به سوی دستیابی به استانداردها
چاپ، فراسوی مرزها
تلاش برای عرضه استاندارد چاپ افست تجاری که بر نحوه بازآفرینی تصویر Image reproductionدر مراحل مختلف پیشازچاپ تا چاپ، تاثیر بگذارد، همواره به خاطر تصویری که چاپکاران از خود دارند به شکست انجامیده است. چاپکاران افست بهطور سنتی خود را یک استادکار خودرای به شمار میآورند و استانداردها را تهدیدی برای قابلیتهای خلاقانه خود میدانند. این چاپکاران با آنکه تحت تاثیر نمونههای چاپی برجسته، ابزارهای کنترل کیفیت و یا هر چیز دیگری قرار میگیرند که کنترل بهتری بر روی فرایند چاپ در اختیارشان میگذارد اما با این وجود معتقدند چاپی که آن ها ارایه میکنند، یک موافقتنامه منحصر به فرد بین آنها و مشتریانشان است و همین منحصر به فرد بودن است که پول نصیب آنها کرده و به کسب و کارشان رونق میبخشد. حتی استانداردی چون بخش 3 استاندارد ایزو 2-13647 (فنآوری گرافیک- کنترل فرایند برای تولید فیلم تفکیکی، نمونه قبل از چاپ و تولید) که در سال 1996 عرضه شد و استاندارد آمریکایی GRACOLکه یک سال بعد ارایه شد، هیچکدام استاندارد مشخصی برای تولید و بازآفرینی تصویر ارایه نمیکردند. هر دو شامل خلاصهای از بهترین روشهای عمومی و تکنیکهای ویژهای بودند که میتوانست به عنوان مرجع مورد استفاده چاپخانهداران قرار گیرد.مهمتر اینکه به کمک این استانداردها مشتریها میتوانستند کیفیت کار چاپی خود را بر اساس شاخصهای کمی مورد قبول برای دنسیته (و یا مقادیر CIElabدر مورد کشورهای اروپایی) و مقدار چاقی ترام (dotgain)که اخیرا به آن افزایش مقدار تن (tone value increase)گفته میشود، مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهند.
به کارگیری مدیریت رنگ
پنج سال طول کشید تا پس از پیشرفتهایی که در زمینه استاندارد ICCو فرمتهای چاپ محور PDFاز جمله PDF /Xبهدست آمد بازار صنعت چاپ موقعیت استفاده از مدیریت رنگ را برای بهبود کارهای چاپی بهدست آورد . دو نهاد ECIدر اروپا و GRACOLدر آمریکا تلاشهای خود را برای تهیه و تدوین شرایط و روشهای استاندارد چاپ افست تجاری آغاز کردند. در ابتدا این فعالیتها و تلاشها بسیار پراکنده و نامنسجم بود زیرا همگان معتقد بودند که هر یک از این دو نهاد تنها برای منطقه خود استانداردی را ارایه خواهد کرد. چرا که در اروپا استفاده از پلیت پزتیو مرسوم است و در آمریکا استفاده از پلیتهای نگاتیو.
یکی از مشکلاتی که هردو طرف با آن مواجه شدهاند عاملی به نام NIH (NOT Invented Here)یا <اینجا اختراع نشده> بود. هر گونه تلاشی برای چاپ چه در انطباق کامل با شاخصهای کمی Labو چه در انطباق با ایزو یا GRACOLدر نهایت یک کار خاص و ویژه به حساب میآمد.
زیرا هر ماشین چاپ رفتار ویژه و چاپ ویژه خود را ارایه میکرد. چاپکاران افست که در پیشینه تاریخی خود شاهد فعالیت استادکاران ماهر و خبرهای بودند هیچ تمایلی برای اینکه کار آنها شیبه کار دیگری باشد نداشتند. بهویژه آنکه حتی در شرایط استاندارد نیز کارهای ارایه شده جای انتقاد و بحث و جدل را نیز داشت. چاپکاران از تلاشهایی که برای استانداردسازی میشد تقدیر میکردند ولی از نتیجه کار راضی نبودند، زیرا نیروی محرکه لازم برای پیشبرد این تلاشها وجود نداشت.
