کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

خاطرات حضرت علی (ع)

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> خاطرات حضرت علی (ع)
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
12 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, مهر 26, 1391 18:15

  

خواستگارى

روزى خدمتکارم از من پرسید: آیا از خواستگارى فاطمه خبر دارى ؟

گفتم :نه . (1)

گفت : کسانى وى را از پدرش خواسته اند. اما از تو تعجب است که پا پیش نمى گذارى وفاطمه را از رسول خدا(ص ) نمى خواهى ؟

گفتم : من چیزى ندارم که با آن تشکیل خانواده دهم .

گفت : اگر تو نزد رسول خدا(ص ) شوى (من مطمئنم که ) فاطمه را به تو تزویج خواهدکرد.

به خدا سوگند, آن کنیز, چندان در گوش من خواند تا جرات اقدام را در من پدید آورد.ومرا وادار ساخت که نزد رسول خدا(ص ) بروم .

قال على (ع ): خطبت فاطمة الى رسول اللّه (ص ) فقالت لى مولاة : هل علمت ان فاطمة قد خطبت الى رسول اللّه (ص )؟

قلت : لا.

قـالـت : فقد خطبت , فما یمنعک ان تاتى رسول اللّه (ص ) فیزوجک ؟

فقلت وعندى شى ءاتزوج به ؟

قالت : انک ان جئت الى رسول اللّه زوجک . فواللّه ما زالت ترجینى .... (2)
کابین

... هنگامى که براى خواستگارى فاطمه رفتم , مجذوب حشمت وحرمت رسول خداشدم وخاموش در برابر او نشستم , بخدا قسم , کلمه اى بر زبانم جارى نشد.

رسول خدا(ص ) که چنین دید پرسید: چه مى خواهى ؟

آیا حاجتى دارى ؟

مـن هـمـچنان خاموش ماندم وچیزى نگفتم . دوباره پرسید, ومن باز ساکت بودم . تااینکه براى بار سوم گفت : شاید براى خواستگارى فاطمه آمده اى ؟

گفتم : آرى , فرمود: آیا چیزى دارى که آن را کابین زهرا سازى ؟

گفتم : نه , یا رسول اللّه .

فرمود: زرهى را که به تو داده بودم , چه کردى ؟

گفتم : دارم , اما چندان ارزشى ندارد وبیش از چهار صد درهم بها ندارد.

فرمود: همان را کابین فاطمه قرار بده وبهایش را نزد من بفرست .

قـال عـلـى (ع ): ... حـتى دخلت على رسول اللّه (ص ) و کانت له جلالة و هیبة فلما قعدت بین یدیه افحمت فو اللّه ما استطعت ان اتکلم .

فقال (ص ): ما جاء بک ؟

الک حاجة ؟

فسکت .

فقال (ص ): لعلک جئت تخطب فاطمة ؟

قلت : نعم , قال : فهل عندک من شى ء تستحلهابه ؟

قلت : لا و اللّه یـا رسـول اللّه ! فـقـال : مـا فعلت الدرع التى سلحتکها؟

فقلت : عندى والذى نفسى بیده انها لحطیمیة , ما ثمنها الا اربعمائة درهم .

قال : قد زوجتکها, فابعث بها فانها کانت لصداق بنت رسول اللّه (ص ). (3)


جهاز مختصر

... مـن بـرخـاستم وزره را فروختم وپول آن را به خدمت آوردم ودر دامنش ریختم .حضرت از من نـپرسید که چند درهم است ومن نیز چیزى نگفتم . سپس بلال را صدازد ومشتى از آن درهمها را بـه او داد وفـرمـود: بـا ایـن پول براى فاطمه عطریات تهیه کن .بعد با هر دو دست خود مشتى را برگرفت وبه ابوبکر داد وفرمود: از لباس واثاث منزل آنچه مورد نیاز است خریدارى کن . عمار یاسر وتـنـى چـنـد از اصـحـاب را هـم هـمـراه او روانه کرد. آنها وارد بازار شدند وهر یک که چیزى را مـى پسندید وضرورى مى دانست , به ابوبکر نشان مى داد وبا موافقت او مى خرید. از چیزهایى که آن روزخریدند: پـیـراهـنـى به بهاى هفت درهم وچارقدى به چهار درهم , قطیفه مشکى بافت خیبر,تخت خوابى بافته از برگ خرما. دو تشک که از کتان مصرى رویه شده بود که یکى رااز لیف خرما ودیگرى را از پـشم گوسفند پرکرده بودند. چهار بالش از چرم طائف که از علف اذخر (گیاه مخصوصى است در مکه ) پر شده بود. وپرده اى پشمین ویک قطعه حصیر, بافت هجر (مرکز بحرین آن روز) وآسیاب دسـتـى وکـاسـه اى براى دوشیدن شیر ومشکى براى آب وابریقى قیر اندود. وسبویى بزرگ وسبز رنگ وتعدادى کوزه گلى .

اشیاء خریدارى شده را نزد رسول خدا(ص ) آوردند. حضرت همین طور که جهازدخترش را مى دید وآنها را بررسى و ورنداز مى نمود گفت : خدا به اهل بیت برکت دهد.

قال على (ع ):... قال رسول اللّه (ص ) قم فبع الدرع , فقمت فبعته واخذت الثمن ودخلت على رسول اللّه (ص ) فسکبت الدراهم فى حجره فلم یسالنى کم هى ؟

و لا انااخبرته , ثم قبض قبضة و دعا بلالا فـاعـطـاه فـقال : ابتع لفاطمة طیبا, ثم قبض رسول اللّه (ص ) من الدراهم بکلتا یدیه فاعطاه ابابکر وقـال : ابـتع لفاطمة ما یصلحها من ثیاب و اثاث البیت و اردفه بعمار بن یاسر و بعدة من اصحابه .

فـحـضـروا الـسـوق فـکانوایعترضون الشئ مما یصلح فلا یشترونه حتى یعرضوه على ابى بکر فان استصلحه اشتروه .

فـکان مما اشتروه : قمیص بسبعة دراهم و خمار باربعة دراهم و قطیفة سوداء خیبریة وسریر مزمل بـشـریط و فراشین من خیش مصر حشو احدهما لیف و حشو الاخر من صوف واربع مرافق من ادم الـطائف حشوها اذخر وستر من صوف و حصیر هجرى ورحى للید و مخضب من نحاس و سقاء من ادم و قعب للبن و شن للماء و مطهرة مزفتة وجرة خضراء و کیزان خزف .

حـتـى اذا اسـتکمل الشراء حمل ابوبکر بعض المتاع وحمل اصحاب رسول اللّه (ص )الذین کانوا معه الـبـاقـى فـلـمـا عـرض الـمـتـاع عـلى رسول اللّه (ص ) جعل یقلبه بیده و یقول :بارک اللّه لاهل البیت . (4)


پی نوشت

1- در باب تزویج آن حضرت روایات دیگرى هم وارد شده , مراجعه شود.
2- کشف الغمه , ج 1, ص 357.
3- ذخائر العقبى , ص 27, کشف الغمه , ج 1, ص 358, بحار, ج 43, ص 136.
4- بحار, ج 43, ص 94



حذف ارسالي ويرايش ارسالي