کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

نسبت انقلابهای اخیر با ظهور

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> نسبت انقلابهای اخیر با ظهور
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
12 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, آذر 26, 1391 9:51


 نسبت انقلابهای اخیر با ظهور 

گفتگو بایوسفیان، معاون مرکز تخصصی مهدویت


زهرا حسینی/ با تحولات اخیری که در منطقه خاورمیانه رخ داده است تحلیل های گوناگونی در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی از این تحولات و مسئله بیداری اسلامی می شود. برخی در تحلیل های خود این مسئله را به موضوع ظهور امام زمان(عج) گره می زنند و به دنبال القای این مطلب هستند. باید توجه داشت که تاکید بر مطالبی از این دست ما را دچار آسیب های جدی در حوزه مباحث مهدویت می کند.
  
مدعیان این نوع تفکر باید به این سئوالات پاسخ دهند که: در صورتی که پس از جریان بیداری اسلامی، هنگامه ظهور و گشایش برای مسلمانان به تقدیر و تدبیر الهی همچنان عقب بیفتد پاسخی که به افکار عمومی می توان داد چه خواهد بود؟ باز پس گیری این ادعا در آن زمان چه لطمه ای به باورهای عمومی وارد می کند؟ در این صورت و با بیان این نوع موضوعات و به وجود آمدن تناقضاتی در این باره اعتقادات ما در این حوزه متزلزل نشان داده نمی شود یا اینکه برخی از اعتماد به آن ها روی برنمی گردانند؟
 
سئوالاتی از این دست موجب شد تا با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی یوسفیان، معاون پژوهشی مرکز تخصصی مهدویت قم گفت و گویی انجام دهیم. گفت و گوی این کارشناس مهدویت را با پایگاه تحلیلی “رصد” در ادامه می خوانید.
 
*آیا می توان بیداری اسلامی را به شرایط یا علائم و نشانه های ظهور امام زمان (عج) نسبت داد؟
 
به طور طبیعی لازم است در ابتدا روشن کنیم منظور از علامات ظهور چیست؟ و منظور از شرایط ظهور چیست؟ و  بعد بر اساس آن می توان گفت بیداری اسلامی چه می تواند باشد و چه ارتباطی با بحث مهدویت و امر ظهور امام زمان (عج) دارد. به طور معمول وقتی از علائم ظهور صحبت می شود منظور نشانه هاست.
 
تفاوت علائم و شرایط ظهور
 
علائم یعنی نشانه هایی که بیان‌گر هستند، علامت می دهند و ما را به طرف مقصد راهنمایی می کنند که شما به مقصد نزدیک شدید، به این‌ها علائم می گویند.
 
 علائم برای راهنمایی قرار داده شده است،  مانند علائم راهنمایی و رانندگی که در اختیار عموم انسان ها نیست که با سلیقه خود بخواهند آن را تغییر دهند.
 
علامت های ظهورهم یک سری اتفاق‌ها، رویدادها و حوادثی است که خداوند تبارک تعالی در نظر گرفته است تا این‌ها به عنوان  نشانه های ظهور باشد.
 
پس ما انسان ها نمی توانیم خود علامتی برای ظهور انتخاب کنیم؛ یعنی اینکه به اختیار خود نمی توانیم بگوییم این علامت ظهور است یا علامتی را نفی کنیم،  لذا ما انسان ها هیچ نقشی در علامت های ظهور نداریم.
 
شرایط زمینه ها، امور و عواملی هستند که باعث می شود یک پدیده به‌وجود بیاید. آن زمینه‌ها و اسباب در بعضی مواقع در اختیار ما انسان‌ها است و در بعضی  موارد در اختیار ما نیست. اگر آن پدیده،  پدیده ای باشد که ما انسان ها در آن دخالتی نداشته باشیم شرایطش هم در اختیار ما نیست. مانند باران، پدیده ای که در اختیار ما نیست، لذا ما نمی توانیم باران را تولید کنیم یا جلوی باران را بگیریم، البته دخالت های می کنیم ولی به طور کلی در اختیار ما نیست. به همین خاطر خشکسالی های زیادی اتفاق می افتد و بشر هیچ کاری نمی تواند انجام دهد یا باران‌های سیل آسایی به‌وجود می آید و بشر هیچ کار نمی تواند انجام دهد.
 
اموری دیگر مربوط به زندگی انسان‌ها است و در آن امور دخالت دارند و نقش ایفا می کنند. به عبارتی دیگر انسان ها اگر همه شرایط و زمینه‌ها در اختیارشان نباشد، قطعا برخی از شرایط و زمینه ها در اختیارشان است علت هم این است که آن امر مربوط به انسان ها است، به خاطر همین خداوند تبارک تعالی انسان ها را دخالت می دهد و نقش آن‌ها را می پذیرد.
 
