کارگروه
مرجع دانش
عرفان - فلسفه - مطالب علمی - کامپیوتر - نرم افزار - سخت افزار -رفع شبهات دینی - برنامه نویسی وب - امنیت شبکه - اوراکل - سیاست
 

تجربیات شخصی : آیا تا کنون روح یا جن دیده اید؟ برای دوستان خود تعریف کنید

صفحه اصلی کارگروهها >> مرجع دانش  >> تجربیات شخصی : آیا تا کنون روح یا جن دیده اید؟ برای دوستان خود تعریف کنید
حسین روستایی

حسین روستایی

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: 53
13 سال پیش در تاریخ: دوشنبه, اسفند 02, 1389 11:3


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: -2
12 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, آبان 04, 1390 3:30

سلام


قابل توجه اونهایی که میگن جن وجود نداره ..


من از بچگی تا حالا خیلی باهاش مواجه شدم .بچه بودم خونه ما خیلی قدیمی بود .هنوز آجر فرش بود .و دیوارهاش از خشت و آجر بود .یه شب داشتم میرفتم دستشویی که متوجه شدم برادرم لب حوض بزرگی که وسط حیاط ما بود نشسته بود و داشت پاهاشو میشست .ازش پرسیدم این وقت شب چرا داری پاتو میشوری .گفت به تو چه مربوط .خلاصه رفتم توی اطاق که بخوابم .دیدم داداشم توی اطاقه ...یدفعه پاهام لرزید . وبا ترس یه نگاهی به لب حوظ توی حیاط انداختن دیدم همنجا وایساده وداره بهم میخنده .جیغ زدم و همه رو از خواب بیدار کردم ..دیگه تا یادم بود نصف شب دستشویی نرفتم.


با تشکر


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: -2
12 سال پیش در تاریخ: دوشنبه, آبان 09, 1390 6:9

توی کرمانشاه دوستی داشتم که در زمان جنگ برای استراحت بعضی وقتها به خونه شون می رفتیم.


یعنی بجای اینکه .به پایگاه صلواتی که در یکی از مساجد کرمانشاه به اسم مسجد ترکها بود بریم می رفتیم منزل .آقا فرشید که از خوانواده های اصیل کرمانشاهی بودند .


خونه اونها مثل خانه ارواح بود .خیلی قدیمی و ترسناک بود و ستونهای بلند با شیروانیهای بزرگ و ساختمان دوطبقه بزرگی بود . که شبها آدم جرات نمی کرد حتی برای دستشویی رفتن از اتاق خارج بشه .


فرشید هم مارو می ترسوند .خلاصه یکی از شبها که با چند نفر از دوستامون منزلشون بودیم .خیلی میخندیدیم .و از موضوعاتی که در جبهه رخ میداد می گفتیم و میخندیدیم . وبرای از دست دادن بچه ها گریه می کردیم . و خلاصه خیلی خوب بود .اون روزها سومار بودیم و هوا هم خیلی سرد بود .دو سه شبی که در اونجا بودیم کاملا استراحت می کردیم .


اون شب فر شید گفت یکی بره توی اشپز خونه و چایی درست کنه بریزه توی فلاکس و بیاد ولی سفارش کرد که توی مسیر از این طرف حیات تا اون طرف حیات که آشپز خونه بود .کسی خر بازی در نیاره و کاری نکنه که جنها رو عصبانی کنه ...ما هم طبق معمول به حرفهاش راجع بع جن خندیدیم . از کنارش گذشتیم ..


یکی از بچه ها که اون شب شهر دار خونه بود و باید این وظایف رو انجام میداد . رفت و بعد از چند دقیقه سرآسیمه خودش رو انداخت  توی اطاق .


زبونش بند اومده بود . و تته پته  می کرد .ما که فکر میکردیم .داره مسخره بازی در میاره .بهش می خندیدیم .اما فرشید .نگران ازش می پرسید ..که ..چی شده ..جون بکن حرف بزن.


خلاصه اسماعیل زبون باز کرد و گفت ...بچه ها جنها منو دنبال کردند وخیلی بودند ...فرشید با نگرانی پرسید مگه کاری کردی ..ما تازه داشت .باورمون میشد واز نگاه نگران فرشید .به همدیگه نگاه می کردیم .


