کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

نقش ایران در دوران ظهور

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> نقش ایران در دوران ظهور
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
12 سال پیش در تاریخ: سه شنبه, آذر 14, 1391 10:47




 

صاحب المیزان در سندی از ابوهریره روایتی نقل کرده‌است که وی گفت: " پیامبر(ص) این آیه را "و ان تتولوا یستبدل قوماً غیرکم، ثم لا یکونوا امثالکم1" قرائت فرمود، عرض کردند: یا رسول‌الله! این‌ها چه کسانی هستند که اگر ما روی‌گردان شویم جایگزین ما می‌شوند؟ پیامبر اسلام(ص) با دست مبارک به شانه سلمان فارسی زد و سپس فرمود: «او و طرفداران او. به خدایی که جانم در دست اوست اگر ایمان بستگی به کهکشان‌ها داشته باشد، مردانی از فارس (ایرانیان) به آن دست می‌یابند2»" این نمونه‌ای از دهها روایتی است که در مورد ایرانیان وارد شده‌است، که ذکر تمام آنها از حوصله این بحث خارج است و ما به آن دسته روایاتی می‌پردازیم که نقش این گروه را در ظهور حضرت مهدی(ع) بررسی می‌کند.

روایات مربوط به مقدمات ظهور به سه دسته تقسیم می‌شوند:

الف‌ـ روایات روی کار آمدن یاران درفش‌های سیاه که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند.

ب‌ـ روایاتی مربوط به حکومت یمنی که فقط در منابع شیعه وارد شده است، البته شبیه این روایات احادیثی در برخی از منابع اهل سنت است، مبنی بر ظاهر شدن یمنی پس از ظهور حضرت مهدی(ع).

ج‌ـ روایاتی که حاکی از ظاهر شدن و روی کار آمدن زمینه سازان ظهور آن بزرگوار است، بی‌آنکه آنها را مشخص نماید... اما این روایات به طور عموم دلالت بر یاران ایرانی و یمنی آن حضرت دارد، که زمینه‌ساز حکومت وی هستند.

حکومت زمینه سازان ایرانی به دو مرحله مشخص تقسیم می‌شود: ‌مرحله اول آغاز نهضت آنان بوسیله مردی از قم، کسی‌که حرکتش سرآغاز امر ظهور حضرت مهدی(ع) است. چه اینکه روایات گویای این است که "آغاز نهضت حضرت از مشرق زمین است".

مرحله دوم ظاهر شدن دو شخصیت مورد نظر در بین آنان به نام سید خراسانی و فرمانده نیروهای آن حضرت، جوان گندمگونی که نام وی در روایات "شعیب بن صالح" ضبط شده است.

چنانکه می‌توان نقش ایرانیان زمینه‌ساز را با توجه به پیشامدها و حوادثی که ذکر آنها در اخبار آمده‌است نیز، به چهار مرحله تقسیم نمود:

1ـ از آغاز نهضت آن توسط مردی از قم تا ورودشان در جنگ.

2ـ داخل شدن در جنگ طولانی تا اینکه خواسته‌های خویش را بر دشمن تحمیل می‌کنند.

3ـ رد کردن خواسته‌های نخستین خود که اعلام کرده‌بودند و بپا شدن قیام همه‌جانبه آنان.

4ـ سپردن پرچم اسلام به دست توانای حضرت مهدی(ع) و شرکت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت.

در تعدادی از روایات زمان آخرین مرحله زمینه‌سازی آنان که متصل به ظهور حضرت مهدی(ع) است، مشخص گردیده که شش سال خواهد بود. این برهه، مرحله شعیب و خراسانی است. از محمد بن حنفیه نقل شده است که فرمود: "درفش‌های سیاهی از بنی عباس و پس از آن درفش‌های سیاه دیگری از خراسان خروج می‌کنند که حاملان آنها کلاه سیاه و لباس‌های سفید بر تن دارند، پیشاپیش آنان مردی است که او را صالح بن شعیب یا شعیب بن صالح می‌نامند. او از قبیله بنی یمنم است آنان نیروهای سفیانی را شکست داده و در بیت‌المقدس فرود می‌آیند تا مقدمه حکومت حضرت مهدی(ع) را فراهم آورند، تعداد سیصد تن دیگر از شام به او می‌پیوندند، فاصله خروج او تا تقدیم زمام امور به حضرت 72 ماه می‌باشد".

