کارگروه
ایرانشناسی
این کارگروه به شناخت هر چه بیشتر سرزمین زیبایمان ایران و آگاهی از فرهنگ و سنت بومی، میراث طبیعی و تاریخی آن در مناطق مختلف خواهد پرداخت.
 

بیمارستان و دانشگاه گندیشابور

صفحه اصلی کارگروهها >> ایرانشناسی  >> بیمارستان و دانشگاه گندیشابور
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: ایرانشناسی
تعداد ارسالي: -2
13 سال پیش در تاریخ: سه شنبه, آذر 15, 1390 6:55


بیمارستان و دانشگاه پزشکی گندیشاپور


درپی هجوم به ایران برآمد و Valcrianos چنانکه که آمد، در سال 241 میلادی والریانوس


کپدوکیه را گرفت، در نتیجه ایرانیان عقب نشینی کردند و سپسطاعون در لشگریان روم افتاد


و جنگ به درازا کشید.شاپور پس از گرفتن شهر انتاکیه واسیر نمودن امپراتور روم


والریانوس شهری در داخل ایران بنا کرد. این شهر که به نامگندی شاپور نام گذارده شد،


بدست اسیران رومی و یونانی در خوزستان در شرق شوش و جنوبشرقی دزفول و شمال


غربی شوشتر که مکان کنونی شاه آباد است به دستور شاپور اول ساختهشد.


شاپور هفت سال برای ساختن دانشگاه گندی شاپور تلاش کرد و در روزبازگشایی گندی


شاپور گفت:


» شمشیرهای ما مرزها را می گشاید و دانش و فرهنگما، قلب ها و مغزها را تسخیر میکند


شاپور هر دانشمند جدیدی را که برای » : جمال الدین قفطی نویسندهتاریخ الحکما مینویسد


درس دادن در دانشگاهبرگزیده میشد، پیش از در در مجلس دانشمندان احضار می نمود و


پس از آن اگر دانشمند از این آزمون پیروز بیرون میامد، لباس سپس به مناظره امرمیکرد


فرخنده ایمیگرفت که ویژه استادی بود.


خوزستان در سال 19 هجری قمری( 640 میلادی) به دست تازیان مهاجم افتاد ولی گندیشاپور


با چنگ گشوده نشد بلکه اهالیگندیشاپور به گونه اتفاقی، بدون خونریزی با مهاجمین تازی


پیمان سازش نوشتند و بههمین خاطر بر شهر آسیبی وارد نشد.


شهر جندیشاپور به نوشته جغرافیدانان اسلامی به فراوانی نعمت و خرما و زراعت مشهور


بوده است. پس از شاپور اول ( 238 م.) ، شاپور دوم آن را محل زندگی خود قرار داد، یعنی


اقامتگاه سلطنتیشد.


جمال الدین قفطی نویسنده تاریخ الحکما درباره گندیشاپورچنین گوید:


مردم جندیشاپور از پزشکان که در فن پزشکی بسیار ماهر میباشند واز دوران ساسانیان «


این دانش آن سرزمین جایگاهی بلند داشته و ایجاد شهر را به فرزنداردشیر پس از فتح انتاکیه


و غلبه بر امپراتور روم که دختر قیصر را خواست و او دخترشرا به زوجیت شاپور داد


. » منسوب می دانند


در کتاب مجل التورایخ والقصص در باب گندیشاپور آمده است:


بدین چم است « به ازاندیوشاپور » که این شهر از بناهای شاپور می باشد وگفته است که در


که اندیو اسم انتاکیه در زبان پهلویو به از اندیو به چم بهتر از انتاکیه و آنرا شاپور مانند


شطرنج نهاد، هشت راه درهشت را و در آن موقع شطرنج نبود اما شکل شهر مانند شطرنج


بود، اکنون خرابست و دهیبر جا مانده است. ( قریب سال 530 هجری قمری - خلاصه ای


از مجمل التواریخ واقصص)


بعدها بر اثر ناسازگاری های مذهبی میان امپراتوران روم ونسطوریان، گروه زیادی از این


دانشمندان به ایران پناهنده شده و گروهی از آنان بهاین شهر روی آوردند. از سوی دیگر


شاپور دوم و انوشیروان هر دو درباره گردآوری دانشدر این شهر منتهای تلاش خود را بکار


بردند تا این شهر به پایگاهی از دانشهای آنروزدرآید.


