یکی از عوامل پیشرفت در هر سازمان یا در واحد بزرگتر هر کشوری، وجود مدیرانی است که بتوانند با توانایی، ذهن خلاق و آیندهگری سازمان یا کشور را به اهداف ترسیم شده خود برسانند؛ مسألهای که در ایران به دلیل وجود سرمایه خدادادی نفت، کمتر مدیری به دنبال آن میرود و در مقابل همه تنها به مدیر شدن میاندیشند که چگونه گره از کار خود بگشایند.
نظام اداری ما، کار را چنین تعریف کرده که در آن ارزیابی برای همه اجزای یک دستگاه هست تا برسیم به مدیری که فارغ است از ارزیابی. خلاصه آن که آبدارچی را با چای قند پهلو و چای به موقعش میسنجند؛ کارمند را با کارت ساعت حضور و غیاب و کارشناس را با شمار کاغذهایی که سیاه کرده است، ولی مدیر دولتی را با هیچ نمیسنجند.
برای مدیر دولتی، همین که در مجموعه تحت امرش، کسی نق نزند و اعتراضی نکند، کافی است.
اینجا برای انجام کار، هیچ چارهای نیست، غیر از مدیر شدن. برای همین است که صدها نفر برای به دست گرفتن همه یا بخشی از سکان امور اجرایی تصمیم به این کار میگیرند؛ برای نمونه، هنگامی که از طرف میپرسند برای چه تصمیم گرفتهای رئیس جمهور شوی، نامزد سادهدل که کشاورزی شیرین زبان است، پاسخ میدهد: تا سیبزمینیهای مانده را بفروشم و این است که یک کشاورز برای فروش سیبزمینی هم باید مدیر شود ...
لازم به ذکر است مطلب این گزارش به یک قاعده می پردازد و گرنه در ایران مدیرانی نیز وجود دارند که گر چه بی ادعا هستند ولی فراتر از توان یک انسان معمولی برای بهبودکار و کشور خود تلاش می کنند . اینان در کشور ما استثنا هستند...
نقل قول از تابناک 1390/8/28
دوستان؛ متخصصان امروز و شاید مدیران فردا
چند نکته را یادتون نره (طنز):
وقتی من کاری را دیر تمام میکنم؛ من کند هستم ... وقتی رئیسم کار را طول دهد؛ او دقیق و کامل است.
بقیش رو هم میتونید دانلود کنید...
I&I.pdf