آغاز حکومت مهدی(ع) از ایران:

حدیثی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است که فرمود: "آغاز ظهور او از مشرق است، زمانی که این امر پیش آید سفیانی خروج می‌کند."

گفته شده ظهور آن حضرت از مکه است، بنابراین باید مراد از این فرمایش امیرمؤمنان(ع) که فرمودند"آغاز نهضت او از ناحیه مشرق است " یعنی آغاز نهضت وی از مشرق یعنی ایران است.

در روایتی ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده که حضرت فرمود:"ای ابوبصیر امت پیامبر(ص) تا زمانیکه خاندان فلان بر مسند حکم هستند هیچگاه به گشایشی نخواهند رسید تا آنکه فرمانروایی آنان منقرض شود. با تمام شدن آن، خداوند آن را به مردی از اهل بیت ارزانی دارد که روش او براساس تقوا و عمل وی هدایت‌گر مردم است. در مقام قضاوت و حکَم بر مردم، اهل رشوه نیست. به خدا سوگند من، او و نام او و پدرش را می‌دانم. آنگاه آن مرد تنومند و کوتاه اندام که علامت خال بر صورت و دو نشانه دیگر بر پوست بدن دارد می‌آید. او پیشوایی عادل است که حافظ و نگهبان آنچه که نزد او بودیعه گذاشته شده می‌باشد، دنیا را پراز عدل و داد می‌نماید آنگونه که بدکاران آن را پر از ظلم و جور کرده‌اند"

روایت دلالت دارد که سید بزرگواری از ذریه اهل بیت(ع) پیش از ظهور حضرت قائم(عج) حکومت می‌کند و مقدمات دولت آن حضرت را فراهم می‌نماید، مردم را متوجه تقوا و پرهیزگاری می‌نماید و طبق احکام اسلامی عمل می‌کند، وی اهل سازش و رشوه ‌گیری نیست.

ـ اهل قم:



از زمره روایات ظهور به پا خواستن مردی از قم و یاران وی میباشد.از امام کاظم(ع) روایت شده است که فرمود: "مردی از قم، مردم را به سوی خدا دعوت می‌کند، افرادی گرد او جمع می‌شوند که قلبهایشان همچون پاره‌های آهن ستبر است که بادهای تند حوادث آنان را نمی‌لغزاند از جنگ خسته نشده و نمی‌ترسند اعتماد آنان بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است."

از روایات منقول درباره قم بخوبی روشن است که این شهر نزد اهل بیت(ع) از ارزش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و اهالی این شهر از یاران باوفای حضرت مهدی(عج) خواهند بود.

عفان بصری از امام صادق(ع) روایت کرده که ایشان فرمودند: آیا می‌دانی از چه این شهر را قم می‌نامند؟ عرض کردم: خدا و رسولش آگاه‌ترند . سپس فرمود: همانا قم نامگذاری شده برای اینکه اهل قم، اطراف قائم(ع) گرد آمده و با وی قیام می‌نمایند و در کنار او ثابت‌قدم مانده و او را یاری میکنند.

از صفوان بن یحیی نقل شده است که: " روزی خدمت امام رضا(ع) بودم. سخن از اهل قم و علاقه آنان نسبت به حضرت مهدی به میان آمد، آن حضرت برای آنان طلب آمرزش کرد و فرمود: خداوند از آنان خشنود باشد، آنگاه فرمود: بهشت دارای هشت در است که یکی از آنها مخصوص اهل قم می‌باشد، آنان(اهل قم) بهترین پیروان ما از بین شیعیان جهان هستند. خداوند سبحان محبت و دوستی ما را در سرشت آنان قرارداده است". همچنین در روایاتی آمده است که بلا از قم دفع شده است.

