یک بار دگرتا شهدا قافله برگشت
یک قافله با پای پر از آبله برگشت
با شوق بهار ونفس سرخ شقایق
با بال وپر خسته ی .خود چلچله بر گشت
تفسیر شکوفا شدن خون شهیدان
مردانه زنی زخمی از این قافله بر گشت
با وزن حماسی به حریم حرم عشق
با دفتر شعری به زبان گله برگشت
مردی که به پا سلسله در وقت سفر داشت
از معرکه ی خوف وخطر ها یله برگشت
از شعله ی خون شهدا در دل تاریخ
آتشکده ی روشن این سلسله بر گشت
هر چند که خون شد دل گل های شقایق
خون فاتح شمشیر شد وقافله بر گشت