حرکت به سوی تلاش جمعی طولی نکشید تا CTPاز گرد راه رسید. با اینکه در ابتدا چاپکاران هر دو طرف اقیانوس، CTPرا امتداد همان چاپ سنتی میپنداشتند، با این وجود چاپکاران یک حرکت جمعی به سوی خروجی مستقیم را آغاز کردند. دلایل زیادی برای این تغییر رویه وجود داشت، حرکت از هر دو طرف شروع شده و صحنه برای یک تلاش فراگیر و جمعی آماده شد. طی چند سال گذشته نمایندگان GRACOLو ECIملاقاتهای غیررسمی با یکدیگر داشتند و نتایج فعالیتهایشان را به اطلاع یکدیگر رسانده و کارهایشان را نیز با یکدیگر مقایسه کردهاند. در این ملاقاتها، چاپکارانی از 10 کشور قاره آفریقا و آسیا نیز شرکت داشتهاند. پس از گفتوگوهای فشرده باز هم مواردی در مورد شرایط ویژه هر کشور و هر منطقه مطرح میشد، با این حال شباهتهای فراوانی نیز وجود داشت. همه طرفهای حاضر در این جلسات پذیرفتند که یک استاندارد جهانی و فراگیر برای چاپ افست تجاری نیروی محرکه بیشتری از تلاشها و ابتکار عملهای پراکنده ایجاد میکند. همواره یک کل از مجموعه اجزایی که آن کل را تشکیل دادهاند، بزرگتر است. ازسوی دیگر چاپکاران همواره میتوانند از تلاشها و استانداردهای محلی انتقاد کنند و آن را نامناسب بدانند ولی اگر یک استاندارد محصول تلاش نهادهای استانداردسازی در سراسر جهان باشد، نادیده گرفتن آن بسیار دشوار خواهد بود.
حرکت جمعی جدید برای ارایه استانداردهای فراگیر و فرامرزی
Printing Across Bordersنامیده شده که هدف آن هموار کردن راه و ارایه مقدمات لازم برای عرضه یک استاندارد چاپ بینالمللی است. این ابتکار عمل جدید به هیچ وجه در تضاد با تلاشهایی که در گذشته انجام شده نیست، بلکه بخشی از فرایند استانداردهای رایج است، زیرا نهادی چون ISOوANSI /CGATS کمیتههای خود را از تبلیغ و تست استانداردهای خود منع کردند تا از این طریق انعطاف فرایند را حفظ کرده و درهای آن را به روی همه باز نگاه دارند. گروههای دیگر نیز مثل ECIو GRACOLبرای پاسخگویی میباید به وجود میآمدند که این اتفاق هم اکنون رخ داده است. حالا این دو گروه و سازمانهای دیگر در سراسر جهان به یکدیگر میپیوندند تا یک تلاش و ابتکار عمل جمعی را پایهگذاری کنند. حرکتی که میبایست با استفاده از استانداردهای متغیر قبلی به یک استاندارد چاپ تجاری بینالمللی واقعی منجر شود.
اکنون زمان این کار فرا رسیده است. با مقایسه دو گروه ECIو GRACOLمتوجه میشویم که هر دو با یکدیگر تفاوت داشته و در عین حال با هم سازگار هستند. استاندارد GRACOLبر تغییر فرایند چاپ تمرکز دارد. برای این کار بیشتر به میزان خنثی بودن نواحی خاکستری (Gray balance)و کنترل کنتراست نقاط روشن (highlight)تاکید دارد تا از این طریق با استفاده از سیستم مدیریت رنگ، ماشین چاپ بتواند رنگها را با انسجام و یکدستی بهتری چاپ کند. در عین حال ECIدر بهبود و بهینهسازی شرایط استاندارد چاپ به عنوان مرجعی که همه بتوانند از آن استفاده کرده و چاپ با کیفیت بهدست آورند، تلاش میکند. تمام اعضای گروه چاپ فراسوی مرزها معتقدند آمیزهای از این دو رویکرد برای هر دو طرف و همزمان برای چاپکاران سودمند خواهد بود. در حقیقت تنها دو تفاوت عمده بین این دو استاندارد وجود دارد. آیا باید بیشتر به خنثی بودن نواحی خاکستری توجه کرد یا به حد و حدود چاقی ترام؟ (هنگامی که این دو در چاپ رنگی با یکدیگر تضاد پیدا میکنند) و آیا ثابت نگه داشتن کنتراست میان نقاط روشن و تن میانی یک هدف قابل دسترسی است که بتوان از آن در فرایند بازآفرینی رنگ استفاده کرد؟ پاسخ این دو سوال بر انتخاب استاندارد تاثیری نداشته و تنها در عمل موثرند. دو استاندارد GRACOLو ECIاکنون نزدیکتر به یکدیگر از همیشه هستند.
