز دختر جوان و زیبائی به خانه ما آمد. سراغ مادرش را می گرفت. همسرم گفت: من به تو دروغ گفتم. بچه ما سقط نشده بود و این دختر، بچه ماست. آن مرد می گوید: من چیزی نگفتم و همسرم خیال کرد من راضی هستم . یک روز از نبودن همسرم، استفاده کردم. دست دخترم را گرفتم و او را به بیابان بردم. گودالی کندم. دختر می گفت: بابا این گودال برای چیست؟ من جواب ندادم. گودال آماده شد. او را در آن انداختم. در حالیکه دخترم گریه می کرد و می گفت: می خواهی مرا اینجا بگذاری و خودت برگردی؟ من به روی او خاک می ریختم تا اینکه زیر خروارها خاک جای گرفت...


پیامبر(ص) حرفهای مرا را می شنید و فرمود:" این کار قساوت قلب است. کسی که ترحم نکند روز قیامت به او ترحم نمی شود."(2)


خرافات در عقاید عرب جاهلی :

در زندگی عرب جاهلی به دلیل بادیه نشینی و دوری از تمدن و فرهنگ شهرنشینی و زندگی اجتماعی، خرافات بسیاری راه یافته بود:


الف: آتش افروزی برای آمدن باران...


ب: اگر گاو ماده آب نمی خورد گاو نر را می زدند.


ج: شتری را در کنار قبری حبس می کردند تا صاحب قبر هنگام قیامت پیاده محشور نشود.


د: اگر در بیابان گم می شدند پیراهن خود را وارونه می پوشیدند.


ه:  به هنگام مسافرت نخی را به درختی می بستند. اگر به هنگام مراجعت آنرا می یافتند، می گفتند که همسر آنها در غیابشان خیانت نکرده، اما اگر گم می شد و ... آن را حمل بر خیانت همسر خود می کردند و...


علم و دانش در حجاز :

حجاز در آن روزگار بیشتر از 17 نفر که سواد خواندن و نوشتن داشته باشند ندیده بود و سایر مردم از داشتن دانش و سواد بی بهره بودند.


شکفتن آفتاب مهر:

در چنین شرایطی و در سال حمله " ابرهه" به خانه کعبه، اشرف مخلوقات الهی برای پایان دادن به این وضعیت ننگین، دیده به جهان گشود. دوران کودکی را بدون مهر پدری تا شش سالگی در دامان پر مهر مادر گذراند. اما تقدیر بر آن بود که او چون پولادی، آب دیده شود و از کودکی، صبر و رنج را توأما بر دوش کشد. از همان کودکی با هر گونه خرافه و جهل مبارزه کرد و در جوانی مورد اعتماد مردم و یار و یاور ستمدیدگان گردید.


تحمل جو ناهنجار اجتماعی برایش ناگوار بود. برای گریز از این فضا چه شغلی بهتر از" شبانی". خود در این باره می فرماید: خداوند هیچ رسولی را مبعوث نکرد، مگر این که به چوپانی مشغول شده باشد، تا بدینوسیله با صبر و شکیبایی بتواند مردم را تربیت کند.(3) دراین زمینه نکته جالب دیگری گفته شده و آن این که: این شرایط باعث شد تا پیامبر(ص) از شهر خارج شود و به دوراز هیاهوی جاهلان در نشانه های صنع حضرت حق تامل کند و به قدرت لایزال او بیشتر پی ببرد.


آغاز رسالت

در یکی از روزها که درغار کوچک حرا مشغول خودسازی و راز و نیاز با خالق متعال بود، صدای خجسته و با صلابتی را می شنود که امر به خواندن می کند . پس از سه بار پیامبر نیز با او زمزمه می کند. " بخوان، بخوان به نام پروردگاری که ترا خلق کرد، پروردگاری که انسان را از خون بسته ای به وجود آورد.، بخوان که خدای تو کریم است، خدایی که به وسیله قلم یاد می دهد و به انسان آنچه را که نمی داند می آموزد"( سوره علق)


آری چه شروع زیبا و کاملی . این آیات از خواندن، خلقت، کیفیت خلقت، شکر و سپاس، علم و دانش و... سخن گفته است، گویی خواندن مترتب بر فهم و درک آدمی از خلقت است.


و گویی باور خلقت اگر با علم و دانش عجین شود، انسان را به اوج آگاهی می رساند...


اولین دعوت :

اولین ماموریت پیامبر(ص) در خصوص دعوت رسمی به دین حنیف ، نسبت به خویشاوندان او رقم خورده است. که این امر از دو جهت دارای اهمیت است:


الف: دعوت اقوام می تواند در شروع کار پشتوانه خوبی باشد. و اگر آنها دعوت پیامبر(ص) را لبیک می گفتند، شاید کفار مکه جرأت آن همه جسارت را به خود نمی دادند...


ب: خانواده و اقوام اولین زیر ساختاری است که باید اصلاح شود تا جامعه روند اصلاحی خود را زودتر طی کند...