پزشکی و فلسفه در گند یشاپور


به گفته ابن الندیم در الفهرست، شاپور دوم پزشکی یونانی به نامتیادوروس را برای درمان


خود به این شهر فرخواند و او به درمان شاه ایران پرداخت.وینزد شاپور بسیار گرامی بود


و گفته میشود کتابی نیز در دانش پزشکی نوشته است که پساز آن به تازی برگردانده شده


است.


این پزشک یونانی چنان در دل شاپورراه یافت و چنان گرامی و ارجمند بود که به دستور


شاپور کلیسایی در گندیشاپور برایوی ساخته شد و گروهی از هم کیشان وی را که جزو اسرا


بودند آزادساخت.


پس از شاپور، خسرو انوشیروان چون همانند شاپور دوستدار دانش وفلسفه و اندیشه بود


دستور گرداوری نسکهای مهم پزشکی، فلسفی و علمی را داد و به همینگونه به پیشرفت این


مرکز علمی کمک فراوانی کرد.


گرد آوردن دانشمنداندر کنگرهای پزشکی و مجالس گفتگو و فرستادن برزویه پزشک به هند


به دستور انوشیروان وآموختن فلسفه نزد فیلسوف سوری به نام اورانیوس همه دست به دست


هم داد تا گندیشاپوربزرگترین مرکز پزشکی پیش از اسلام درآمد.


در گندیشاپور گروهی ازپزشکان ایرانی و هندی و سریانی و یونانی به آموزش پزشکی


سرگرم بودند و این آموزشنخست به زبان یونانی و سپس پهلوی بود، ولی زبان پزشکان


گندیشاپور پارسی بود. نشانههای زبان پارسی در بخشهای داروسازی بسیار روشن و نمودار


است. در کتاب تریاق ابنسراپیون حبی به نام حب حکیم بروزیه پزشک که برگردان لاتین آن


است، آمده است که در گندیشاپور پزشکان ایرانی در Pillulac Barsiati Sapientis


). داروسازی بسیار قویبودند. (گرفته شده از تاریخ پزشکی نوشته دکتر الگود برگ 53


پیشرفتدانستنی ها و دانشهای یونانی در شهر رها، از سوی انتاکیه و به سبب گسترش کیش


مسیحدر قرن دوم میلادی در آن رواج کامل و سپس رسمیت یافت.گروهی از ایرانیان در


دورانساسانی به کیش مسیح درآمدند و در این مدرسه از ایرانیانی که قبول آیین مسیح کرده


بودند، در کلیساهای بین النهرین مشهور می باشند و نسکهایی چند بدست گروهی ازدانشمندان


ایرانی به سریانی نوشته شده است.


مردم رها در قرن دوم بالهجه ای که نام آن سریانی و شاخه ای از زبان آرامی است، گفتگو


می کردند که در نتیجهزبان مسیحیان این ناحیه شد و پس از پا گرفتن دانشهای یونانی در این


شهر این لهجه،زبان دانشیک این مرکز و نتیجه آن شد که گروهی زیادی از نسکهای یونانی


را به سریانیبرگردانده شوند.سپس در دوران اسلامی گروهی از مترجمان این نسکها یونانی


را یایکسره از یونانی به تازی و یا از سریانی به تازی برگرداندند.


( Ecole des در شهررها پس از حدود قرن چهارم میلادی مکتبی نو به نام مکتب ایرانیان


پیشرفت و شهرت بسیار یافت چون بیشتر شاگردان این مدرسه ایرانی بوده اند . این Perses)


مکتب با آمدن نسطوریوس رواج بیشتری یافت.


شهر رها در آنزمان بهدلیل بوجود آمدن این مکتب ایرانیان شهرت بسزایی یافته بود. اما


مکتب نصیبین نیزمانند رها مرکز علمی بزرگی شد و بدرستی برای بار دوم مکتب نصیبین


از اسقفهای ایرانی نژاد که به سال 449 به امر Barsauma بدست دو تن، بهنام برسوما


از اسقفهای دیگر Narces نصیبین را یافت و نرسی « مهتر » فیروز پادشاهیساسانی مقام


ایرانی، رواجیافت .