شناخت اولویتها
با در نظر گرفتن این نزدیکی بسیاری از کشورهای عضو استانداردهای فراگیر و فرامرزی (PAB)با شناسایی اولویتهای چاپچیها از طریق یک نظرسنجی موافقت کردند. کشورها و کسانی که مایلند به پروژه PABبپیوندند در ابتدا باید به 15 پرسش مشخص و کلی جواب دهند. مواردی که در این پرسشها مطرح میشود باید توسط تمام کسانی که میخواهند بخشی از این پروژه جمعی باشند مورد بررسی قرار گرفته و برای آن راهحل پیدا کنند. با طرح این پرسشها و پرسشهای نظیر آن در میان چاپخانهداران،کشورهای مختلف گروه PABمیتوانند راه خود را پیدا کنند. GRACOLپاسخ خود به این پرسشها را ارایه کرده است که میتوانند به نوعی دیگران را نیز راهنمایی کنند.
پاسخ GRACOLبه پرسشهای مطرح شده میتواند چارچوبی برای این استاندارد جهانی ترسیم کند.
1. چه چیزی را باید تنظیم کرده و ترتیب و اولویت این تنظیمات چگونه باید تعیین شود تا رنگ دلخواه توسط ماشین چاپ بهدست آید؟
GRACOLاعتقاد دارد حتی چاپخانههایی که بر اساس اعداد و ارقام از پیش تعیین شده و محاسبه شده کار میکنند در پایان مرحله آمادهسازی ماشین چاپ باید بر اساس تجربه خود پارامترها را دستکاری کنند تا نتیجه مورد نظر بهدست آید. در برخی از بازارها مثل نشریات این کار همواره میسر نیست، ولی این بدان معنی نیست که چاپکاران مایل نباشند در صورت امکان، چاپ بهتری ارایه دهند. ولی آنها چه چیزها و چه پارامترهایی را تنظیم میکنند؟
در حقیقت آنچه را که آنها تنظیم میکنند <وزن> یا رنگ تصویر است که با تنظیم میزان خنثی بودن نواحی خاکستری (Gray balance)و وزن تنهای میانی (mid tone weight)بهدست میآید.
GRACOLدر تلاش است تا تنهای میانی را قابل پیشبینی کند تا از این طریق شکل چاپ شده تصویر در بخش پیشازچاپ تنظیم شده و کیفیت تصویر در مرحله چاپ نیز قابل پیشبینی باشد. از آنجایی که این آخرین تنظیمی است که چاپکار انجام میدهد، از همه مهمتر است. زیرا همه تنظیمات دیگر را تحتالشعاع قرار میدهد.
2. منظور از ارایه ارقام برای اندازهگیری دنسیته و چاقی که به آن افزایش مقدار تن (TVI)نیز میگویند چیست؟ این ارقام چه چیزی را نشان میدهند؟
GRACOLادعا میکند این ارقام در حقیقت ابزار کنترل فرایند برای ماشین چاپ هستند. آنها به چاپکار میگویند که چاپ یک کار روی یک ماشین معین تا چه حد یکدست و منسجم است. از سوی دیگر هیچ ارتباط ذاتی بین این ارقام و تصویر و یا رنگ چاپ شده وجود ندارد زیرا متغیرهای فراوان دیگری نیز بر کار ماشین چاپ تاثیر میگذارند. دنسیته با دستیابی به یک مقدار ثابت برای چاقی ترام، برای پیشبینی و کنترل کیفیت چاپ شرط لازم است ولی کافی نیست.