خلاصه اسماعیل جون کند و گفت ..داشته محتویات فلاکس چای رو خالی میکرده .که چون فاضلاب ظرفشویی گرفته بود اونم زحمت کشیده بود و محتویات تفاله چایی رو به همراه باقی مانده چای کهنه رو میریزه بیرون توی حیات ...هنوز حرفش تموم نشده بود .که فرشید گفت: بدبخت شدیم ..بچه ها ..امشب دیگه جنها نمیزارن توی این خونه باشیم .ما که از حرفهای فرشید چیزی حالیمون نمیشد ...سوال پیچش کردیم .اونم گفت .احمقها این دیوانه تفاله چای ریخته سرشون ...میفهمید یا نه...


چراغ اتاق خاموش میشد .دوباره روشنش میکردیم .صدای داد و بیداد .میومد .شیروانیها سر و صدا میکردند..


خلاصه صدای به هم خوردن پنجره ها به گوش میرسید .که یواش یواش باور کردیم که بابا این فرشید مادر مرده راست میگه.


خلاصه مارو اونشب از خانه بیرون انداختند ..و اونشب رفتیم .پایگاه صلواتی .......


چند سالی هست که از فرشید خبری ندارم .امید وارم با جنهای خانگیشون بهش خوش بگذره........


 


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: -2
12 سال پیش در تاریخ: یکشنبه, آبان 22, 1390 4:40

 


1- جن جانوریست دارای شعور؛ و فیزیکی غیر ارگانیک ؛ که از لحاظ شان وجودی ؛ از دید ادیان پایینتر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد .در فرهنگ فارسی به آن دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یا jinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که؛ پوشیده شده ؛و منظور پوشیده ماندن او از حواس ماست.


۲- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان؛ اعجاب آور است. عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک ؛در وجودش مانند بارباپاپا ؛می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود. و بسیاری از چیزها را در یک آن ؛جا به جا کند .همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد. می تواند مثلا ظرف ۵ دقیقه فاصله بین لاهور و تهران را طی کرده و برگردد.


۳- جن ابزار ساز نیست ؛ وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد ؛قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند ؛وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد. زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست .جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است ؛ و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند ؛ و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.


۴- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کند . اما به مقداری بسیار کمتر از انسان.


۵- جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارند . تولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند ؛ و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند.


6- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند . حدود ۱۰۰۰ سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده ؛ که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند ؛ از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند ؛ احتمالا هنوز زنده اند . جن ها مانند انسان داناونادان ؛ .فرمانده و فرمانبردار ؛ ارباب و بنده ؛ کافر و متدین ؛ شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.


۷- جن دارای عقل است . اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش ؛ و قوه تشخیص است ؛ به اضافه هوشی سرشار ؛ اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.


۸- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند ؛ و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص ؛ و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان.


۹- معروف ترین جن ؛ ابلیس ؛ یا همان شیطان نام دارد ؛ که وصف حال او را شنیده اید ؛ که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسید ؛ اما چون حاضر به سجده بر انسان ؛ یعنی شریک قرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد.


۱۰- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان ؛ و انسان در شرایطی ؛ قادر به تسخیر جن است . انسان مسخر شده را مجنون؛ یا دیوانه ؛یا دیو زده ؛ و جن تسخیر شده را ؛موکل می نامند. گویند خود جنیان بر سه قسمند: دیو.؛جن وپری ؛که از لحاظ مکانی ؛ مادون فرشته هستند.


۱۱- جن می تواند در مواردی تربیت شده ؛ به انسان خدمت کند. چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد . اما به طور کل ؛ نه بودا ؛ نه دالای لاما ؛ نه اولیا الله ؛ و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام ؛به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان ؛خطا و اشتباه و گناه می کنند ؛توصیه نکرده اند اما همگی؛ وجود آنها را تایید کرده اند .