در جای دیگری نیز نقل شده است که « اهل قم از ما و ما از آنان هستیم، هر ستمگری که درباره آنان اراده سوء داشته باشد مرگ او فرا می‌رسد؛ تا زمانی که به یکدیگر خیانت نکنند اما زمانی که آلوده به چنین اعمالی شدند، خداوند سبحان، ستمگران را بر آنان حاکم می‌کند، ولی آنان (اهل قم) یاران قائم و بازگوکنندگان مظلومیت ما و رعایت‌کنندگان حقوق ما هستند. آنگاه رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا آنان را از شر هر فتنه‌ای نگهدار و از هر گزندی نجات ببخش».

اهل مشرق و پرچم‌های سیاه:

امام باقر(ع) فرموده‌اند: «گوئیا می‌بینم گروهی از مشرق زمین خروج می‌نمایند و طالب حق‌اند اما آنها را اجابت نمی‌کنند، مجدداً بر خواسته‌هایشان تأکید دارند، اما مخالفان نمی‌پذیرند. وقتی چنین وصفی را مشاهده می‌کنند شمشیرها را به دوش کشیده در مقابل دشمن می‌ایستند؛ این‌جاست که پاسخ مثبت می‌گیرند؛ اما این بار خودشان نمی‌پذیرند تا اینکه همگی قیام می‌کنند و درفش‌های هدایت را جز به دست‌ توانای صاحب شما (حضرت مهدی(ع)) به کسی دیگر نمی‌سپرند. کشته‌های آنان شهید محسوب می‌شوند..»

در روایتی به نقل از علماء و اهل سنت مانند سنن ترمذی، ج3، ص362 و ابن کثیر در نهایه و بیهقی در دلائل آمده، درفش‌های سیاه از خراسان خروج می‌کند که هیچ چیز قادر به برگرداندن آن‌ها نیست تا اینکه در ایلیاء15 به اهتزار درآیند.» شبیه این روایت در منابع شیعه مانند کتاب ملاحم و فتن ابن طاووس، ص43 و 58 روایت شده است. روایت حاکی از تحرک نظامی و پیشروی نیروها از ایران به سوی قدس است که بیت اِیل و ایلیاء نیز نامیده می‌شود.

اهل طالقان:

در بحار از کتاب «سرور اهل ایمان» نوشته علی بن عبدالحمید به سند خود از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: «خدای متعال را گنج‌هایی است در طالقان که نه طلاست و نه نقره و درفشی که از آغاز تا کنون بازنشده و به اهتزاز درنیامده است، این خطه دارای مردانی است که قلب‌های آنها مانند پاره‌های آهن محکم و نستوه می‌باشد، نسبت به ذات مقدس خداوند تردیدی در آن قلب‌ها ایجاد نمی‌شود، شدیدتر از آتش‌اند. اگر بر کوه حمله‌ور شوند آن را از جای برمی‌کنند با بدست داشتن پرچم، آهنگ هر دیاری که نمایند آن را ویران و منهدم می‌کنند، بر اسب‌هایشان همچون عقاب سوارند. به عنوان تیمّن و تبرک زین مرکب امام را بوسه می‌زنند و با دست لمس می‌نمایند، آن بزرگوار را پروانه‌وار در وسط گرفته و به هنگام خطر، آن وجود مقدس را با جان خود حفظ می‌کنند. شبها را با مناجات سپری می‌کنند و روز، سواران کارزارند. آنان زاهدان شب و شیران روزند. در اطاعت از امام و رهبرشان مطیع‌تر از کنیزکان نسبت به مولای خویش‌اند. درخشندگی آنها مانند چراغ‌های پرنور است و مثل اینکه قلب‌هایشان چراغی از ایمان است. از بیم خدا می‌هراسند. شهادت طلبند و آرزوی کشته شدن در راه خدا را دارند. شعار آنان، خونخواهی سالار شهیدان حسین است. هنگامی‌که به پیش می‌تازند، رعب و وحشت از آنان به مسافت یک ماه رفتن(به سرعت) در قلب‌های دشمنان جایگزین می‌شود. گروه گروه به سوی حضرت روانه می‌شوند، به واسطه دین رادمردان، خداوند امام برحق (مهدی) را پیروز می‌گرداند.»