3. کار چاپ شده را بر چه مبنایی ارزیابی میکنید؟ ورنی خورده یا بدون ورنی.خشک یا تر؟
GRACOL معتقد است بسیاری از چاپکاران افست تجاری کارهای خود را بهصورت تر (در حال چاپ) و با پوشش (پس از اینکه ورنی خورد) اندازهگیری و ارزیابی میکنند. یکی از مشکلاتی که در مورد استاندارد قبلی (004 (DTRوجود داشت این بود که مبنای این استاندارد چاپ خشک و بدون ورنی بود که برای چاپکاران تجاری چندان قابل استفاده نبود. در حالی که مشکلات فراوانی برای ارایه استانداردسازی کار ورنی خورده پیش میآید، با این حال این کارها بیشترین حجم کاری چاپ تجاری را تشکیل میدهند. به همین خاطر باید مبنای یک استاندارد فراگیر باشند. با این حال GRACOLمعتقد است اعداد و ارقام استاندارد برای چاپ بدون ورنی نیز باید در استاندارد فراگیر وجود داشته باشد.
4. میزان خنثی بودن نواحی خاکستری (Gray balance)تا چه حد اهمیت دارد؟
از دید GRACOLایدهآل چاپکاران هنگام مقایسه دو تصویر آن است که هر یک از رنگها را بهطور جداگانه و یک به یک با هم مقایسه کنند. البته این کار غیر ممکن است و اگر هم امکانپذیر بود، از اولویت برخوردار نبود و با تغییر تنظیمات ماشین چاپ باز هم رنگها تغییر میکرد. برای چنین مقایسهای، استفاده از چند رنگ به عنوان نماینده سایر رنگها (Representative Colors)و نوار رنگهای استانداردی نظیر FOGRA Media wedgeمعمولا کمک خوبی به شمار میآیند. با این حال از آنها نمیتوان برای کارهایی بهره گرفت که در آنها فرم چاپی از محدودیت فضای چاپپذیر برخوردار است.
در مجموع استفاده از نوارهای کنترل رنگ سادهای که تنها شامل خانههای خاکستری برای کنترل میزان خنثی بودن تنهای میانی خاکستری و در حالت ایدهآل کل محدوده خاکستری باشد، بهتر میتواند نشانگر کیفیت کل تصویر هنگام چاپ باشد.
از سوی دیگر شاخص میزان خنثی بودن نواحی خاکستری، بهتر میتواند ماشینچی را راهنمایی کند برای مثال اگر مناطق خاکستری بیش از حد قرمز باشد، چاپکار متوجه خواهد شد که باید میزان ماژنتا و زرد را کاهش دهد و غیره.
5. منظور از خاکستری در هنگام تعیین مقادیر CMYچیست؟
بر اساس استاندارد GRACOLکه با استاندارد ایزو 2-12467 نیز مطابقت دارد منظور از میزان خاکستری نقاط میانی 50 درصد سایان، 40 درصد زرد و 40 درصد ماژنتا است.
6. آیا این مقادیر با مشکی 50 درصد فام کاغذ و یا قدر مطلق a*و b*مطابقت دارد؟
اگرچه GRACOLهیچگونه اولویتی برای این مقادیر سهگانه قایل نیست، اما برای قضاوت در مورد یکدستی دو رنگ استفاده از قدر مطلق شاخصهای a*و b* در سیستم رنگی CIE Labترجیح داده شده است، زیرا تاکید بر تطابق مشکی 50% در شرایطی که مرکب مشکی ممکن است تغییر کند باعث دگرگونی وضعیت تصویر در حال چاپ میشود. همین امر در مورد فام (hue)کاغذ نیز صدق میکند، زیرا کاغذهای افست موجود در بازار از لحاظ فام یا رنگمایه با هم تفاوت دارند و این تفاوت تا 0rE1میتواند متغیر باشد.
GRACOLابتدا به عنوان نقاط مرجع 0 a*=و 0 b*=را انتخاب کرد، ولی متخصصان ICCمعتقدند که فام کاغذ روی چشم انسان تاثیر میگذارد و این امر محاسبات دقیق را پیچیده میکند.
7. 7) فارغ از تلرانس قابل قبول برای انطباق دو رنگ، تلرانس قابل قبول برای رنگها چیست؟
بر اساس استاندارد GRACOLدنسیته (از جمله دنسیته کالریمتریک) و چاقی ترام (TVI)تلرانسهای فرایند کنترل هستند و به هیچ وجه نشانگر رنگ تصویر به شمار نمیآیند.