نقش انسان‌ها در شرایط ظهور امام زمان(عج)
 
بحث قیام و انقلاب امام زمان (عج) از همین قسم است یعنی یک پدیده ای است که در مورد زندگی انسان ها قرار است اتفاق بیفتد خیلی روشن است که انسان ها در آن نقش دارند و باید زمینه هایی را فراهم کنند تا امکان انقلاب در جامعه انسانی ممکن شود.
ما اگر به انقلاب ها نگاه کنیم می توانیم یک سری شرایطی را به عنوان شرایط عام برای انقلاب در نظر بگیریم. وقتی هم به انقلاب امام زمان(عج) نگاه می کنیم با توجه به اینکه این انقلاب مانند انقلاب های دیگری است که در جامعه انسانی رخ می دهد، می توانیم با یک مشابه سازی بگوییم همان طور که در این انقلاب ها این شرایط وجود دارد و انسان ها نقش ایفا می کنند در انقلاب امام زمان (عج) هم باید این شرایط وجود داشته باشد و انسان ها نقش خودشان را ایفا کنند. البته آیات و روایات به ما می گویند که اگر انسان ها  نقش خود را ایفاکنند امر ظهور انشاالله زودتر محقق خواهد شد.
 
اتفاقاتی که امروز در حال رخ دادن است، جزو شرایط یک انقلاب است نه علائم آن
 
یکی از نقش آفرینی های مهمی که باعث می شود انقلابی رقم بخورد این هست که توده مردم خواستار یک تحول جدی و اساسی باشند. یعنی به این نتیجه برسند که دیگر  این نظامی که الان بر سرکار است فایده ای ندارد و باید عوض شود. برای تغییر این نظام از خودشان حرکت نشان دهند. اگر تحول خواهی عمومی دربین عموم مردم آن جامعه به وجود آید و مردم بخواهند نظام عوض شود، آن نظام عوض می شود. کسی نمی تواند جلوی مردم را بگیرد این کاری بود که ما در ایران با رژیم پهلوی انجام دادیم و رژیم پهلوی از بین رفت، چون عموم مردم نظام را نمی خواستند و این نخواستن را با راهپیمایی ها نشان دادند، تحول هم رخ داد.
 
بنابراین این انقلاب ها که زمینه آن تحول خواهی انسان ها است، جزو شرایط و زمینه های یک انقلاب حساب می شود نه جزو علائم.
   
بیداری اسلامی جزو نشانه های ظهور نیست
 
طبیعتاً زمانی می توان گفت که بیداری اسلامی جزو علامت های ظهور است که در  روایات روشن، شفاف و صریح به آن اشاره شده باشد. به طور مثال آمده باشد که در نزدیکی ظهور اتفاقاتی می افتد که نشان دهنده ظهور است. اگر این طور شد می‌توانیم بگوییم این قیام ها و بیداری ها از علامت های ظهور است. علامت اصطلاحی، یعنی حوادثی که بیانگر نزدیک شدن امر ظهور است اما ما در روایات چنین چیزی درباره این اتفاقات اخیر  نداریم که به صورت شفاف و دقیق و معتبر اشاره کرده باشند که انقلاب هایی در جوامع اسلامی اتفاق خواهد افتاد و این نشانه ظهور است.
 
بیداری اسلامی زمینه ساز شرایط ظهور است
 
بنابراین می‌توانیم وارد بحث شرایط شویم که آیا این انقلاب‌ها می تواند زمینه و شرایط انقلاب امام زمان (عج) را رقم بزنند و یا زمینه ساز ظهور قلمداد شوند. سئوال اصلی این است که بین این انقلاب ها و مهدویت پیوندی وجود دارد یا نه؟ در ظاهر در این انقلاب ها پیوندی با مهدویت وجود ندارد. یعنی اینکه مردم نیامده‌اند بگویند ما قیام کردیم برای اینکه امام زمان (عج) بیاید و این حکومت ها از بین برود و خودمان را آماده ظهور امام زمان (عج) کنیم. بنابراین در ظاهر نمی توانیم بگوییم این‌ها جزو زمینه سازی برای ظهور است. اما به یک معنا می توانیم آن‌ها را به ظهور ربط دهیم. در ان صورتی که این انقلاب ادامه پیدا کند و در این انقلاب ها تحول صورت بگیرد و این تحول براساس اسلام باشد نه نسخه هایی که انسان ها می نویسند. این تحول خواهی به این نوع، بیانگر این است که مردم این کشورهای در حال بیداری دلشان می خواهد یک حکومتی بر روی کار بیایید که این حکومت اسلامی باشد و شریعت اسلامی به درستی پیاده شود. این تحول خواهی که انشا الله گسترش پیدا کند می تواند زمینه هایی را  برای ظهور امام زمان (عج) فراهم کند.
 
