«پس خدا را خدا را از تعجیل در عقوبت و کیفر سرکشی و ستم بر حذر باشید و از آیندة دردناک ظلم و سرانجام زشت تکبّر و خودپسندی که کمینگاه ابلیس است و جایگاه حیله و نیرنگ اوست، بترسید! حیله و نیرنگی که با دلهای انسانها، چون زهر کشنده میآمیزد و هرگز بیاثر نخواهد بود و کسی از هلاکتش جان سالم به در نخواهد برد؛ نه دانشمند به خاطر دانشش و نه فقیر به جهت لباس کهنهاش در امان میباشد.
در مرام امام علی(ع) کمینگاهی سختتر از «ظلم» و «تکبّر» و خودپسندی، انسان را در دام ابلیس نمیکشد. اکثریّت به اتّفاق مردم از هزارههای دور تا به امروز، از معبر خودبرتربینی و تکبّر، معیوب و مجروح شدهاند و به این ترتیب ظلم و ستم آنان را مستعدّ سواری دادن به ابلیس و جنودش ساخته است.
«پس خدا را خدا را از تعجیل در عقوبت و کیفر سرکشی و ستم بر حذر باشید و از آیندة دردناک ظلم و سرانجام زشت تکبّر و خودپسندی که کمینگاه ابلیس است و جایگاه حیله و نیرنگ اوست، بترسید! حیله و نیرنگی که با دلهای انسانها، چون زهر کشنده میآمیزد و هرگز بیاثر نخواهد بود و کسی از هلاکتش جان سالم به در نخواهد برد؛ نه دانشمند به خاطر دانشش و نه فقیر به جهت لباس کهنهاش در امان میباشد.»1
آنکه با زهر کشندة ابلیس مبتلا به بلای تکبّر و خودپسندی میشود، به سادگی قادر به خلاصی از این واقعه نخواهد بود؛ چنانکه امام، دانش هیچ دانشمندی را برای این خلاصی کافی نمیشناسند.
بدا به حال مردمی که دوش خود را مرکب رام شیطان ساخته و خود سببی برای دزدیده شدن عقول سایرین میشوند. امام فرمایند:
«شیطان آنها را برای گمراه کردن مردم، مرکبهای رام قرار داد و از آنان لشکری برای هجوم به مردم ساخت و برای دزدیدن عقلهای شما، آنان را سخنگوی خود برگزید و شما را هدف تیرهای خویش و پایمال قدمهای خود و دستاویز وسوسههای خود گردانید.»2
امام علی(ع) یکی از بزرگترین مجاری ورود و سلطة شیطان بر مملکت وجود آدمی را «تکبّر و خودپسندی» معرفی کرده و میفرمایند:
«... فَاللهَ اللهَ فِی کِبْرِ الْحَمِیَّـ[ِ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِیَّـ[ِ فَإِنَّهُ مَلَاقِحُ الشَّنَئَانِ وَ مَنَافِخُ الشَّیْطَانِ ...؛3
خدا را خدا را از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض و کینه و رشد وسوسههای شیطانی است که گذشته و امم پیشین را فریب داده است تا آنجا که در تاریکیهای جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند و به آسانی به همان جایی که شیطان میخواست، کشانده شدند ...»
ناپرهیزکاران عموماً در میدان مجاهدت اخلاقی زمین خورده و نیست و نابود میشوند. صدای قهقهة شیطان در وقت بر زمین افتادن مردان در میدان اخلاق، گوش آسمانیان را میآزارد.
در سورة اعراف، آیة 16 از زبان ابلیس نقل میشود که:
«من بر سر راه مستقیم تو، در کمین آنها (انسان) مینشینم.» در ادامه میگوید:
«ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمَانِهِمْ وَ عَن شَمَآئِلِهِمْ وَ لاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ؛5
آنگاه از پیش رو و از پشتسرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها میتازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت.»
ابلیس گفت: اگر تا روز قیامت مهلتم دهی، به طور قطع بر بیشتر فرزندان آدم، لگام خواهم زد و آنان را ریشهکن خواهم ساخت.
امیرالمؤمنین، علی(ع) ضمن هشدار و بیدار باش دربارة شیطان و دشمنی ریشهدار او با انسان از کمینگاه و نحوة یورش ابلیس و جنودش میفرمایند:
«... فَلَعَمْرُ اللهِ لَقَدْ فَخَرَ عَلَی أَصْلِکُم ...؛6
به خدا سوگند، شیطان بر اصل و ریشة شما فخر فروخت و بر حسب و نسب شما طعنه زد و عیب گرفت و با سپاهیان سوارة خود به شما هجوم آورد و با لشکر پیاده راه شما را بست که هر کجا شما را بیابند، شکار میکنند و دست و پای شما را قطع میکنند، نه میتوانید با حیله و نقشه آنها را بپراکنید و نه با سوگندها قادرید آنها را از سر راهتان دور کنید؛ زیرا کمینگاه شیطان ذلّتآور، تنگ و تاریک، مرگآور و جولانگاه بلا و سختیهاست.»
