کارگروه
منتظران ظهور
این کارگروه برای عاشقان ظهور و منتظران آمدنش می باشد لذا از تمام عاشقان و منتظران ظهورش برای عضویت در این کارگروه دعوت می شود.
 

پیامبر اکرم(ص) در نهج البلاغه

صفحه اصلی کارگروهها >> منتظران ظهور  >> پیامبر اکرم(ص) در نهج البلاغه
سرباز گمنام

سرباز گمنام

در کارگروه: منتظران ظهور
تعداد ارسالي: 1269
12 سال پیش در تاریخ: سه شنبه, مهر 04, 1391 18:18

پیامبر اکرم(ص) در نهج‌البلاغه/ گفتار پیامبر روشنگر و سکوتش حکمت/ حضرت محمد(ص) گواه روز جزاست خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: امام علی(ع) در نهج البلاغه حضرت رسول(ص) را به آشکارکننده و برپادارنده حق، امین وحی، دارای برترین مقام، گواه روز جزا، دارای برترین تبار و خاندان، دارای مقام کرامت، گفتارش بیانی روشنگر و سکوتش دارای حکمت خطاب می کند.

جایگاه پیامبراکرم(ص) نزد امیرمؤمنان(ع) جایگاهی ویژه و والا است. امیرمؤمنان(ع) در فراز آغازین خطابه‌های خود ضمن یاد خداوند، به یاد و تمجید و تکریم پیامبراکرم(ص) نیز پرداخته ‌است و در فرازهایی از نهج‌البلاغه به فراخور حال به بیان برخی ویژگی‌های آن بزرگوار و تبیین شرایط گوناگون رسالت ایشان پرداخته‌است.

این موارد را به ‌طور کلی می‌توان به‌ صورت زیر دسته‌بندی کرد:

- تبیین شرایط دوران جاهلیت (پیش از بعثت) و عزت مسلمین پس از آن
- بیان شخصیت پیامبر اکرم(ص)
- پیامبر اکرم(ص)، میزان حق
- ییان رسالت و اهداف آن
- دعا برای پیامبر اکرم(ص) و توسل به آن‌ حضرت

شرایط جامعه جاهلی پیش از بعثت

امیرالمؤمنین(ع) در فرازهایی از نهج‌البلاغه به بیان شرایط دوران جاهلیت در زمان دوران پیش از بعثت پرداخته‌اند و از ویژگی‌های آن دوران پرده‌برداری کرده‌اند. ویژگی‌هایی چون: بدترین دین، بدترین خانه‌، زندگی در زمین‌های سخت و خشن، رواج جنگ و خون‌ریزی در بین مردم، نبود پیوند خویشاوندی و قطع رحم، بت‌پرستی، گناه، دوری از تعالیم الهی، دوری از انبیای الهی، گرفتاری در فتنه‌ها و فساد و تباهی، رواج نیرنگ و فریب، وجود نشانه‌های تباهی و از میان رفتن نشانه‌های هدایت ... 1.

امام(ع) ضمن تصویرگری دقیق از آنچه در دوران جاهلیت بر مردمان حاکم بود، عظمت و عزتی که در سایه اسلام کسب کرده‌اند را، گوشزد می‌کند: وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشْبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ؛

و شما- اى گروه عرب - بر بدترین آئین و در نابسامان‏ترین شرایط مى‏زیستید: در میان سنگلاخ‌هاى ناهموار و مارهاى پرزهرى که از آوازها نَرَم‌اند، گویى کرند. آب آلوده و ناگوار مى‏نوشیدید و غذاى نامناسب و غیربهداشتى مى‏خوردید، و خون یکدیگر مى‏ریختید و پیوند خویشاوندى را بریده ودید. بت‏پرستى میان شما رایج بود و گناهان (در میان شما) دایر (بود)...

نهج‌البلاغه علت وضعیت نابسامان مردم در دوران پیش از بعثت را دور بودن مردمان از تعالیم الهی انبیاء دانسته و دلیل وجود فتنه‌ها را دراین امر می‌داند و به آنها هشدار می‌دهد و آنها را از سرنوشت پیشینیان خود آگاه می‌سازد تا آنها به آن سرنوشت دچار نشوند.

می‌فرماید: أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِیَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا تِیکَ الَّتِی آبَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَیْهَا مُحَاسَبُونَ

او را هنگامى به رسالت فرستاد که در جهان رسولانى نبودند. زمانى دراز بود که مردم به خواب رفته بودند. فتنه‏ها سربرداشته و کارها نابسامان بود. آتش جنگ‌ها شعله مى‏کشید، روشنایى از جهان رخت بربسته و فریب و نادرستى آشکار گردیده بود. جهان به باغى مى‏مانست که برگ درختانش به زردى گراییده بود و کس از آن امید ثمره‏اى نداشت. آبش فروکش کرده بود. پرچم‌هاى هدایت کهنه و فرسوده گشته و رایات ضلالت پدیدار شده بود. دنیا در آن روزگاران بر مردمش چهره دژم کرده بود و بر خواستاران خود ترش‌روى گشته بود. میوه‏اش فتنه بود و طعامش مردار. در درون وحشت نهفته داشت و از برون شمشیر ستم آخته. اى بندگان خدا، عبرت بگیرید و به یاد آورید کارهاى گناه‏آلود پدرانتان و برادرانتان را که اکنون در گرو آنها هستند و به حساب آن گرفتارند.2



شخصیت پیامبر اکرم(ص)

