ادب دعا
در نخستین فراز شرح دعاى عرفه، ضمن اشاره به «استحباب ستودن خداوند به صفات جمال و جلال»، پیش از بیان حاجات خویش یادآور شده که امام(علیه السلام) نیز این ادب دعا را مراعات نموده و در این بخش از دعا نکاتى را مطرح فرموده است: همه جهان هستى فعل خداست، حاکمِ مطلقِ نظامِ هستى، ذات اقدس الهى است، حکومت خدا گاهى به صورت قضا و گاهى به صورت عطا ظهور مى کند، قدرت الهى نامحدود است و هیچ موجودى توان جلوگیرى از قضا و عطاى او را ندارد.
شارح محترم با استناد به آیات قرآن کریم، هر یک از نکات چهارگانه فوق در کلام امام را تفسیر نموده است.
در تبیین و تحلیل «مانع نداشتن عطاى الهى» آمده است:
«مانع عطاى خداوندى یا بیرون از ذات اقدس پروردگار است یا درون او؛ یعنى از ناحیه خود خداست، یا از سوى غیر او. مانع بیرونى با توجه به بیان صحیح قضاى الهى فرض صحیحى ندارد؛ یعنى نمى توان تصور کرد در نظام هستى که سراسر آن قضا و قدر خداست، چیزى باشد که در برابر عطاى او مانع تراشى کند. مانع درونى نیز ندارد؛
زیرا آن، چیزى جز جهل و عجز و بخل نیست. یعنى اگر مشکل دیگران را حل نکردن از آن جهت است که فرد راه حلّ مشکل را نمى داند یا توانایى آن را ندارد یا بخل مىورزد، هیچ یک از این سه، در باره خدا فرض ندارد؛
زیرا همگى جزو صفات سلبیّه آن جمیل مطلق و کامل بى همتاست.»
لزوم قدرشناسى و سپاسگزارى
امام حسین(علیه السلام) در یکى از فرازهاى دعاى عرفه مى فرمایند:
«لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی وَ لُطْفِکَ لِی ]بِی [وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ فِی دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْکُفْرِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی ]رَأْفَةً مِنْکَ وَ تَحَنُّنا عَلَیَّ [لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَى الَّذِی لَهُ یَسَّرْتَنِی وَ فِیهِ أَنْشَأْتَنِی...»
استاد این جمله را در حقیقت قدرشناسى از یک نظام الهى و اسلامى شمرده و با استناد به آیات قرآن کریم که از نبوت و رسالت و ولایت و امامت و هدایت و ایمان به عظمت یاد شده، آن ها را منّت هاى الهى بر بندگانش دانسته اند. آنگاه با اشاره به فرازى از دعاى عرفه امام سجاد(علیه السلام) که وجود امام عادل و حاکمیت او را مایه احیاى آثار دین دانسته «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَان بِإِمَام أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، ... وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ»، افزوده اند:
«آن حضرت نیز مانند امام حسین(علیه السلام) تولّد خود را در دوران حاکمیت اسلام و رخت بربستن جاهلیت را نعمت مشکور مى داند؛ زیرا حکومت اسلامى یکى از پاک ترین میوه هاى شجره طیّبه دین الهى است که مایه حفظ دین و تباه نشدن حق مى گردد و حاکم دینى مجرى احکام اوست. بنابراین، به دنیا آمدن و همچنین زندگى کردن در سایه نظام اسلامى نعمتى است که شکر آن لازم است، چنان که زوال جاهلیت و ظلم که ظهور قهر الهى است، شکر گزارى مى طلبد. { فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ}(1)
امام حسین(علیه السلام) با اشاره به همین نعمت، شکر مى کند که درحاکمیت کفر و رواج بت پرستى به دنیا نیامد؛
زیرا گر چه با نورانیت غیبى حق را مى دید، اما توان زنده کردن حق و احیاى جامعه بر محور حق را نداشت. حتى اگر زمانى به دنیا مى آمد که عمرش در عصر معاویه به پایان مى رسید، باز هم آن توفیق بزرگ نصیبش نمى شد.
چون معاویه با مکر خویش از پیدایش حماسه جاوید عاشورا مى توانست جلوگیرى کند و حسین بن على(علیهما السلام) را مانند برادرش مسموم سازد و زمام قدرت را به دست گیرد، اما خامى و ناپختگىِ خمّارى همانند یزید، زمینه ایثار و نثار را براى امام حسین(علیه السلام) فراهم ساخت تا احیاگر نظام اسلامى باشد.»