حال نظری به انواع نجاسات متافیزیکی کنیم که هر یک میتواند بسیاری از مردان مرد را در مصاف با ابلیس از پای درآورد:
ـ دعوت به کفر:
«کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ؛7
چون حکایت شیطان که به انسان گفت: کافر شو و چون [وی] کافر شد، گفت: من از تو بیزارم؛ زیرا من از خدا، پروردگار جهانیان میترسم.»
ـ برانگیختن حسد:
یکی از روشهای شیطان، ایجاد درگیری و دعوا میان برادران و خویشاوندان است. حضرت یوسف(ع) بر هم خوردن میان خود و برادرانش را به شیطان نسبت میدهد و میفرماید:
«... أَن نَّزغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَ بَیْنَ إِخْوَتِی ...؛8 شیطان میان من و برادرانم فتنه کرد.»
امام علی(ع) با اشاره به آنچه که پشت اقوام را شکست، عزّت را از میان آنان ربود و لباس کرامت را از اندامشان برانداخت، میفرمایند:
«و از کارهایی که پشت آنها را شکست و قدرت آنها را در هم کوبید، چون کینهتوزی با یکدیگر، پر کردن دلها از بخل و حسد به یکدیگر، پشت کردن و از هم بریدن و دست یاری از هم کشیدن، بپرهیزید و در احوال مؤمنان پیشین اندیشه کنید...»9
ـ وعدة فقر:
«الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَ اللهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَ\ً مِّنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛10
شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وامیدارد؛ و(لی) خداوند از جانب خود، به شما وعدة آمرزش و بخشش میدهد و خداوند گشایشگر داناست.»
ـ دامن زدن به دروغگویی:
«هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَی مَن تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ ٭ تَنَزَّلُ عَلَی کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ؛11
آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسی فرود میآیند؟ بر هر دروغزن گناهکاری فرود میآیند!»
دروغ، حسد، غیبت، ریا و ... در زمرة مهمترین نجاساتی هستند که از مجرای آنها شیاطین بر صفحة قلب و مغز و زبان و جوارح آدمیان سوار شده و اغواگری میکنند و احکام خود را بر آنها حمل مینمایند.
امام دربارة اسباب سقوط امم میفرمایند:
«مردم! گویا به خیانت و کینهورزی اتّفاق دارید و در رفتار ریاکارانه، گیاهان روییده از سرگین را میمانید. در دوستی با آرزوها به وحدت رسیدهاید و در جمعآوری ثروت به دشمنی پرداختید، شیطان شما را به سرگردانی افکنده و غرور شما را به هلاکت میکشاند، برای خود و شما، از خدا یاری میطلبم.»12
اینچنین نیست که شیطان و جنودش تنها به سراغ انسانها میروند؛ بلکه دو گروه از مخلوقات جنّی و انسی، در معرض عمل و تصرّف شیطان و جنود خبیث شیطانی قرار میگیرند.
میدان عمل شیطان و کارکرد او، فقط ادراک انسان است و آرام با بازیچه قرار دادن عواطف و احساسات و القای اوهام و افکار باطل در نفس انسان، زمینهها و میادین عمل خود را گسترش میدهد؛ لیکن انسان قادر به تشخیص افکار و اوهامی که حامل وساوس شیطان است، نبوده و هماره گمان میکند که همة افکار و آراء متعلّق به خود اوست.
هنگامی که جسم، در برابر تابش تند آفتاب تابستان، سرمای گزندة زمستان و ویروس منتشر در هوا، مصونیّت نداشته باشد، لاجرم گرمازده، سرمازده یا بیمار میشود و ناگزیر تبعات سخت این همه را تاب میآورد و گاه این عوارض او را تا تجربة مرگ نیز میکشد.
فراخوانی شیطان، بیشباهت به فراخوانی سرما و گرما و بیماریهای منتشر در محیط اطراف نیست، وقتی که بیحفاظ و مانع و بیمصونیّتبخشی، خود را در معرض آنها قرار میدهیم.
پینوشتها:
1. سورة توبه (9)، آیة 20.
2. نهج البلاغه، ص 391.
3. همان، خ 192؛ ص 387.
4. همان، ص 385.
5. سورة اعراف (7)، آیة 17.
6. نهج البلاغه، ترجمة علی دشتی، خ 192، ص 383.
7. سورة حشر (59)، آیة 16.
8. سورة یوسف (12)، آیة 100.
9. نهج البلاغه، خ 192، ص 393.
10. سورة بقره (2)، آیة 268.
11. سورة شعراء (26)، آیات 221 – 222.
12. نهج البلاغه، خ 133، ص 253.