کتاب زندگی
زندگی میتواند به زیبایی رویاها باشد. فقط باید باور داشته باشی که میتوانی کارهای سادهای انجام دهی. در زیر لیستی از کارهایی که میتونی برای داشتن زندگی شادتر انجام بدی، آورده شده. هر روز آنها را به کار بگیر.
سلامتی:
* آب فراوان بنوش.
* مثل یک پادشاه صبحانه و مثل یک گدا شام بخور
* از سبزیجات بیشتر استفاده کنید تا غذاهای فراور شد.
* با این ۳ تا E زندگی کن: انرژی(Energy)، اشتیاق(Enthusiasm)، همدلی و دلسوزی(Empathy).
* از نماز و دعا و مدیتیشن برای رسیدن به آرامش کمک بگیر.
* بیشتر بازی کن و تفریح را در همه کاری ببین.
* بیشتر از سال گذشته کتاب بخوان.
* روزانه ۱۰ دقیقه سکوت و تفکر کن.
* در شبانه روز تنها 7 ساعت بخواب.
* روزی ۱۰ تا ۳۰ دقیقه پیادهروی کن و لبخند بزن.
شخصیت:
* زندگی خود را با هیچ کس مقایسه نکن: تو نمیدانی در زندگی او چه میگذرد.
* افکار منفی نداشته باش، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کن.
* بیش از حد توان خود کاری انجام نده.
* خیلی خود را جدی نگیر.
* انرژی را صرف فضولی در امور دیگران نکن.
* وقتی بیدار هستی بیشتر خیالپردازی کن.
* حسادت یعنی اتلاف وقت.
* گذشته را فراموش کن. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاور. این کار آرامش زمان حال تو را از بین میبرد.
* زندگی کوتاه است. نسبت به دیگران تنفر نداشته باش.
* با گذشته خود رفیق باش تا زمان حال خود را خراب نکنی.
* هیچ کس مسئول خوشحال کردنت نیست مگر خودت.
* زندگی چون مدرسهای میماند و مشکلات قسمتی از برنامه درسی توهستند.
* بیشتر بخند و لبخند بزن.
* مجبور نیستی در هر بحثی برنده شوی.
جامعه:
* گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزن.
* هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخش.
* خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخش.
* زمانی را با افراد بالای ۷۰ و زیر ۶ سال بگذران.
* هر روز به ۳ نفر لبخند بزن.
* اینکه دیگران راجع به تو چه فکری میکنند، به تو مربوط نیست.
* در سختی و بیماری دوستان به مدد می آیند، با آنها در ارتباط باش
* خوبیها را ببین و تحسین کن و بدیها را با سخن و رفتار خود اصلاح کن...
خواهشمند است مطالب مرتبط خود را به این کارگروه ارسال فرمائید
در مواجه با افراد از خودت بپرس
این فرد چه حسی در من ایجاد می کند...
در کنار او می توانم خودم باشم؟
با او می توانم رو راست باشم؟
می توانم به او هرچه می خواهم بگویم؟
در کنار او احساس راحتی می کنم؟
وقتی او وارد می شود چه حسی به من دست می دهد؟
و وقتی می رود چه حالی می شوم؟
وقتی با او هستم احساسات واقعی ام را پنهان می کنم یا با او روراستم؟
آیا او باعث می شود احساس حقارت کنم یا به خودم ببالم؟