اراده بر تغییر خویش (پند)

صفحه اصلی کارگروهها >> داستانهای کوتاه  >> اراده بر تغییر خویش (پند)
mohammad mortazavi

mohammad mortazavi

در کارگروه: داستانهای کوتاه
تعداد ارسالي: 195
13 سال پیش در تاریخ: دوشنبه, آبان 30, 1390 2:34










تفاوت کشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست.



برای مثال کشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است!



                                                                                                                                                                          



اما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اکنون کشورهایی توسعه‌یافته و ثروتمند هستند.



                                                                                              

 

تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست.

 

 

ژاپن کشوری است که سرزمین بسیار محدودی دارد که 80 درصد آن کوه‌هایی است که مناسب کشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا را دارد. این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری می‌باشد که مواد خام را از همه جهان وارد کرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر می‌کند.

 

 

مثال بعدی سوئیس است.

 

کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمی‌آید اما بهترین شکلات‌های جهان را تولید و صادر می‌کند. در سرزمین کوچک و سرد سوئیس که تنها در چهار ماه سال می‌توان کشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید می‌شود.

سوئیس کشوری است که به امنیت، نظم و سختکوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شده‌است (بانک‌های سوئیس).

 

 

افراد تحصیلکرده‌ای که از کشورهای ثروتمند با همتایان خود در کشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص می‌کنند که سطح هوش  و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد.

 

 

نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرامهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی می‌گیرند، در کشورهای اروپایی به نیروهای مولد و فعال تبدیل می‌شوند.

 



 



پس تفاوت در چیست؟

 

 

تفاوت در رفتارهای است که در طول سال‌ها فرهنگ و دانش نام گرفته است.

 

وقتی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل می‌کنیم، متوجه می‌شویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی می‌کنند:

 

 

.1اخلاق به عنوان اصل پایه

.2وحدت

.3مسئولیت پذیری

.4احترام به قانون و مقررات

.5احترام به حقوق شهروندان دیگر

.6عشق به کار

.7تحمل سختی‌ها به منظور سرمایه‌گذاری روی آینده

.8میل به ارائه کارهای برتر و فوق‌العاده

.9نظم‌پذیری

اما در کشورهای فقیر تنها عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی می‌کنند.

 

 

در کشور ما کسی که زیاد کار کند تراکتور نامیده می شود 

 

کسی که به قوانین احترام بگذارد بچه مثبت است

 

کسی که  اخلاقیات را رعایت کند برچسب پاستوریزه خواهد گرفت

 

 کسانی که حقوق دیگران را زیر پا می گذارند و افراد قالتاق، آدمهای زرنگ خوانده می شوند

 

انسانهای منظم افراد خشک وبیحال هستند

 

همه به دنبال یک شبه رفتن ره صد ساله

و.........

 

 

بیایید از خودمان شروع کنیم

 و از همین لحظه

 

 

ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر که منابع طبیعی نداریم یا اینکه طبیعت نسبت به ما بیرحم بوده‌است.

 

ما فقیر هستیم برای اینکه رفتارمان چنین سبب شده‌است. 
 

ما برای آموختن و رعایت اصول فوق که (توسط کشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم.

 

 

اگر شما این نامه را برای دیگران نفرستید:

 

اتفاقی برای شما نمی‌افتد،

از محل کارتان اخراج نمی‌شوید،

هفت سال بدبختی بر سرتان آوار نمی‌شود

و مریض هم نخواهید شد.

 

 

 

اما اگر میهن خود را دوست دارید،

 


این پیغام را به گردش بیاندازید تا شاید تعداد بیشتری از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغییر کرده و عمل کنند.



حذف ارسالي ويرايش ارسالي