از آنجایی که هیچ روش اندازهگیری یا پیشبینی تطابق بصری رنگ در حال حاضر وجود ندارد، GRACOLمعتقد است یکدستی بصری (Visual Consistency)جایگزین مناسبتری است.
بنابراین بهترین راه کنترل مقدار تنهای میانی تصویر است و در عین حال باید اجازه داد تنهای با درصد پایینتر یا بالاتر آزادانه حرکت کنند، زیرا آمار و ارقام نشان میدهد، تغییرات در این مناطق کمتر است. برای این کار ماشین چاپ را باید به گونهای تنظیم کرد که مقدار مناطق خنثی تن میانی (Mid Tone neutral Patch)دقیقا با یک عدد Labبرابر شود. باید اطمینان حاصل کرد که تنپلاتها (Solids)در محدوده قابل قبول قرار دارند. سپس باید چاقی ترام را کنترل کرد و درصورت لزوم به چاپکار هشدار داد در چه مرحلهای، چاپ از ثبات لازم برخوردار نخواهد بود.
اگر بر اساس این اولویتبندی، و نه لزوما به همان ترتیب که گفته شده، رفتار شود یکدستی بصری بهتری بهدست میآید. به عبارت دیگر کاری که باید انجام شود، اندازهگیری رنگی است که تاثیرات متقابل لایههای مرکب به وجود آورده و نه مجموع چهار لایه مرکبی که انگار هر کدام از دیگری جدا هستند.
8. چه موادی بهترین چاپ را ارایه میکنند (پلیتهای پوزتیو یا نگاتیو، انواع مختلف کاغذ، ورنی) یا اینکه همه آنها خوب هستند، به شرط اینکه کار چاپی یکدست (Consistent)ارایه کنند؟
چاپکاران کشورهای مختلف کاغذ، مرکب،پلیت و لاستیک را بر اساس ارزشها، امکانات و اقتصاد منطقه خودشان انتخاب میکنند. مسیر بهینهسازی و بهبود چاپ، اساس استانداردسازی است و متاثر از مواد مورد استفاده نیست.
9. آیا به روشهای قبلی و سنتی خودتان پایبند هستید؟
GRACOLمعتقد است متغیرهایی که در چاپ تاثیرگذار هستند آنقدر فراوانند که هیچ کدام از آنها نسبت به تاثیر نهایی کار (یعنی چاپ با کیفیت) تقدم ندارند.
بهتر این است که همه تلاشها در جهت ارایه یک چاپ با کیفیت باشد تا تکرار روشهای قدیمی و تنظیمات که به آنها عادت کردهایم. اگر این روشها مناسب نباشند، باید کنار گذاشته شوند. به نظر میرسد چاپکاران نیز همین مسیر را دنبال میکنند.
10. چگونه میتوان مطمئن شد که مقدار تنهای میانی مناسب است؟
یکی از مشکلاتی که چاپکاران افست در سالهای اخیر بدان دچار شدهاند تمایل به چاپ با وضوح بالا (sharp)است. زیرا از دید چاپخانهداران چاقی ترام یک مشکل چاپی است که باید آن را برطرف کرد. این امر باعث شده تا تصاویر در مناطق تنهای میانی ضعیف یا کمرنگ باشد، زیرا وزن تنهای میانی کاهش مییابد. استاندارد GRACOLبه چاپکاران اجازه میدهد تا میزان چاقی ترام را اندازه گرفته و با میزان دلخواه چاپ کنند، به شرط آنکه چاپ یکدست باشد. با ساخت نقاط روشن (HighLight)ثابت در مقابل کنتراست نقاط میانی اندازه تن میانی از طریق دستگاه CTPحفظ شده و چاپ با پروف (نمونهای) که توسط مشتری مورد تایید قرار گرفته همخوانی پیدا میکند.
11. آیا مقدار تن میانی مستقل از تصویر است و اگر این چنین است آیا تنظیمات باید در بخش پیشازچاپ انجام شود یا روی ماشین چاپ؟
مقدار تن میانی به تصویر وابسته نیست. اگر ماشین چاپ مقدار تن میانی را ثابت نگاه دارد، بخش پیشازچاپ میتواند هر تصویر را بهینه (Optimize)کرده و سپس میتوان انتظار یک چاپ خوب از ماشین چاپ داشت.