اهداف رسالت:

با کنکاش در آیات قرآن هدف ارسال رسولان به خوبی مشخص می شود و آن دستیابی مردم به فهم و درک اجتماعی برای اقامه عدل و قسط است. از این رو برخی از آن اهداف عبارتند از:" از بین بردن شرک(4)، احسان به والدین(5)، ممانعت از فرزندکشی(6)، اجتناب از همه زشتی ها(7)، ممانعت از آدمی کشی(8)،عدم خیانت به مال یتیم(9)، جایز نشمردن کم فروشی(10)،  تکلیف برانسانها به قدر توانائی (11)، صدق و راستی و دوری از دروغ(12)، وفا به عهد الهی(13) و...


خدا به وجود محمد(ص) می بالد

خداوند تبارک و تعالی در فرازهای بسیاری از قرآن با بیانی محبت آمیز از رسول بزرگوار خود یاد می کند. در جایی با کلمه"عبده" او را از شرعداوت دشمنان کفایت می کند.(14) نزول قرآن را برعبد خود می داند(15) ،عبدش را به معراج می برد،(16) محمد  فقط رسول خداست(17) من ترا نفرستادم مگر آن که رحمتی برای دو عالم باشی .(18) رسول بزرگوار...و....(19)


و در نهایت خداوند می فرماید:" خدا و ملائکه خدا بر محمد(ص) درود می فرستند. ای کسانی که ایمان آورده اید، سلام و درود بسیار براو بفرستید."( احزاب /56)


پیامبر(ص) خود در این باره فرموده است:" هر که بر من درود فرستد و بر آل من درود نفرستد، درود به خودش بر می گردد(20) (یعنی مورد قبول نیست) .


خدا به او قسم یاد می کند

در چند جای قرآن، خداوند به او قسم یاد می کند. می فرماید:" به جان تو اکثر مردم غرق در شهوت و گمراهی اند"( حجر آیه 72) " ای پیامبر(ص) به قرآن حکیم سوگند که تو از فرستادگان من هستی"( یس 1 تا 4)  اگر او از کفرش دست برندارد ( به سبب اینکه ترا آزار داده) از او انتقام خواهم کشید" (علق آیه 15)


خصلت های پیامبر(ص) در قرآن:

قرآن خصوصیات مختلفی را برای رسول عظیم الشأن ذکر می کند که پاره ای از آنها در ذیل می آید.


الف) عفو ب) روی گردانی از جاهلان:" عفو و بخشش داشته باش و با مردم به نیکوئی رفتار کن و از مردم نادان دوری گزین"( اعراف/ 199)


ج: مقام اطاعت(عبودیت):" ای پیامبر(ص) بگو: من نمی گویم که خزائن الهی نزد من است، و نمی گویم غیب می دانم و نمی گویم فرشته هستم، من از چیزی که به من وحی شده است پیروی می کنم..."( انعام/50)


دراین آیه مقام اطاعت و بندگی از هر امر دیگری برتر شمرده شده است و از این رو است که در نماز، اول به " عبودیت" پیامبر(ص) و بعد به " رسالت" او شهادت می دهیم...


د) خوشخویی، ه) مشورت، و) تصمیم، ز) توکل: خداوند می فرماید: " از ناحیه رحمت خداست که تو با مردم نرم خو هستی. اگر خشن و سخت دل بودی، مردم از گرد تو پراکنده می شدند، برای آنها طلب بخشش کن. برای آنها استغفار و در امورات با آنها مشورت کن و آن هنگام که تصمیم لازم را اتخاذ کردی( برای انجام آن) بر خدا توکل کن"( آل عمران /159)


در این آیه چهار خصلت پیامبر(ص) بیان شده است که داشتن آنها برای بهره معنوی( از امام جماعت گرفته تا مرجع تقلید و...) لازم است و بدون آنها دارای نفوذ معنوی نمی شوند...


ح): رحمت: بعضی پیامبر(ص) را مورد آزار قرار می دادند و پشت سر پیامبر( ص) می گفتند:" او گوش است" کنایه از این که هرچه بگوئیم قبول می کند. قرآن جواب آنها را می دهد و اضافه می کند:" این که پیامبر(ص) حرف هایتان ( در امور فردی و پیش پا افتاده) را جدی نمی گیرد از جهت رحمت اوست به مومنین.( توبه /61)


ط) صبر: خداوند رسولش را به صبر دعوت می کند. چیزی که همه رسولان اولوالعزم از آن بهره مند بودند. زیرا بسیاری از ندامت ها به خاطر تعجیل درتصمیم گیری و شتاب در عمل کردن است.( احقاف 35)


آری او اسوه ای است حسنه که قلمها و زبانها ازتوصیف آن عاجزند.او جامع اضداد است. هم رحم و شفقت در دریای بیکرانش موج می زند و هم خشم و قهر در وجود نازنینش مواج است. او رسول خداست و نسبت به کفار و هر آنچه بوی شرک و نفاق می دهد سخت گیر و خشن است. و نسبت به مومنین مهربان و رحم دل است.



پی نوشت ها:

1- نهج البلاغه- خ 26.


2- فرازهایی از تاریخ اسلام ص18.


3- سفینة البحار مادة " نبی".


4 تا 13- انعام 151 و 152.


14- زمر/36.


15- فرقان/1.


16- اسراء/1.


17- آل عمران/144.


18- انبیاء/7-1.


19- الحاقه/40.


20- آثار الصادقین،ج 4، ص475.















حذف ارسالي ويرايش ارسالي