از اولین لحظات با نوزاد حرف بزنید
اما توجه داشته باشید، همان طور که نیاز دارد با او حرف زده شود، همان قدر هم نیاز دارد، که به او گوش داده شود…
تماس بدنی مادر و شیرخوار ضروری است. در این ارتباط صمیمی، نوزاد از مادر احساس حمایت می گیرد و به تدریج مرزهای جسمش را کشف می کند. همچنین او می تواند خود را با شرایط وفق دهد، اعتماد به نفس بگیرد و خود رابه آرامی و با گذشت ایام پیدا کند.
اما حرف زدن با نوزاد هم بسیار مهم است. حتی اگر معنی کلمه ها را نفهمد، حس موجود در آنها را دریافت می کند و می داند که او را مخاطب قرار داده اید. به این ترتیب نوزاد شما وارد دنیای انسانی می شود، دنیایی که تبادلات و زبان به او کمک می کند تا شخصیتش ساخته شود.
به کمک این واژه ها و جمله ها که به او و اطرافش مربوط می شوند ( “بابا الان میاد”، “شیشه شیرت هنوز گرم نشده”، “حالا دیگه وقت خواب بعد از ظهره”… )، او به خوبی می فهمد که دوستش دارید. و فهمیدن این موضوع برای رشد خوب او لازم و ضروری است!
این پیام از طریق نگاه و لبخند هم منتقل می شود. از اولین روزها، نوزاد به دنبال این تماس می گردد و به کوچکترین نشانه ها پاسخ می دهد. گاهی پاسخ ها نامحسوس و جزئی اند، مانند پلک زدن یا حرکات بازوها. مطمئناً، همیشه این پاسخ ها واضح نیستند و پاسخ هر نوزادی با نوزاد دیگر متفاوت است. اما آنچه که قطعی و حتمی است، این است که هر نوزادی حس و عاطفه دارد و تمام محرک های اطرافش را دریافت می کند.
در شش ماه اول او به کمک غان و غون کردن، حرکات و ایما و اشاره پیام هایش را می فرستد و شما را وارد رابطۀ تبادلی خواهد کرد، این رابطه به مرور زمان دقیق تر می شود، تا حدی که پیام ها را به راحتی رمزگشایی می کنید و می فهمید. این مکالمه محبت و تفاهمی را ایجاد خواهد کرد که نمی توان رویش قیمت گذاشت.
تا جایی که برایتان ممکن است، با او حرف بزنید. زمان هایی را برای آغاز حرف زدن انتخاب کنید که بچه تان آرام است. اگر گرسنه یا ناراحت و ناآرام باشد، طبیعتاً پذیرندۀ حرف های شما نیست. اشیا و اعمال را نام گذاری کنید، سئوال بپرسید و سپس یک لحظه وقفه ایجاد کنید تا نوزاد بتواند آنها را به هم ربط دهد. واکنش هایش را به خوبی زیر نظر بگیرید، این واکنش ها نخستین گام های او در برقراری ارتباط است.
خودتان باشید
این که در هنگام صحبت با بچه چه می گویید، اهمیت زیادی ندارد. آنچه مهم است این است که خودتان را مجبور نکنید که با تیپ های مختلف حرف بزنید. همچنین به خود فشار نیاورید که مثل “بچه ها” حرف بزنید، اما برعکس اگر به طور طبیعی و ناخودآگاه (هنگام حرف زدن با کودک تان) مثل بچه ها صحبت می کنید، جلوی خود را نگیرید. زمانی خواهد رسید که بچۀ شما مثل گربه “میو میو” می کند. خودتان باشید و همه چیز را با حساب و کتاب نسنجید.
با توجه به آنچه گفته شد، شما مجبور نیستید که همۀ اصطلاحات و واژه ها را آسان کنید. و در نهایت، از تکرار کردن نترسید. دورۀ آموزش تمام می شود و کوچولوی شما همه چیز را یاد می گیرد.
توجه داشته باشید که در راه مکالمه تمام موانع را باید کنار زد ولی این به آن معنا نیست که یک ریز و بی وقفه فقط حرف بزنید.
برعکس، مکالمۀ شما باید واقعی باشد: فکر خود را دنبال کنید و او را مخاطب قرار دهید، مکث کنید، منتظر پاسخ بمانید، متناسب با حال و هوایتان و یا جایی که لازم است، شدت صدایتان را تغییر دهید، … . هدف از این اقدامات ایجاد هماهنگی با واقعیت هاست تا بتوانید مسیر زبان را به دلبندتان نشان دهید.
و مطمئناً هیچ چیز مانع شما نمی شود که به او بگویید دوستش دارید