۱۲- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای ؛با ما هستند ظاهر نمی شوند ؛اما حاضرمی شوند و بعضی از انها ؛درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف ؛رفت و آمد می کنند. یکی از راه های دور کردن جنهای مزاحم ؛خواندن و آویختن ۴ آیه از قران است ؛ که با قل شروع می شوند . و بسیاری ادعیه ؛که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچیست!؟


۱۳- جن ها ؛ بعضی از ما را؛ به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند؛ کمکمان می کنند ؛همینطور جواهرات و اشیای قیمتی ما ؛ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) .اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند ؛بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند .خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کرداراکثرآدمیان اهل شیطنت.بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.


۱۴- اما آنان که ماورای طبیعت ؛ و موجوداتش را باور ندارند؛ چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند . اینها معمولا فقط آنتی تزقصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند؛ که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند. این تیپ آدمها از ۷ سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده ؛هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارند.مثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند: کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش . و گروه آخر کسانی که جنها ؛ دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح ؛در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند ؛تا فردا در مدح روح ؛کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند.
جن برای انسان ؛ از انسان خطرناک تر نیست . همانطور که انسان برای کوسه ؛ از کوسه خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین ۳۵ میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز ؛ هراس ناک تر و هوس ناک تر از انسان نیست ؛ که به قول توماس هابز :انسان گرگ انسان است.


۱۵- در کل؛ و بدون در نظر گرفتن موارد خاص ؛ آنها به ما کاری ندارند .ماهم به آنها کاری نداریم ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و ...... فراریند .مثل ما کار و مکافات دارند. و دست آخر اینکه ؛به عقیده من: با تمام این اوصاف ؛تفاوت اساسی با ما ندارند زیرا که : آنها هم رنج می کشند.


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
کاربر حذف شده

کاربر حذف شده

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: -2
12 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, آذر 02, 1390 6:54

آیا ارواح با هم در ارتباطند؟!






امام علی علیه السلام می فرماید : مردگان [در عالم برزخ] همسایگانی هستند که با یکدیگر انس نمی گیرند و دوستانی هستند که به دیدار یکدیگر نمی روند، پیوندهای شناسایی و الفت در میانشان پوسیده، و اسباب برادری بین آنها بریده است.






«جیرانٌ لا یتأنَّسونَ، و أحِبّاءُ لا یتزاورون بَلیت بَینَهُم عُرا التَّعارف، و انقطعت مِنهُم أسبابُ الإخاء، فکلهم وحیدٌ و هُم جمیعٌ و بجانب الهَجرِ و هُم اخِلّاءُ، لا یتعارفون لِلَیلٍ صباحاً، و لا لنهارٍ مَساءً. ایُّ الجدیدنِ طعنوا فیه کان علیهم سرمداً، شاهَدُوا من اخطارٍ دارهم افظعَ ممّا خافوا..»1


 


شرح گفتار


امیر متقیان علی (علیه السلام) در این فراز از خطبه ی نورانی نهج البلاغه، از عالم قبر و احوالات مردگانی که در آن عالم به سر می برند سخن به میان آورده و در این باره به زیبایی می فرماید: «مردگان [در عالم برزخ] همسایگانی هستند که با یکدیگر انس نمی گیرند و دوستانی هستند که به دیدار یکدیگر نمی روند، پیوندهای شناسایی و الفت در میانشان پوسیده، و اسباب برادری بین آنها بریده است


با اینکه همه در یک جا گرد آمده اند، تنها هستند، رفیقان یکدیگرند و با این وجود از هم دورند، نه برای شب صبحگاهی می شناسند، و نه برای روز شامگاهی، شب یا روزی که در آن به سفر مرگ رفته اند برای آنها جاویدان است. خطرات آن جهان را وحشتناک تر از آنچه می ترسیدند یافتند، و نشانه های آن را بزرگتر از آنچه می پنداشتند مشاهده کردند


با دقت در کلام امیر بیان علی (علیه السلام) می یابیم در عالم قبر رشته هرگونه محبت و دوستی از هم گسسته گشته، و مردگان در آن عالم بی آنکه کوچکترین ارتباط دوستانه ای با هم داشته باشند، با طوفانی از ترس و وحشت، فرا رسیدن روز قیامت را به انتظار می نشینند.