امام علی(ع) در نهج‌البلاغه به تبیین جایگاه ویژه پیامبر(ص) پرداخته و برخی ویژگی‌های این شخصیت بزرگ را به مردمان معرفی می‌کند. ویژگی‌هایی چون: آشکارکننده و برپادارنده حق، امین وحی، دارای برترین مقام، خاستگاه و جایگاه، کرامت و جایگاه رفیع پیامبر در تمام مراحل زندگی‌‌اش، گواه روز جزا، پیشوای پرهیزگاران، دارای برترین تبار و خاندان، دارای مقام کرامت، گفتارش بیانی روشن‌گر و سکوتش دارای حکمت...3

ویژگی‌های بزرگ شخصیت پیامبراکرم(ص) در بیان امیرالمؤمنین(ع) در تبدیل دوران جاهلیت و گرایش مردمان به‌ سوی هدایت تأثیری شگرف داشت: مُسْتَقَرُّهُ خَیْرُ مُسْتَقَرٍّ وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِتٍ فِی مَعَادِنِ الْکَرَامَةِ وَ مَمَاهِدِ السَّلَامَةِ قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الْأَبْرَارِ وَ ثُنِیَتْ إِلَیْهِ أَزِمَّةُ الْأَبْصَارِ دَفَنَ اللَّهُ بِهِ الضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ النَّوَائِرَ أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً أَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ وَ أَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ کَلَامُهُ بَیَانٌ وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ؛

زادگاه او برترین زادگاه (مکه مکرمه) و خاندان او پاک‌ترین و با شخصیت‏ترین خاندانها. او همواره در کانونهاى کرامت بوده است و نیاکانى برجسته و بزرگوار این «دُرّ یتیم» را به نسل بعد مى‏سپردند. او در سرزمین‌هایى نیایشکده و نورانى که جانها را از عذاب بیمه کند رشد کرده است. دلهاى نیکان و پاکان به سوى او پر مى‏کشید و چشمها به جانب او خیره مى‏شد، و شخصیت او دلها و دیده‏ها را به خود جذب کرده بود. خداوند به برکت او کینه‏ها را مدفون ساخت و شعله خونخواهیها و خونریزیها را فرو کاست. به وجود پرخیر او برادرى و محبّت پى‏ریزى و شکوفا شد و هم‌دلى و هم‌فکرى پدید آمد و نامحرمان نزدیک، دور شدند، مستضعفان به عزّت رسیدند و مستکبران به خوارى نشستند. سخنش روشنى و هدایت، و سکوتش گویاى حکمت است.

امام(ع) ضمن بیان ویژ‌گی‌ها و برتری‌های پیامبراکرم؛ بر روش بیدارگرانه پیامبر(ص) و امتداد خط نبوت از آدم تا خاتم و برقرار ماندن خط نبوت توسط جانشینان پیامبر(ص)(خاندان نبوت) تأکید دارد. چنانکه فرمود: ...حَتَّى أَفْضَتْ کَرَامَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَى مُحَمَّدٍ (صلى‏الله‏علیه‏وآله) فَأَخْرَجَهُ مِنْ أَفْضَلِ الْمَعَادِنِ مَنْبِتاً وَ أَعَزِّ الْأُرُومَاتِ مَغْرِساً مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتِی صَدَعَ مِنْهَا أَنْبِیَاءَهُ وَ انْتَخَبَ مِنْهَا أُمَنَاءَهُ عِتْرَتُهُ خَیْرُ الْعِتَرِ وَ أُسْرَتُهُ خَیْرُ الْأُسَرِ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ الشَّجَرِ نَبَتَتْ فِی حَرَمٍ وَ بَسَقَتْ فِی کَرَمٍ لَهَا فُرُوعٌ طِوَالٌ وَ ثَمَرَةٌ لَا تُنَالُ فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى وَ بَصِیرَةُ مَنِ اهْتَدَى سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْؤُهُ وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ سِیرَتُهُ الْقَصْدُ وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ وَ کَلَامُهُ الْفَصْلُ وَ حُکْمُهُ الْعَدْلُ4

... تا کرامت الهى، (پس از پیامبران پیشین) مسئولیت رسالت را بر دوش محمد - درود خدا بر او و خاندانش- نهاد، پس او را از برترین «ریشه‏ها» و «تبارها» برگرفت و در سرسبزترین و اصیل‏ترین گلستان‌هاى شرافت بکاشت. او شاخسار درخت تناورى بود که پیامبران را از آن آفرید و امانتداران خود را از آن برگزید. خاندان او بهترین خاندان‌ها، و تبار او برترین تبارها، وریشه خانوادگى او بهترین ریشه‏هاست.

در حرم پاک الهى بر دمید و در گلزار کرامت بالید. شاخسار آن سر به فلک کشیده و بَر و بار آن جاودانه شده است. پس آن بزرگوار پیشواى پرهیزکاران و نور چشم ره یافتگان است، چراغى پرفروغ و ستاره‏اى درخشان و مولّد نورى تابان؛ راه و رسم او به هنجار، آئین او بالنده و شکوفا، کلام او قانون و جداکننده سره از ناسره، و داورىِ او عدالت محض.

پی نوشت:

[1]نک: نهج‌البلاغه: خطبه‌های 26، 88، 94، 103،187...

[2]نهج‌البلاغه، خطبه88.

[3]نک: خطبه‌های: 71، 93، 95، 104، 107...

[4]نهج‌البلاغه، خطبه93.


حذف ارسالي ويرايش ارسالي