کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

تعلیم فقه و شیوه صحیح اجتهاد

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> تعلیم فقه و شیوه صحیح اجتهاد
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
12 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, ارديبهشت 22, 1392 11:38




 

تعلیم مسایل فقهى و پاسخگویى به پرسشها در زمینه احکام شرعى، یکى از زمینه‏هاى مهم زندگى ائمه (ع) بویژه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بوده است.


عصر امام باقر (ع)، آغاز پیدایش فرصتى بود تا حاملان واقعى علوم قرآن، بتوانند به تعلیم شاگردان و ترویج احکام و تحکیم مبانى فقهى بپردازند.البته این زمینه‏ها در عصر امام صادق (ع) هموارتر گشت و از آن پس دوره سختگیرى فزونتر حاکمان نسبت به ائمه ادامه یافت و این زجر و شکنجه تداوم داشت تا عصر امامت به غیبت انجامید.


امام باقر (ع) در تصحیح اندیشه‏ها و زدایش انحرافها، تنها به مبارزه و رویارویى اکتفا نکرد، بلکه با بیان احکام و گاه تبیین شیوه استنباط احکام از قرآن و سنت پیامبر، پایه‏هاى فقاهت و اجتهاد صحیح را استحکام بخشید.


روایات فقهى نقل شده از امام باقر (ع)، بیش از آن است که بتوان در این مجموعه گرد آورد، زیرا کمتر بابى از ابواب فقهى را مى‏توان یافت که در فروع مختلف آن، سخنى از امام باقر (ع) وارد نشده باشد.مجموعه‏هاى روایى ـ فقهى خود گواه این سخن است.


محمد ابو زهره از پژوهشگران اهل سنت در کتاب تفصیلى خویش الامام الصادق در تبیین جایگاه علمى و معنوى امام باقر (ع) مى‏گوید:


امام محمد باقر (ع) وارث پدر خویش در پیشوایى علمى و مقام شریف هدایتگرى بود.از این جهت عالمان از شهرها و سرزمینهاى اسلامى به جانب وى‏رهسپار مى‏شدند، هیچ فردى ـ از عالمان ـ به مدینه وارد نمى‏شد، مگر این که براى کسب معرفت و دانش به خانه امام محمد باقر (ع) مراجعه مى‏کرد.


در میان کسانى که به خدمت وى مى‏رسیدند، هم چهره‏هاى شیعى و هم سنى دیده مى‏شوند و گاه منحرفان افراطگر نیز خود را به وى نزدیک مى‏کردند ولى امام در برابر آنان موضعى قاطع گرفته و ایشان را طرد مى‏کرد.


بسیارى از پیشوایان فقه و حدیث به حضور وى رسیده‏اند، از آن جمله:


سفیان ثورى، سفیان بن عیینه ـ محدث مکه ـ و ابو حنیفه ـ فقیه اهل عراق.


مرام امام باقر (ع) چنین بود که هر گاه فردى به حضورش مى‏رسید، حقایق ناب را براى او تبیین مى‏کرد. (22)


ابو زهره سپس به نقل گفتگویى که میان امام باقر (ع) و ابو حنیفه در زمینه رد قیاس و نقش آن در تحریف دین صورت گرفته، پرداخته است و در پى آن مى‏گوید:


از این گفتگو ـ که امام باقر در موضع ارشاد و بازجویى از روش ابو حنیفه قرار گرفته ـ استفاده مى‏شود که امام باقر (ع) براى علماى عصر خود، عنوان پیشوایى داشته است، زیرا عالمان به حضور وى مى‏رسیده‏اند و او بر اساس گزارشها و اطلاعاتى که از آنان در اختیار داشته به نقد و محاسبه ایشان مى‏پرداخته است.چونان رئیسى که بر نیروهاى تحت سرپرستى خود حکم مى‏کند تا بر راه حق گام نهند و آنان نیز با کمال میل و رغبت این ریاست و پیشوایى را پذیرفته باشند. (23)


دلایل و قراینى که صحت نظریه ابو زهره را در این زمینه تأیید مى‏کند، فراوان است.از آن جمله روایتى را مى‏توان نام برد که ابو حمزه ثمالى نقل کرده است:


ابو حمزه ثمالى مى‏گوید: در مسجد الرسول (ص) نشسته بودم که مردى پیش آمد، سلام کرد و گفت: تو کیستى؟ گفتم: از مردم کوفه‏ام.