نکته ی حائز اهمیت پیرامون کلام نورانی امیر متقیان علی (علیه السلام) آن است که سخن حضرت تنها اختصاص به کافران و گنهکاران داشته و هرگز جنبه ی عمومی و همگانی ندارد. چرا که از روایات پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) استفاده می شود که ارواح مومنین پس از مرگ با هم در ارتباط بوده، به گونه ای که به دیدار یکدیگر رفته و با گفتگوی صمیمانه با هم لحظات شیرین و لذت بخشی را تجربه می نمایند، به عنوان نمونه در ادامه به یکی از این روایات اشاره می نماییم:


ارواح انسان ها پس از مرگ، به کلی از این عالم بیگانه نمی شوند، بلکه گهگاهی با این جهان ارتباط برقرار نموده و از اخبار و حوادث آن مطلع می شوند، بدیهی است که در این ارتباط، خانواده میّت از سهم ویژه ای برخوردار بوده به گونه ای که میت عمده ی وقت خویش را در این باره به آنها اختصاص خواهد داد


حبّه ی عرنی که از یاران خاص علی (علیه السلام) بود می گوید: من در حضور امام علی (علیه السلام) در کوفه بودم، با آن حضرت به پشت کوف (نجف اشرف) رهسپار شدیم، آن حضرت در «وادی السلام» توقف کرد، دیدم آن حضرت گویا با اقوامی ارتباط برقرار نموده و با آنها گفتگو می نماید، من به پیروی از او ایستاده بودم، تا اینکه خسته شدم و نشستم به قدری که ملول و کوفته گشتم و بار دیگر ایستادم به قدری که باز خسته شدم، و باز نشستم اما باز هم ملول و خسته شدم، حضرت همچنان ایستاده بود (و با افراد نامرئی گفتگو می کرد) برخاستم و روپوش خود را جمع کرده و به آن حضرت عرض کردم: ای امیر مومنان! دلم به حال شما که آنقدر ایستادن شما به طول انجامید می سوزد، ساعتی استراحت کنید. سپس عبای خود را به روی زمین پهن کردم، تا آن حضرت روی آن بنشیند.


امام علی (علیه السلام) در جواب فرمود: ای حبّه! این ایستادن طولانی نبود مگر به خاطر گفتگو با مومنی، و اُنس با او.


عرض کردم: آیا مردگان نیز گفتگو و اُنس دارند؟!


حضرت فرمود: آری، اگر پرده از جلوی چشم تو برداشته شود، آنها را در حالی می بینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دیگری، پشت و ساق های پای خود را به هم بسته و این گونه نشسته و با همدیگر گفتگو می نمایند...2


 


آیا مرده ها به ما زنده ها سر می زنند؟!


از گفتار پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) استفاده می شود که ارواح انسان ها پس از مرگ، به کلی از این عالم بیگانه نمی شوند، بلکه گهگاهی با این جهان ارتباط برقرار نموده و از اخبار و حوادث آن مطلع می شوند، بدیهی است که در این ارتباط، خانواده میّت از سهم ویژه ای برخوردار بوده به گونه ای که میت عمده ی وقت خویش را در این باره به آنها اختصاص خواهد داد.


در روایتی از ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت در این باره می فرماید: «ما مِن مومنٍ و لا کافر الا و هُوَ یأتی اَهلَه عند زوال الشمس، فإذا رأی اَهلَهُ یَعمَلونَ بالصالحات حَمِدَاللهَ علی ذلک، و إذا رأی الکافِرُ اَهلَهُ یَعمَلونَ بالصالحات کانَت علیه حَسرَةً3


هیچ مومن و کافری نیست مگر اینکه هنگام ظهر به دیدار خانواده ی خود می آید، و اگر دید که خانواده اش به انجام کارهای نیک، اشتغال دارند، سپاس و حمد خدا را بر این نعمت، به جا می آورد، و زمانی که کافر می بیند خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند، برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد.


 


مژده به کسانی که فرزند خوب دارند!


کسانی که به تربیت فرزند خویش اهمیت داده و در این راه می کوشند که فرزندی صالح و نیکوکار تحویل جامعه دهند، باید این بشارت را به آنها داد که داشتن فرزند خوب، نه تنها در دنیا باعث عزّت و آبروی آنها خواهد بود بلکه پس از مرگ نیز از برکات چنین فرزندی برخوردار خواهند شد.


