کارگروه
کودکان و مسائل مهم مربوط به برخورد با آنها
در این کارگروه به دنبال راه کارهای جدید حول محور کودکان و نحوه برخورد با آنها و انتقال اطلاعات هستم.از همه دعوت میشود مطالب مفید رو برای استفاده عموم درج نمایند.متشکرم
 

آموزش، تنبیه، تشویق

مهدی مقصودی
13 سال پیش در تاریخ: شنبه, تير 25, 1390 17:46




شکی نیست که آموزشگاه های مختلف با روشهای آموزشی متفاوت استعدادها را پرورش می دهند. امروزه از تنبیه بدنی خبری نیست آیا واقعا تنبیه بدنی امری شرم آور است؟ این که می گویند تنبیه مخصوص حیوان است و انسان ، تا چه حدی درست است؟ آیا این امر در تمام محیطهای فرهنگی یا فراگیری نکوهیده است؟ پاسخ به این سوالات با جمله «تنبیه مخصوص حیوان است» ، پاسخ داده شده اند. اگر قدری به زمان نه چندان دور برگردیم ، جمله بالا پاسخی قانع کننده نبود. البته کاری به محیطهای ایده آل نداریم. 
محیطی که در آن، طفل در دبستان از امکانات آموزشی بسیار عالی برخوردار است و در منزل هم گذشته از کمک والدین با سواد، از انواع و اقسام سرگرمی های آموزنده برخوردار است. منظور ما محیطی است که در آن طفل معصوم بعد از صرف 4 یا 5 ساعت از بهترین ساعات عمر خود در مدرسه ، ساعات بیکاری را با بازی فوتبال در کوچه ها و درگیری با پسر همسایه پر می کند. روشهای آموزشی که در گذشته با تنبیه بدنی همراه بود ، کاملا نکوهیده و در خور ملامت است.

در بعضی مدارس دانش آموزان می بایست کتکهای روز جمعه را پنجشنبه نوش جان می کردند و یا سیاه کردن انگشتان به وسیله مداد که در اکثر مواقع توانایی انجام تکالیف را از دانش آموزان به کلی سلب می کرد. در این دوره متاسفانه ، بعضی از مواقع دانش آموزان با مساله کتک کاری نوعی زندگی مسالمت آمیز را در پیش می گرفتند؛به این صورت که تنبیه شدن از بخشهای لاینفک آموزشگاهی آنان شده بود هدف این گونه تنبیهات جز خشونت و رفع عقده نبوده است. این اعمال کاملا غیرانسانی و با اصول انسانی سازگار نیستند و نخواهند بود. بتدریج با گذشت زمان ، از شدت این گونه تنبیهات کاسته و تهدید جایگزین آن شد. تهدیدی جدی و البته گاهی موارد، در قالب تشویق ! همان سیاست تنبیه و تشویق یا چماق و شیرینی. در این نوع از محیطهای آموزشی که چند سالی به طول انجامید دانش آموز می دانست که تنها با ارائه درست درس می تواند از زیر ضربات طاقت فرسای اولیای آموزشگاه جان سالم به در برده و تشویق های آنان یا اولیای خانه و حتی دوست و آشنا را به قیمت صرف وقت گرانبهایش با خواندن اجباری چند کتاب با جملات قلنبه سلنبه ، متوجه خود سازد. در چنین محیطهایی ، از یکسو از بیم تنبیه ها و از سوی دیگر در مواجهه با تشویق های کذایی ، عمر دانش آموز تلف می شد طی این دوره ، دانش آموز لحظه ای درس را برای درس نخواندند. هدفشان از درس خواندن یا اصولا فرار از تنبیه بود ، یا وصال به تشویق ! نتیجه این که میل باطنی نقشی نداشت.

امکانات آموزشی برای دانش آموزان محرکی مثبت است، اگر این عنصر نباشد، رکود خودنمایی می کند و در نتیجه استعدادها از بین می روند. باید به نحوی محرکی را به وجود آورد تا این استعدادها پژمرده نشوند. امروزه عنصر تشویق، به تنهایی نقش بازی می کند و با کمی دقت می توان دریافت که چقدر نتیجه این بازی مایه تاسف است؛ چرا که هدف دانش آموز، کسب تشویق خواهد شد نه کسب دانش. جالب اینکه، خارج از چارچوب درس و مدرسه، مطالعه کتب ساده و یا مشکل، همراه با لذتی وصف نشدنی است چون نه تشویقی در کار است و نه تنبیه. میل باطنی فعال شده و نقشش را بخوبی ایفائ می کند اما این زمان برای خیلیها زیاد به طول نمی انجامد؛ چرا که وحشت از آینده که خود معلول عواملی از جمله بیکاری، فقر مادی، نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی است، مسیر مطالعه را تغییر می دهد. قصور در امر مطالعه ویران کننده سعادت آینده است درس را باید در آرامش فکری خواند. هیچیک از موارد به تنهایی موثر نخواهند بود، اگر امکانات آموزشی کافی در دسترس نباشد.


حذف ارسالي ويرايش ارسالي