به او گفتم: در جستجوى چه هستى؟


مرد گفت: آیا ابو جعفر محمد بن على (ع) را مى‏شناسى؟


گفتم: آرى مى‏شناسم، به ایشان چه کار دارى؟ مرد گفت: چهل مسأله آماده کرده‏ام تا از او سؤال کنم.آن چه پاسخ داد، حقش را بگیرم و باطلش را وا نهم.


ابو حمزه گوید: به او گفتم: آیا فرق حق و باطل را مى‏دانى و ملاک تشخیص آن را مى‏شناسى !


مرد گفت: آرى مى‏شناسم.


گفتم: اگر حق و باطل را مى‏شناسى و ملاک آن را در دست دارى، پس چه نیازى به امام باقر (ع) خواهى داشت؟ !


مرد گفت: شما کوفیان کم ظرفیت و ناشکیبایید!


در این میان، امام باقر (ع) وارد مسجد شد، در حالى که جمعى از مردم خراسان و افراد دیگر اطراف او را گرفته، درباره مسایل حج از آن حضرت سؤال مى‏کردند.مدتى گذشت تا امام باقر (ع) در جایگاه خود نشست و آن مرد هم نزدیک امام، جایى براى خود جستجو کرد.


ابو حمزه مى‏گوید: من سعى کردم جایى بنشینم که گفتگوى امام با انبوه اطرافیانش را بشنوم، مردم یکى پس از دیگرى مطالب خود را سؤال کردند و پاسخ گرفتند و رفتند، آن گاه امام (ع) رو به جانب آن مرد کرده، پرسیدند، تو کیستى؟


مرد گفت: من قتادة بن دعامه بصرى هستم.


امام فرمود: تو فقیه اهل بصره هستى؟


مرد گفت: آرى.


امام فرمود: واى بر تو، اى قتادة! خداوند بندگان شایسته‏اى را آفریده است تا حجت بر دیگران باشند، آنان «اوتاد» زمین و بر پا دارنده امر الهى و نخبگان علم خدایند و خداوند آنان را قبل از آفرینش دیگر بندگان برگزیده است.


قتادة پس از سکوتى طولانى گفت: به خدا سوگند، من تا کنون، در برابر فقیهان بسیار و نیز پیش روى ابن عباس نشسته‏ام، ولى آن گونه که اکنون در برابر شما مضطرب شده‏ام، در مقابل هیچ کدامشان احساس نگرانى و اضطراب نداشته‏ام.


امام باقر (ع) فرمود: تو مى‏دانى کجا نشسته‏اى؟ تو در مقابل خاندانى هستى که خداوند درباره آن فرموده است:


فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه، یسبح‏له فیها بالغدو و الآصال (24) و نیز فرموده است:


رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله، و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة» (25)


پس جایگاه تو آن جاست ـ که خود مى‏دانى ـ و ما آن خاندانیم که خدا توصیف کرده است.در این هنگام قتاده گفت: به خدا سوگند، راست گفتى، فدایت شوم، آن خانه‏ها که خدا اجازه داده است نام و یاد و تسبیح او در آنها برده شود، نه خانه‏هاى ساخته شده از سنگ و خاک است، که شما خاندانید.


قتاده گفت: پس اکنون بفرمایید که پنیر چه حکمى دارد؟ !


امام باقر (ع) لبخندى زد و فرمود: آیا آن همه پرسش تو به همین سؤال خلاصه شده است!


قتاده گفت: همه را اکنون فراموش کرده و بیاد نمى‏آورم!


امام فرمود: اشکالى ندارد. (26)


سپس قتاده به پرسش ادامه داد، و امام (ع) پاسخهایى مستدل در جواب وى ارائه داد.


پى‏نوشت‏ها:


22 ـ الامام الصادق، حیاته و عصره ـ آراؤه و فقهه .22


23 ـ همان، .24


24 ـ نور/ .36


25 ـ همان/ .37


26 ـ اصول کافى 6/256، بحار 46/358، الانوار البهیة 118، اعیان الشیعة 1/ .652


 




 


حذف ارسالي ويرايش ارسالي