آدمهایی هستن که ...

صفحه اصلی کارگروهها >> در خلوت من  >> آدمهایی هستن که ...
کامران جعفرزاده

کامران جعفرزاده

در کارگروه: در خلوت من
تعداد ارسالي: 71
12 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, شهريور 08, 1391 8:43


























آدمایی هستن که
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم..
وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده,
راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره...
اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون...
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه


















اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن
اینایی که همیشه میخندن
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن
اینا فرشتن...
تو رو خدا اگه باهاشون می رید تو رابطه , اذیتشون نکنین...
تنهاشون نزارین , داغون می شن !!!

همین‌ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند

مثل آن راننده تاکسی‌ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی.

... آدم‌هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، دستپاچه رو بر نمی‌گردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند.

آدم‌هایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می دهند، گاهی بغلشان می کنند.

دوست هایی که بدون مناسبت کادو می خرند،... مثلا می گویند این شال پشت ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتریادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی.

آدم‌هایی که از سر چهار راه، نرگس نوبرانه می خرند و با گل می روند خانه.

آدم‌های پیامک‌های آخر شب، که یادشان نمی رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدم‌های پیامک‌های پُر مهر بی بهانه، حتی اگر با آن ها بدخلقی و بی حوصلگی کرده باشی
.

آدم‌هایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی می زنند که مثلا تو را می خوانم و بعد از هر یادداشت غمگین، خط‌هایی می نویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی آوردند.

آدم‌هایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را با لبخند تعارف می کنند که غریبگی نکنی.

آدم‌هایی که خنده را از دنیا دریغ نمی کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می زنند و روی جدول لی لی می کنند
.

همین‌ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند برای زندگی کردن

مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه‌ی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشت‌هاش به دست‌هایت یک فشار کوچک می دهد
 چیزی شبیه یک بوسه

 وقتی از کنارشون رد میشی بوی عطرشون تو هوا مونده

وقتی باهاشون دست میدی دستت بوی عطرشونو گرفته

وقتی بارون میاد دستاشون رو به آسمونه

وقتی بهشون زنگ میزنی حتی وقتی که تازه خوابیدن با خوشرویی جواب میدنو میگن خوب شد زنگ زدی باید بلند میشدم

وقتی یه بچه میبینن سرشار از شورو شوق میشن و باهاش شروع به  بازی کردن میشن

تو حموم آواز میخونن

آره همین ها هستند که هم دنیا رو زیبا میکنن هم زندگی رو لذت بخش تر

دم همشون گرمه گرم















































حذف ارسالي ويرايش ارسالي
ز زمانی

ز زمانی

در کارگروه: در خلوت من
تعداد ارسالي: 6
12 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, شهريور 15, 1391 20:53

cheghadr ziba va delneshin bud! mano bord un durdura.... merc@-}--


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
ز زمانی

ز زمانی

در کارگروه: در خلوت من
تعداد ارسالي: 6
12 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, شهريور 15, 1391 20:53

cheghadr ziba va delneshin bud! mano bord un durdura.... merc@-}--


حذف ارسالي ويرايش ارسالي