هیچ مومن و کافری نیست مگر اینکه هنگام ظهر به دیدار خانواده ی خود می آید، و اگر دید که خانواده اش به انجام کارهای نیک، اشتغال دارند، سپاس و حمد خدا را بر این نعمت، به جا می آورد، و زمانی که کافر می بیند خانواده اش به انجام کارهای نیک اشتغال دارند، برای او موجب حسرت و ندامت خواهد شد


ما در اینجا به منظور روشن شدن بیشتر مطلب به داستانی آموزنده در این باره اشاره می کنیم، به امید آنکه انسان های غافل؛ که تاکنون به فکر تربیت صحیح فرزندان خویش نبوده اند، هرچه سریعتر به خود آمده و در این مسیر کمر همّت را بسته و به این عمل نورانی اقدام نمایند:


یکی از وارستگان به نام «ابوقلابه» می گوید: همسایه ای داشتم که مدتی بود از دنیا رفته بود، و تنها یک پسر از او باقی مانده بود و او هم ناصالح بود.


شبی در عالم خواب دیدم، به قبرستان رفتم، در آنجا مشاهده کردم که قبرها شکافته شده، و مردگان از قبرها بیرون آمده اند و در پیش روی هرکدام طبقی از نور گذاشته شده، و آنها به خاطر آن طبق نور، شادمان و خوشحالند، در این میان ناگهان چشمم به همسایه ام افتاد. دیدم طبق نور در مقابلش نیست، علّت آن را پرسیدم، در جواب گفت: «این مردگان هریک پسر صالح و دوستان و آشنایان صالح دارند، که نثار آنها، صدقه می دهند و یا دعای خیر می کنند، ولی من یک پسر دارم که او نیز ناصالح است و در فکر من نیست، و از این رو از طبق نور محروم شده ام و به همین جهت در نزد این مردگان که همسایه ی من هستند خجالت می کشم.


ابوقلابه می گوید: هنگامی که از خواب بیدار شدم، نزد پسر همسایه رفتم و ماجرای خواب خود را برای او تعریف کردم، آن پسر تحت تاثیر قرار گرفت و نزد من توبه کرد، و همواره به عبادت خدا مشغول گردید،  و به یاد پدر صدقه می داد و برای او طلب آمرزش و دعا می کرد.


پس از مدّتی باز همان خواب را دیدم... این بار همسایه ام را نیز دیدم که پیش رویش طبقی از نور که روشن تر از همه ی طبق ها بود، قرار دارد، به من رو کرد و گفت: ای ابوقلابه! خدا به تو جزای خیر عنایت کند که پسرم را هدایت کردی و مرا از آتش و خجالت همسایگاه نجات دادی»


 


حذف ارسالي ويرايش ارسالي
نی جی کاگویا جینیا

نی جی کاگویا جینیا

در کارگروه: مرجع دانش
تعداد ارسالي: 1
10 سال پیش در تاریخ: چهارشنبه, فروردين 27, 1393 17:25

یه روز در خانه تنها بودم هنوز از چین نیامده بودیم ایران که مادر پدرم برای دیدن نمایش بیرون رفته بودنند من هم اماده خوابیدن می شدم که صدایی امد کسی در خانه بود؟نه من تنها بودم!!!!!!!!!!!!!صدا از حمام می امد در حمام را باز کردم کسی انگار در اینه بود!نزدیک شدم نه کسی نبود شاید من خیال کردم!Frownبعد دوباره رفتم که بخوابم دوباره صدا امد تمام بدنم لرزید صدا این دفعه از اشپز خانه امد ظرف ها به هم می خردند سریع لباس هامو پوشیدم و کلید را برداشتم و سریع از خانه بیرون پریدم.سوار اسانسور شدم دکمه طبقه اول را زدم 1 دقیقه 2 دقیقه اسانسور حرکت نکرد.هر 4 دکمه را با هم زدم ناگهان اسانسور با صدای تق مانندی از جاش حرکت کرد و نه این که عکودی بلکه افغی!!!در اسانسور باز شد زنی بهم لبخند می زد صورت زن خونین بود زن بهم گفت زود باش نی جی وگرنه به نمایش دیر می رسیم.!!!!


حذف ارسالي ويرايش ارسالي نقل قول | 4   |  2