باید گفت که: قرآن کریم اولاً این بخش از موضوعات را به زبان علمی مطرح نموده است، در حالی که علم در عصر نزول قرآن به کشف آنها موفق نگردیده بود. و ثانیاً: قرآن کریم در تبیین آیاتی این گونه، کلمات و تعبیراتی را به کار گرفته است که با نحوهء نگرش و شناخت قدما از همان موضوعات نیز سازگار بوده است. چه اگر قرآن در آن عصر به زبان تکنیکی علم جدید سخن میگفت، این امر قطعاً موجب اختلاف تلقّی و برداشت میان پیشینیان میگردید و در چنین حالتی، هدف حقیقی از نزول قرآن کریم که همانا اصلاح و هدایت نوع انسان است، تحت الشّعاع این قضیه قرار میگرفت.
- ستونهای غیرمرئی آسمان:
خدای بزرگ در آیهء دوم سورهء مبارکهء رعد میفرماید: اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا
خداوند ذاتی است که آسمانها را بدون ستونهایی که شما آنها را ببینید، برافراشت
این آیهء کریمه با نحوهء نگرش قدما به آسمانها مطابقت دارد؛ زیرا مردم قدیم بالای سر خود دنیای بزرگی را مشاهده میکردند که به خودی خود بر پاست و هیچگونه پایه و ستونی هم ندارد. امروز در عصر جدید نیز ملاحظه میکنیم که مردم زمان ما تفسیر مشاهدات خود را در این آیهء مبارکه میتوانند یافت؛ مشاهداتی که از یکسو نشاندهندهء این امر است که اجرام آسمانی ظاهراً بدون هیچ ستونی در فضای بینهایت بر پا میباشند، اما از سوی دیگر برای آنها ستونهای غیر مرئیی وجود دارد که این ستونها در قانون جاذبه تمثیل و تعریف میشوند.
آری! در واقع این نیروی عظیم جاذبه است که به اجرام آسمانی کمک میکند تا در جغرافیای معین خود باقی مانده و در مدارهایی منظم سیر نمایند.
اگر دقّت کنیم، تعبیر قرآن از قانون جاذبه به ستونهای غیرمرئی تعبیر معجزانهیی است؛ چه اگر قرآن کریم کتاب پروردگار بزرگ نمیبود، در آن صورت هزار و چهارصد سال قبل که هیچ انسانی در روی زمین به وجود ستونی برای اجرام آسمانی معتقد نبود و حتی هیچ نظریّهیی هم در این رابطه وجود نداشت، دیگر به ذکر جملهء بِغَیرِ عَمَداٍ تَرَونَهَا که برای مخاطبان قرآن در عصر بعثت، معنی و مفهوم خاصی را به همراه نداشت، هیچ لزومی احساس نمیشد. اما از آنجا که قرآن کریم تنها کتاب عصر بعثت نیست، بلکه کتاب معجز پروردگار تا یوم القیامه است بنابراین، تعابیر علمی به کار گرفته شده در آن نیز تا روز قیامت کارآیی خود را محفوظ نگه میدارند.
2- حرکت منظم اجرام آسمانی:
قرآن کریم در آیهء (40) سورهء مبارکهء یس در بارهء خورشید و ماه میگوید:
وَکُلٌّ فِی فَلَک یَسْبَحُونَ : هر کدام آنها در سپهری شناور اند
انسان عصر قدیم، حرکت ستارگان را مشاهده میکرد و میدید که این موجودات آسمانی، در زمان معینی از یکدیگر فاصله گرفته یا به همدیگر نزدیک میشوند. از این روی، تعبیر قرآنی فوق الذکر برای خورشید و ماه، هیچ تعجب یا استبعادی را در میان مخاطبانش بر نمیانگیخت.
اما رهآوردهای علمی جدید، به این تعبیرات جامهء نوینی پوشانده و ابعاد و اعماق جدیدی را بر آن افزود. چه آنگونه که مشاهدات و مطالعات جدید علمی نشان دادند، قرآن نه فقط برای حرکت این اجرام آسمانی تعبیرات دقیقی را به کار گرفته است، بلکه حتی با این تعبیرات، کلیدهای اصلی بحثهای نجومی و نجومی را نیز در اختیاز دانش نوین بشری قرار داده است.
طوری که همه میدانیم، قرآن کریم در زمانی نازل گردید که علم نجوم به حقایق مطرح شده در قرآن به این ارتباط، دسترسی پیدا نکرده بود، بلکه بررسیهای علمای نجوم چندین قرن پس از نزول قرآن ادامه یافت تا سرانجام با اختراع آلات و ابزاری چون رصدخانهها و تلسکوبها، بشر به یافتههای جدیدی از دانش نجومی دست پیدا کرد و آنگاه به همان جایی رسید که قرآن کریم قرنها قبل از آن مطرح کرده بود.
هنگامی که گالیله در سال 1609م به اختراع تلسکوبی موفق گردید که میتوانست اجسام واقع شده در فاصلههای دور را سی بار و سطح آنها را هزار بار به ساحهء دید انسان نزدیکتر سازد، درست در این زمان بود که دانش نجوم امکان علمی آن را یافت که به پارهیی از حقایق مهم در این زمینه دست پیدا نماید و از جمله به این حقیقت که خورشید بر مدار خاص خود شناور است. چه با ترصد خورشید به وسیلهء این تلسکوب، وجود مناطق سیاهی در کرهء فوق الذکر به مشاهده رسید که این مناطق از یک کنارهء قرص خورشید به کنارهء دیگر آن در حال انتقال و حرکت بوده، سپس به مدت دو هفته کاملاً ناپدید می گردیدند و باز مجدداً ظاهر میشدند. گالیله از طریق این مشاهدات، به این نتیجه دست یافت که خورشید بر مدار خود حرکت دورانی دارد. با ترصد سیارات دیگر نیز ثابت شد که زمین نیز دارای حرکت دورانی است و آنگونه که قبلاً پنداشته میشد ساکن و بی حرکت نمیباشد. به همین ترتیب دیری نگذشت که حرکت دورانی هر یک از خورشید و ماه در مدارهای مخصوص آنها نیز ثابت گردید و بر مبنای این رهیافتها این حقیقت که هرگز متصور نیست تا خورشید بتواند مهتاب را دریافته و خود را به آن برساند، به اثبات رسید.
پس چرا نباید به اعجاز علمی قرآن کریم باور کنیم، در حالی که حدود 1039 سال قبل از آنکه گالیلهو همکارانش به این نتایج نجومی دست پیدا کنند، قرآن کریم در آیهء 40 از سورهء مبارکهء یس به صراحت بیان کرد که:
لا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی نجوم یَسْبَحُونَ : نه در گردش منظم عالم، خورشید را شاید که به ماه فرا رسد و نه شب بر روز سبقت میگیرد و هر یک در مدار معینی در فضای بیپایان شناورند.
چنانکه قرآن یکهزار و چهارصد سال قبل، نه فقط در یک آیه، بلکه در آیات عدیدهای که بعداً روی آنها مروری خواهیم داشت، حرکت دورانی منظم زمین را نیز به اثبات رساند.