پس از آنکه نسطوریان در قرن چهارم میلادی از روم رانده شدند،مکتب خود را در شهر رها


تشکیل دادند.سپس باری دیگر از آنجا هم رانده شدند و درنتیجه راهی ایران شدند.شاهان


ایران با این مسیحیان رفتاری نیکو داشتند و وجود آنهارا هیچگونه خطری برای ایران نمی


پنداشتند.مورد کیش آنان نیز کمکهایی به آنها میشده است و یکی از جهات پیشرفت مدرسه


نصیبین همین امر بود .


اینان پساز بسته شدن مراکز آموزش خود به داخل ایران روی آورده و در گندیشاپور ساکن


شدند ودر مدرسه پزشکی و بیمارستان گندیشاپور آغاز به کار کردند، که در آنجا پزشکی


ایرانیو یونانی و هندی را با یکدیگر آمیخته شده بود و به کار میرفت. پزشکی یونانی را


یونانیان با خود آوردند، و پزشکی هندی هم که از مشرق به ایران راه یافته بود، باپزشکی


ایرانی آمیخته شد. درآمد آین آمیختگی بخش بزرگ و مستقل پزشکی ایرانی پیش ازاسلام و


پس از آن پایه های پزشکی پس از اسلام و دنیا گردید.


بایددانست در مکتب گندیشاپور بجز برگردان نسکها پزشکی و نوشته های بقراط و جالینوس،


ازپزشکی اوستایی و دانش پزشکی دوران هخامنشیان نیز بهرگیری می شده است .


فزون بر اینکه شهر گندیشاپور مرکز پزشکی دوران خود بود، به تلاششاپور دوم یکی از


مراکز مهم نساجی و عطرسازی نیز گردید.


چنانکه که آمد پزشکی گندیشاپور بیشتر آمیخته ای از پزشکی ایران و هند و یونان بود.روش


هاینوین درمان بیماریها توام با فن داروشناسی و داروسازی پیشرفت بسزایی یافت، بدین چم


که پزشکان گندیشاپوری روش های علمی روز را با دانسته ها و یافته های تازه خود تکمیل


میکردند و روشی پدید آوردند، که روش ایرانی نام گرفت، بگونه ای که درمان آنان بر


یونانیان و هندیان دوران پیشی داشت.


از برتری های بزرگ دانشگاهگندیشاپور آن بود، که در این دانشگاه فزون بر آموزش علمی،


حکمتی و فلسفی و ریاضی،علوم پزشکی رواج بسیاری داشت و فزون بر دانشکده پزشکی


بیمارستان آموزشی آن نیز درکنار دانشگاه بزرگ گندیشاپور وجود داشت که گروه زیادی از


دوستداران پزشکی از ایرانو خارج بدانجا روی می آوردند و نتیجه آن شد، که سالانه


گروهی به نام پزشک ازدانشکده گندیشاپور خارج میشد.


از این گروه بخشی یا در درون کشور بهپزشکی میپرداختند و یا اگر از خارج از کشور بودند


به میهن خود برمی گشتند و در آنجابه درمان بیماران می پرداختند. یکی از این پزشکان


دانشکده گندیشاپور حارث فرزندکلده است، که از عربستان به ایران آمد.وی پس از پایان از


دوره پزشکی دوباره بهعربستان برگشت و به گفته قفطی و ابن ابی اصیبعه نویسنده عیون النبا


فی طبقات الاطبانخستین پزشک تازی می باشد که و دست کم یک بار به پیش


خسروانوشیروان پادشاه ایرانراه یافته است.


هنگامی که دین رسمی امپراتوری روم شرقی مسیحی نبود،مسیحیان ایران آرامش کامل


داشتند. اما همینکه کستانتین امپراتور روم شرقی به آیینمسیح درآمد، مسیحیانی که در


نزدیکی مرزهای ایران و روم زندگی میکردند وقتی دیدند،دولت نیرومندی با آنان هم دین شده


است، به سوی امپراتوری روم شرقی گرویدند. اینمسئله یکی از موضوعات بسیار مهم


دوران حکومت ساسانی شد.وجود این مسیحیان وارمنستان سبب بسیاری از جنگهای بین


ایران و روم بود، اینان در میان جنگ بین دو کشورنقش مهمی را در نتیجه جنگها بازی می


کردند.