ظهور جهانی و وعده ‌داده شده برای اسلام، در آیاتی مانند « لیظهره علی‌الدین کلّه » در آخرالزمان، از دو ناحیه به سوی قدس تحقق می‌یابد.

یکی بسیج عمومی و نظامی از منطقه ایران که دارای جمعیتی انبوه و دارای ولایت و دوستی اهل بیت می‌باشند و جنبش دوم که از مکه مکرمه و حجاز آغاز می‌شود و بدین سان هر دو حرکت عظیم در سرزمین عراق به یکدیگر پیوسته و به رهبری امام مهدی به سوی قدس پیش می‌روند.

اینکه ما هم اکنون در زمان ظهوری که روایات آن را توصیف کرده‌اند وارد شده‌ایم و مرحله اول آن، نهضت ایرانیان که مقدمه ظهور آن حضرت است توسط آن مرد از قم(امام خمینی(ره)) آغاز شده‌است و این انقلاب هدف خود را که آزادی قدس و نبرد با اسرائیل است به جهانیان اعلام نموده است و استمرار این انقلاب الهی تنها در انتظار آن دو آزادمرد به عنوان رهبران خود می‌باشد:‌ یعنی یکی سید خراسانی و دیگری فرمانده کل نیروهای وی که جوانی گندمگون از اهل ری بوده و نام او در روایات شعیب بن صالح است که سید خراسانی او را به عنوان اولین فرمانده نیروهای ایرانی منصوب می‌نماید و سپس حضرت مهدی(ع) ایشان را بعنوان فرماندهی کل قوای خویش مفتخر می‌فرماید.

این دو مرد بزرگ، بعد از برپا شدن حکومت اسلامی در ایران و وارد شدن آن در جنگی طولانی با دشمن، در این کشور ظاهر می‌شوند و با به دست گرفتن منصب‌های حکومتی، خود شخصاً رهبری و فرماندهی لشکریان خویش را به عهده داشته و در جنگ سرنوشت‌سازی در منطقه فلسطین، که مقدمه ظهور حضرت را فراهم می‌نماید، درگیر می‌شوند. حال آیا این دو بزرگوار که ظاهر می‌شوند لشکریان و یا ملت خود را مستقیماً و بدون مقدمه رهبری می‌نمایند و از صفر شروع می‌کنند؟ هرگز. بلکه چنین ظهوری که در روایات به آن تصریح شده‌است لازمه‌اش وجود زمینه مناسب و آمادگی کامل در مردم ایران نه تنها از جنبه مذهبی و اعتقادی بلکه جو سیاسی مناسب، در جهان و خاورمیانه است. که این، خود آغازی است برای ایجاد نبرد بین ایرانیانِ طرفدار حضرت و دشمنانش. از این روست که در روایات آمده است زمانی که ایرانیان احساس نمایند نبردشان با دشمن به طول انجامیده به سراغ سید خراسانی رفته و او را سرپرست امور خود می‌گردانند. گرچه وی نخست نمی‌پذیرد. اما زمانی که زمام امور به دست او قرار گرفت یار دیگرش شعیب بن صالح را به فرماندهی نیروهای خویش برمی‌گزیند.

بدین‌ترتیب خراسانی و شعیب جنگ را در مرزهای ایران، ترکیه وعراق هدایت و اداره می‌نمایند و نیروهای مستقر در شام خود را به پیش رانده و در همان زمان از دو جناح عراق و شام، آماده پیشروی بزرگ به سوی فلسطین و قدس عزیز می‌شوند.

