کارگروه
مرجع دانش
عرفان - فلسفه - مطالب علمی - کامپیوتر - نرم افزار - سخت افزار -رفع شبهات دینی - برنامه نویسی وب - امنیت شبکه - اوراکل - سیاست
 

شعر باحال و عاشقانه راز به دوزبان

صفحه اصلی کارگروهها >> مرجع دانش  >> شعر باحال و عاشقانه راز به دوزبان
مهدى زرگر

مهدى زرگر

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: 28
13 سال پیش در تاریخ: دوشنبه, دي 26, 1390 15:51

راز
هر شب یاد میکنم نام تو را 
  در نگاه تاریکیهایم
یاد میکنم عشق را .. عشق تو
  چون تنها تویی در دنیایم
دنیایی که از سنگینی نگاهت برایم ساختی
  ساختی تا همیشه اسیر تو باشم
ساختی تا هر چه می نویسم و می خوانم و میدانم
  تنها اسم تو باشد 
اسمی که بر روی قلبم با مداد آتشین نوشتی
  نوشتی ... که تا ابد عاشق تو باشم
  حال تنها تویی در نگاهم 
  هر چه می نویسم اسم توست
..هر چه می خوانم تنها تویی
  زندگی زیباست 
اما بی تو دیگر زیبایی وجود ندارد
که با آن بتوانم زندگی را طی کنم
  تنها میتوانم بگویم
  بی تو هرگز
چون در رویاهایم تنها تویی

  ...دوستت دارم
دوستت دارم چون دوست داشتم 
  اشکهایت را
که با آنها رودخانه ی عشق را بسازم
  که تا ابد باشد 
  باشد که وقتی که مجنون شدم 
تنها آن بود که من را زندگی میبخشید


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: -2
13 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, بهمن 23, 1390 11:43

افسانه ها را رها کن دوری و دوستی کدام است؟؟ فاصله هایند که عشق را می بلعند … تو اگر نباشی…….. دیگری جایت را پر میکند!! به همین سادگی.!!!


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: -2
13 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, بهمن 23, 1390 11:46

برایش قصه گفتم دوش، تا شاید بیاساید نگاهش همچنان سنگین به لبهایم هر از چندی به من می گفت: “یارم کو؟ برایم قصه او گو!


تو کیستی؟ هان؟ یادم آمد تو همانی که روزی با پاهایت آمدی و نماندی و رفتی! و من.. من همانم که روزی با دلم آمدم و ماندم و ماندم و ماندم…


غربت آن نیست که تنها باشی فارغ از فتنه ی فردا باشی غربت آن است که چون قطره ی آب دم به دم، در پی دریا باشی غربت آن است که مثل من و دل در میان همه کس یکه و تنها باشی ....


افسانه ها را رها کن دوری و دوستی کدام است؟؟ فاصله هایند که عشق را می بلعند … تو اگر نباشی…….. دیگری جایت را پر میکند!! به همین سادگی.!!!


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: -2
12 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, ارديبهشت 31, 1391 13:53

به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نــــــــان را تو ببر
که راهـــــــــت بلند است و طاقتــــــــــت کوتاه
نمــــــــــک را بگذار برای من
می خواهم این زخم همیشــــــــــه تازه بمانـــــــد


حذف ارسالي ويرايش ارسالي