خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زماناما بقدر فهم تو کوچک میشودو بقدر نیاز تو فرود می آیدو بقدر آرزوی تو گسترده میشودو بقدر ایمان تو کارگشا میشودو به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشودو به قدر دل امیدواران گرم میشود یتیمان را پدر می شود و مادربی برادران را برادر می شودبی همسرماندگان را همسر میشودعقیمان را فرزند میشودناامیدان را امید می شودگمگشتگان را راه میشوددر تاریکی ماندگان را نور میشودرزمندگان را شمشیر می شودپیران را عصا می شودو محتاجان به عشق را عشق می شود خداوند همه چیز می شود همه کس رابه شرط اعتقادبه شرط پاکی دلبه شرط طهارت روحبه شرط پرهیز از معامله با ابلیس بشویید قلب هایتان را از هر احساس نارواو مغز هایتان را از هر اندیشه خلافو زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاکو دست هایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزیداز ناجوانمردیهــاناراستی هانامردمی ها! چنین کنید تا ببینید که خداوندچگونه بر سر سفره ی شمابا کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیندو بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخوردو در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکندو در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند مگر از زندگی چه میخواهیدکه در خدایی خدا یافت نمیشود؟که به شیطان پناه میبرید؟که در عشق یافت نمیشودکه به نفرت پناه میبرید؟که در حقیقت یافت نمیشودکه به دروغ پناه میبرید؟که در سلامت یافت نمیشودکه به خلاف پناه میبرید؟و مگر حکمت زیستن را از یاد برده ایدکه انسانیت را پاس نمی دارید ؟! از سخنان ملاصدرای شیرازی