به طور طبیعی انقلاب امام زمان (ع) زمانی رخ خواهد داد که مردم آمادگی یک تغییر اساسی  را داشته باشند نه یک تغییر جزئی، بلکه یک تغییر اساسی و یک تحول بنیادین، مانند مردم ما در سال ۵۷ که به دنبال یک تغییر بنیادین بودند به خاطرهمین کل نظام حاکم و آن سیستم و قوانین همه زیر رو شد و یک نظام جدید روی کار آمد.
می توانیم بگوییم که این انقلاب ها می توانند زمینه ساز ظهور امام زمان (عج) محسوب شوند و جزو شرایط ظهور قرار گیرند.
 
 
تطبیق هایی از این دست که در موارد گوناگون اتفاق می افتد موجب انحراف اذهان از مسیر اصیل مهدویت نمی شود؟ در این باره چه باید کرد؟
 
همیشه آب گل آلود در زمینی جاری می‌شود که آب زلال در آن نباشد. یعنی زمانی آب گل آلود نیز وارد این زمین می شود که خالی باشد. مباحث انحرافی نیز همین طور است، به خصوص در عرصه  مهدویت، زمانی این انحرافات ایجاد می شود که معارف حقیقی در اختیار مردم نباشد. اگر مردم حقیقت را به اندازه لازم بدانند حرف‌های انحرافی هیچ ارزش و مقامی پیدا نمی کند.
 
گاهی اوقات می خواهند به آب زلال،  آب گل آلود اضافه  کنند یعنی آب زلال وجود دارد و می خواهند آن را از بین ببرند، طبیعتا این جا لازمه اش این است که  ما فیلتر را گذاریم که اگر آب گل آلود به طرف آب زلال می آید وقتی از فیلتر رد می شود ریشه انحرافات گرفته شود و از بین برود.
 
 در مورد مباحث مهدویت هم  این طور است ما نخست باید معارف صحیح را در اختیار مردم بگذاریم و سپس در برابر مطالب انحرافی به درستی اطلاع رسانی منطقی، روان و  شفاف داشته باشیم.
 
از کسانی که حوادث را به علائم ظهور نسبت می دهند سند و مدرک مبتنی بر آیات و روایات بخواهیم و با آنها برخورد کنیم .
 
برای اینکه این انحراف در جامعه‌ رخ ندهد؛ دو کار به صورت صحیح انجام دهیم؛ یکی معارف صحیح مهدویت را به شکل های مختلف در اختیار مردم بگذاریم. و سپس جریان های انحرافی که می خواهند این حرکت صحیح مهدویت را از بین ببرند با اطلاع رسانی به موقع، با شفاف سازی درست و با تجزیه و تحلیل مناسب مردم را آگاه کنیم. بگوییم که این اصل جریان چیست و مردم را به کدام طرف سوق می دهد. این همان واکسینه کردن است.  
 
خواسته دین از ما زمینه سازی و حرکت در مسیر انتظار است
 
حتی در فضای علائم ظهور باید این نکته روشن شود که چه چیزی علامت ظهور است؟ آیا ما می خواهیم یک چیزی را به عنوان علامت بسازیم یا می خواهیم بگوییم علامت ظهور چیست؟ شما برچه اساسی می گویید وجود فلان شخص علامت ظهور است، آن چیزی که علامت ظهور است سفیانی است و البته نه خود سفیانی خروج سفیانی است. بنایراین تا خروجی نباشد که برای سفیانی باشد روی چه حسابی بیاییم علامت ظهور را مطرح کنیم. آیا این یک جور علامت سازی نیست؟
 
با این نحوه سوالات  باید طرف مقابل را خلع سلاح کنیم و به مردم هم این نکته را بگوییم آن چیزی که دین از ما می خواهد زمینه سازی و حرکت در مسیر انتظار است. آن چیزی که جریان های انحرافی مهدویت دارند به وجود می آورند گیج کردن مردم است. یعنی یک حالت هیجان کاذبی ایجاد می شود و این هیجان کاذب قدرت فکر کردن و تجزیه و تحلیل درست را می گیرد. باعث می شود مردم به جای گام برداشتن در مسیر صحیح، دچار یک اشتباه و تلاطم روحی شوند و این به بیراهه رفتن است. اگر این نکته ها برای مردم روشن شود دیگر جریان های انحرافی مهدویت ره به جایی نخواهند برد.       



حذف ارسالي ويرايش ارسالي