در آلا فکر کردن شرط راهست
|
ولی در ذات حقّ محض گناه است
|
بود در ذات حقّ اندیشه باطل
|
محال محض دان تحصیل حاصل
|
چو آیات است روشن گشته از ذات
|
نگردد ذات او روشن ز آیات
|
همه عالم ز نور اوست پیدا
|
کجا او گردد از عالم هویدا
|
نگنجد نور ذات اندر مظاهر
|
که سبحات جلالش هست قاهر
|
رها کن عقل را با عشق میباش
|
که تاب خور ندارد چشم خفّاش
|
درآن موضع که نور حقّ دلیل است
|
چه جای گفتگوی جبرئیل است
|