پزشکان ایرانی گندیشاپور


در بیمارستان گندیشاپور گروه زیادی از پزشکان ایرانیسرگرم به آموزش و پرورش


پزشکان و پژوهش و ترجمه بودند، از نامی ترین آنها خاندانبختیشوع است که در چندین نسل


به ریاست پزشکی گندیشاپور سرگرمبودند.


- بختیشوع بزرگ نخستین پزشک این خانواده


-جورجیسگندیشاپوری


- بختیشوع دوم فرزند جورجیس


-جبرییل فرزند بختیشوع دوماز پزشکان بزرگ گندی شاپور در دربار هارون تا آنجایی که


میشد به پارسی سخنمیگفت.


-جورجیس دوم فرزند بختیشوع دوم و برادر جبرییل


- بختیشوع سومپسر جبرییل


-عبیدالله اول فرزند جبرییل


- میکاییل فرزند دیگرجبرییل


- یحیی یا یوحنا فرزند بختیشوع سوم


-جبرییل دوم فرزندعبیدالله


- بختیشوع چهارم فرزند یحیی


- ابو سعید عبیدالله فرزندجبرییل دوم


-عیسی بن شهلافا از دانش آموزان جورجیس گندیشاپوری که پزشکمنصور شد.


-شاپور فرزند سهل از پزشکان گندیشاپور که در داروسازی بسیارکارآزموده بوده است.


- دهشتک برادر ماسویه پزشک و رییس بیمارستانگندیشاپور.


- میکاییل برادر دهشتک


-سرجیس، از شاگردان جورجیس بزرگکه در نبودن استاد راست گندیشاپور را داشت.


مینامند. Mesue - ماسویه از پزشکان بزرگگندیشاپور. اروپاییان او را


-جورجیس فرزند میکاییل فرزندماسویه.


-عیسی بن چهاربخت از شاگردان جورجیس.


- ماسرجیس


-سلمویه


-عیسی بن ماسه


- یعقوبماهان


نخستین بیمارستانی که در اسلام برای درمانبیماران ساخته شد، بیمارستان بغداد بود که در


زمان هارون الرشید و به وسیله جبرییلفرزند بختیشوع از روی بیمارستان گندی شاپور


ساخته شد.گفته میشود جبرییل از دهشتک،پزشک زرتشتی که آنزمان سرپرستی بیمارستان


گندی شاپور را در دست داشت، خواست تا بهبغداد برود و سرپرستی بیمارستان بغداد را به


گردن بگیرد، ولی دهشتک نپذیرفت و بهجای خود ماسویه را برای این کار روانه کرد.


روش کار در بیمارستانبغداد همانی بود که در بیمارستان گندی شاپور سالها دنبال میشد.


آموزشگاه وبیمارستان گندی شاپور که پژوهشگر بلندپایه ای مانند سارتن در کتاب نفیس خود


آنرا به نام دانشگاه می خواند، هم در دوره ساسانی و هم پس از آن « مقدمه تاریخ علم « به نام


دوران تا قرن سوم و چهارم هجری همچنان مرکز پزشکی و دانشهای وابسته به آن در ایران


بود.


شهرت « گندیشاپوریان » نخستین نسکهای پزشکی به دست همین گروه از پزشکان که به


یافته اند، به زبان تازی برگردانده شد و مهمترین نسکهایی که چه درپزشکی و چه در


داروسازی که قرنها پس از آن بن مایه پزشکان مسلمان شد به دست همینپزشکان نوشته شده


بود.


بنابراین شکی نیست که بررسی درباره نخستیننهادهای پزشکی دوران اسلامی و نخستین


نسکهایی که در این رشته به زبان تازیبرگردانده و یا نوشته شده و همچنین شرح حال


نخستین پزشکانی که در اسلام و دولت خلفابه این کار پرداختند، کمک بسیار گرانبهایی در


روشن شدن پیشینه پزشکی دوران ساسانیخواهد نمود.


گویند در زمان ساسانیان بر درگاهدانشگاه گندی شاپور نوشته بود :


» دانش و هنر برتر از زو و شمشیراست «


بن مایه ها


- تاریخ طب در ایران - دکتر محمود نجم آبادی


- ایران درزمان ساسانیان - آرتور کریستن سن


- تاریخ و فرهنگ ایران - دکتر محمد محمدیملایری


-شهمردان؛ تاریخ زرتشتیان فرزانگان زرتشتی -رشید


 



حذف ارسالي ويرايش ارسالي