در این گیر و دار، سید خراسانی با تغییرات و دگرگونی‌هایی در دو جبهه سیاسی و نظامی رو به رو می‌گردد که عبارتند از:

الف‌ـ جبهه عراق که زیر تسلط و نفوذ سفیانی قرار گرفته و لشکریانش برای اشغال سرزمین عراق به حرکت در می‌آیند که در بین راه و در منطقه‌ای به نام قرقیسیا با ترکان(روس‌ها) درگیر می‌شوند.

ب‌ـ جبهه حجاز، که حضرت مهدی(ع) از مکه مکرمه ظاهر می‌شوند و با آزادسازی شهر مکه در ان مستقر می‌گردند. درحالی‌که حکومت حجاز درآن زمان توسط بقایای خاندان فلان، و نیروهای قبایل بومی اداره می‌شود.

با ملاحظه در روایات مربوط به خراسانی و شعیب به خوبی روشن است که او در جبهه عراق موفق می‌شود نیروهای خود را از نزدیکی محل درگیری قرقیسیا که سفیانی با ترکان درگیر است با این قرار که وی طرف درگیر درآن نبرد نخواهد بود، عبور دهد.

چنانکه ملاحظه می‌شود، نیروهای خراسانی با اینکه در نزدیکی عراق می‌باشند و در جریان حرکت نیروهای سفیانی جهت اشغال سرزمین عراق نیز می‌باشند؛ اما از وارد شدن به این کشور خودداری می‌کنند، از این رو لشکریان سفیانی هجده روز قبل از آنان وارد عراق شده و در آنجا دست به فساد و قتل و جنایت می‌زنند.

اما اینکه ایرانیان نیروهای خود را جهت آزادی مدینه منوره و یا سایر شهرهای حجاز به یاری حضرت مهدی(ع) اعزام می‌دارند در روایات نیامده‌است، ظاهراً نیازی به اعزام این نیروها نیست. از این رو این نیروها (ایرانیان) که وارد عراق شده به اعلان دوستی و محبت و تجدید بیعت با آن حضرت اکتفا می‌کنند. چنانکه در روایات آمده است: «درفش‌های سیاهی که از خراسان خروج می‌کنند به سوی کوفه فرود می‌آیند و با ظاهرشدن آن حضرت برای تجدید بیعت حضور ایشان می‌رسند.»

برخی از روایات بیان می‌کند که تجمع انبوه مردم ایران در جنوب کشور، در منطقه (کوه سفید) نزدیک شهر اهواز و تحت رهبری سید خراسانی است، که امام زمان(ع) بعد از فراغت از آزادسازی کشور حجاز متوجه این منطقه می‌شود و با یاران خراسانی خود و لشکریان خویش ملاقات می‌نماید و در همان جا بین این نیروها به رهبری آن حضرت و بین نیروهای سفیانی جنگ سختی درمی‌گیرد. احتمال دارد این درگیری که گفته شد نبرد و رویارویی با نیروی دریایی رومیان که از سفیانی حمایت می‌کنند باشد. نبرد بین سفیانی و یاران حضرت مهدی جنگی است سرنوشت‌ساز که راهگشای موج مردمی، برای یارای آن حضرت است «در این لحظات مردم آروزی دیدار آن حضرت را داشته و او را می‌جویند.»

آن زمان، خراسانی و شعیب در زمره یاران خاص آن حضرت قرار می‌گیرند و شعیب به فرماندهی کل نیروهای حضرت منصوب می‌گردد. نیروهای خراسانیان مرکز ثقل و یا هسته مرکزی لشکریان حضرت را تشکیل می‌دهند که وی برای تصفیه وضع داخلی کشور عراق و مخالفان و شورشیان و سپس در درگیری با ترکان و درنهایت، در پیشروی بزرگ، جهت آزادسازی قدس، بر آنها تکیه می‌کند.






حذف ارسالي ويرايش ارسالي