12. چاقی ترام چگونه مقدار تن میانی مناسب را به نمایش میگذارد؟
همانگونه که قبلا اشاره شد چاپکار میتواند با هر میزان چاقی ترام که بخواهد چاپ و در عین حال مقدار تن میانی مناسب را نیز حفظ کند، زیرا CTPارتباط مطلق بین این دو را گسسته است.
13. چه چیزهایی دنسیته مطلوب را تعیین میکند؟ (هزینه مواد، محدودیتهای کاغذ و مرکب، استانداردها، غیره..)
برای چاپ تجاری با کیفیت، چاپکاران باید قادر باشند از هر میزان مرکبی که بتوان با اطمینان خاطر آن را روی کاغذ منتقل کرد، استفاده کنند، گراکول معتقد است شفافیت یا پشتنمایی (Transparency)مرکب، حد تغذیه مرکب را تعیین میکند، زیرا این عامل در چاقی ترام موثر است.
GRACOLادعا میکند در این زمینه دنسیته مطلوب را در استاندارد خود گنجانده است. GRACOLبا دنسیتههای بالاتر از حد مطلوب نیز بهصورت آزمایشی چاپ کرده است. فرایند GRACOLبه چاپخانهداران امکان میدهد با دنسیتههای بالاتر نیز چاپ کرده و در عین حال کیفیت چاپ را حفظ کنند، زیرا نقاط روشن ثابت در مقابل محدوده کنتراست تن میانی ایجاد شده است.
14. یک استاندارد باید بیانگر چه چیزی در بازار چاپ افست تجاری باشد؟
GRACOLمعتقد است یک استاندارد باید بیانگر بهترین کیفیتی باشد که عملا یک چاپکار میتواند به آن دسترسی پیدا کند. این استاندارد باید بیشترین میزان مرکبی را که میتوان روی کاغذ انتقال داد و در عین حال هزینهها و کیفیت چاپ نیز توجیهپذیر باشند، تعیین کند.
چاپکاران نباید تنها به خاطر منحصر به فرد بودن،کالای خود را بفروشند، بلکه باید به عنوان چاپخانهای که قادر است کار استاندارد عرضه کند، خود را بشناسانند.
15. نقش مدیریت رنگ در این میان چیست؟
استاندارد GRACOLیا هر استاندارد دیگری به تنهایی راهحل نهایی به شمار نمیآید، بلکه این استانداردها هر کدام یک روش برای بهبود عملکرد ماشین چاپ است تا بتواند فایلهایی را که از قبل مدیریت رنگ روی آنها اعمال شده به خوبی چاپ کنند. این استانداردها مقادیر خنثی و تقریبا خنثی را تثبیت میکنند. بقیه رنگها باید همگی از سیستمهای مدیریت رنگ عبور کنند. با این حال به چاپخانهدار اطمینان میدهند دستکم هنگامی که فایل یا تصویری از محک مدیریت رنگ به سلامت عبور کرده، ماشین چاپ این آمادگی را دارد تا آن را به خوبی چاپ کند.
تعریفی از آینده
اکنون وقت آن رسیده که صنعت چاپ به یک استاندارد جهانی دست پیدا کند. سیستمهای مدیریت رنگ و دستگاههای CTPهمانگونه که در استانداردهای مختلف از جمله GRACOLو ایزو 2-12647 به آنها اشاره شده این امکان را به ما میدهند تا آینده را پیشبینی کنیم.
آنچه مهم است باید در ترتیب اولویتها تغییر حاصل شود و به جای دنسیته > چاقی
ترام> درجه خاکستری، مسیر را تغییر داده و از فرمول درجه خاکستری >دنسیته> چاقی ترام استفاده کرد.
از این طریق میتوان ماشین چاپ را به یک دستگاه خروجی مجهز به مدیریت رنگ تبدیل کرد، نه دستگاهی که خودش را با پروف (نمونهگیری پیشازچاپ) هماهنگ میکند. در این صورت ماشین چاپ بار دیگر به قلب فرایند چاپ تبدیل شود. آیا این همان چیزی نیست که چاپکاران آرزویش را دارند؟